eitaa logo
🌱 اینجا باهم سبز می‌مونیم 🌱
2.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3هزار ویدیو
378 فایل
اینجا جمع شدیم که دقایقی ازین دنیای خاکستری فاصله بگیریم🥰 . در کنار ذکرهای مجرب حاجتروایی و مطالب آرامش بخش . آدرس کانال مکرومه بافی مون👇 https://eitaa.com/nazaningallery72 . لینک شناس : @fotrus72 . لینک ناشناس👇🏻 https://daigo.ir/secret/9510674401
مشاهده در ایتا
دانلود
حالا این متنی که میزارم یه بارم با اون گوش کنین 👇🏻💔
در مورد مداحی که *ملاباسم کربلایی* برای زائران اربعین خوانده و بسیار زیاد از سیمای ملی و دیگر رسانه های شیعیان جهان پخش میشود. ماجرایش چیست ؟ آیامیدانید که این شعرش را یکی از مراجع بزرگ نجف خواب دیدن که حضرت امام حسین علیه السلام این شعر را می خوانند برای زوار اربعین ایشان صبح که از خواب برخواستند همه شعر را به یاد داشته اند و بعداً توسط آقای *باسم کربلایی* مداحی می شود . ترجمه نوحه را در زیر می خوانید تا ان شاء الله زائران در بین راه معنی این نوحه را بدانند: *تِزورونی اَعاهِـدکُم* به زیارت من می‌آیید، با شما عهد می‌بندم ▪ *تِـعِـرفـونی شَفیـعِلکُم* می‌دانید که من شفيع شمایم ▪ *أسامیـکُم اَسَـجِّـلْـهِه أسامیکُم* اسامی‌تان را ثبت می‌کنم ▪ *هَلِه بیکُم یا زِوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من خوش آمدید ▪ *وَ حَـگّ چَفِّ الکَفیل و الجود وَ الرّایه* قسم به دستان ابالفضل و کرامت و پرچم او ▪ *أنا وْ عَبّاسْ وَیّاکُم یَا مَشّایه* من و عباس با شماییم ای که با پای پیاده به سوی من می‌آیید ▪ *یا مَن بِعْتو النُفوسْ و جِئتـو شَرّایه* ای که جان‌هایتان را به بهای زیارت من به کف گرفته‌اید ▪ *عَلَیّ واجِبْ اَوافیکُم یَا وَفّـایه* بر من واجب است تا به شما وفا کنم، ای وفاداران! ▪ *تواسینی شَعائرْکُم* عزاداری‌هایتان به من دلداری می‌دهد ▪ *تْرَوّینی مَدامِعْـکُم* و اشک‌هایتان مرا سیراب می‌کند ▪ *اَواسیکُم أنَـا وْ جَرْحـی أواسیکُم* من و زخم‌هایی که بر تن دارم به شما دلداری می‌دهیم ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید ▪ *هَلِه یَلْ ما نِسیْتْ و عَلْ وَعِدْ تِحْـضَـرْ* خوش آمدید ای که وعده‌تان را فراموش نکرده و بر سر موعد حاضر می‌شوید ▪ *إجِیْـتْ و لا یْـهَـمَّـکْ لا بَرِدْ لا حَرّ* آمدید در حالی که نه گرما برای‌تان مهم بود و نه سرما ▪ *وَ حَـگ دَمْـعِ العَـقیله و طَبرَه الأکبَر* قسم به اشک زینب و فرق شکافته اکبر ▪ *اَحَضْـرَکْ و ما أعوفَکْ ساعـه المَحْـشَرْ* در محشر کنارتان خواهم بود و رهایتان نمی‌کنم ▪ *عَلَی المَـوعِـدْ اَجی یَمکُم و لا اَبْـعَـدْ و اعوفْ عَنْـکُم* در وقت دیدار پیشتان می‌آیم و دور نمی‌شوم و رهایتان نمی‌سازم ▪ *مُحامیکُم وَ حَگ حِیدَرْ مُحامیکُم* پشتیبانتان هستم به حقّ حیدر پشتیبانتان هستم ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید ▪ *یَـا هَـلْـشایِلْ رایه وْ جایْ گاصِدنی* ای آنکه پرچم به دست قصد دیدار مرا کرده‌اید ▪ *تِـعْـرُف رایَتَـکْ بی مَن تُذَکِّـرْنی؟* می‌دانی که پرچمت مرا به یاد چه کسی می‌اندازد؟ ▪ *بِلـکطَعو چْفوفه وْ صاحْ اِدْرِکْـنی* به یاد آن دست بریده‌ای که فریاد زد: مرا دریاب ▪ *صِحِتْ وَیلاه یا اخویه وْ ظَهَرْ مِحْنی* و با شنیدن آن صدا، آشکارا فریاد زدم که بی‌برادر شدم و اندوهم بر من آشکار شد ▪ *کِسَرْ ظَهری سَهَمْ هَجْـرَکْ* تیر هجرت کمرم را شکست ▪ *نِفَدْ صَبری بَعَدْ عُمـرَکْ* بعد از شهادتت صبرم به پایان رسید ▪ *اُوَصّیکُمْ عَلَی الرّایِه اُوَصّیکُمْ* سفارش این پرچم را به شما می‌کنم ▪ *هَـله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من، خوش آمدید ▪ *یَا مَنْ گاصِدْ إلَیَّ و دَمْـعِه تِجْـریـهْ* ای که با چشمان اشکبار قصد زیارت مرا کرده‌اید ▪ *اَعرُفْ حاجِتَکْ مو داعی تِحْـچیـهِ* حاجت‌تان را می‌دانم، نیازی به گفتن نیست ▪ *وَ حَـگ نَحـْـرِ الرِّضیع اِلـحاجِه اَگضیهِ* قسم به گلوی شیرخواره، حاجت‌تان را برآورده می‌کنم ▪ *یَا زائرْ عاهَدِتْ کِلْ عِلّه اَشْـفیهِ* زائران من، عهده کرده‌ام که هر بیماری را شفا دهم ▪ *اَخو زینب فَرَحْ بیکُمْ* برادر زینب به خاطرتان شاد شد ▪ *هَله وْ مَرحَبْ یُنادیکُم* خوش آمدید صدایتان می‌زند ▪ *یُحَیّیـکُم اَبو الغیـره یْحَیّیـکُم* مرد غیرتمند به شما درود می‌گوید ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائرانِ من، خوش آمدید ▪ *زینبْ مَنْ تُشاهِدکُم تِزورونی* زینب هنگامی که شما را می‌بیند که زیارتم می‌کنید، می‌گوید: ▪ *تُنادیکُم لِوَنْ بِالطَّفّ تحضُرونی!* کاش در جنگ حاضر می‌شدید ▪ *ما اَمْـشی یِسْره وْ لا یَسلِبونی* که مرا به اسیری نمی‌بردند و مرا غارت نمی‌کردند ▪ *و لا بسیاطهم غَدَر یْضرِبونی* با تازیانه‌های خیانت نمی‌زدند ▪ *تُنادینی: أنَا الجیره وْ صَد عَنّی أبو الغیره* صدایم می‌زند که من در بندم و سرور غیرتمندان از دستم رفت ▪ *اَبَچّیکُم عَلی مْصابه اَبَچّیکُم* شما را بر این مصیبت می‌گریانم ▪ *هَله بیکُم یا زُوّاری هَلِه بیکُم* خوش آمدید ای زائران من،‌خوش آمدید. *این متن رو برای همه کسانی که میدانید زائر اباعبدالله علیه السلام در اربعین میباشند ارسال کنید* ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💛🔹💫 سرنوشت 🔹•••• قسمت ۸۲ ••••🔹 با دقت دست و پای کوچکش را وارسی کردم. می خواستم مطمئن شوم صحیح و سالم است. این پسرم بود. صورتش گرد و بی نقص بود. گله اش از کرک طلایی رنگ بود. پوستش قرمز و پر مو بود. چشمانش را بسته بود و آهسته نفس می کشید. آهسته به دست فرید دادمش و بسته ی پتو پیچ دوم را از مادرم گرفتم. به موجود عزیزم و کوچکی که در پتو خودش را جمع کرده بود، نگاه کردم. دخترم! سرش پر از موهای سیاه و تقریبا بلند بود. پوستش کسی زرد بود و دستش را در دهانش کرده بود. چشمان کوچکش، باز بود و به اطراف نگاه می کرد. می دانستم که نمی بیند، اما باز دلم پر از عشق شد. زیر لب گفتم: - خدایا، شکرت. به من ببخششان. دخترم جثه کوچکتر و ظریف تری نسبت به پیرم داشت. برای همین تصمیم گرفتم اول به او شیر بدهم. فرشته می گفت پسرم پنج دقیقه از دخترم بزرگتر است و از نظر وزنی هم حدود دویست گرم از دخترم سنگین تر بود. سینه ام را از یقه پیراهن خوابی که بر تن داشتم، در آوردم. انگار غریزه ام زودتر متوجه شده بود، نوزاد گرسنه ای انتظار می کشد. سینه ام سفت شده بود و درد می کرد. سر بچه را آهسته به سینهء پرم نزدیک کردم. چند بار سر کوچکش را به این طرف و آن طرف چرخاند. دهانش را باز کرده بود به دنبال غذایش می گشت. عاقبت سر سینه ام را به دهان گرفت و با ولع و حرص شروع کرد به خوردن. از احساس عشق و مهر پر شدم. همچنان که سینه ام از شیر خالی می شد قلبم از محبت و عشق به موجودات کوچکی که فرزندانم محسوب می شدند، پر می شد. اولین شیری که مادر به فرزندش می دهد خیلی کم و غلیظ است و فوق العاده مقوی است و زود سیرش می کند برای همین چند دقیقه ای که گذشت، دخترم را به مادرم دادم و پسرم را زیر سینهء دیگرم گرفتم. خدایا آیا سعادتی بیشتر از شیر دادن یک مادر به فرزندش وجود دارد؟ آیا محبتی بیشتر از مهر مادری در دنیا هست؟ فرید گوشه ای ایستاده بود و مرا نگاه می کرد. آن لحظه اصلا برایم مهم نبود فرید چه اخلاقی دارد و چه می کند، دنیا یک طرف بود و دو دلبندم یک طرف، غرق عشق و لذت بودم که فرشته وارد شد. با لبخند گفت: خوب، به سلامتی مبارک باشه. با محبت گفتم: خیلی ازت ممنونم فرشته. خیلی زحمت کشیدی. با لبخند گفت: وظیفه ام بود. پرسیدم: کی مرخص می شم؟ دستش را تکان داد و گفت: چه قد عجله داری؟ امشب را مهمان ما هستی هنوز سُند به تو وصل است. وقتی سُند را برداشتم، می تونی بری. آن شب مادرم پیشم ماند و فرید رفت. نیمه های شب، از خواب پریدم. درد داشم و سرفه ام گرفته بود. اما از ترس اینکه بخیه هایم پاره شود نمی توانستم سرفته کنم وقتی مادرم دید که بیدارم، در جایش نشست پرسید: - چی شده صبا جون؟ چیزی می خوای؟ با زحمت گفتم: سرفه ام گرفته... مادرم با خنده گفت: خوب سرفه کن. نترس، طوری نمی شه. بعد بلند شد و رفت بیرون، وقتی برگشت تخت بچه ها را به جلو هل می داد. وقتی تعجبم را دید گفت: دیدم تو بیداری، حیفه بچه ها شیر خشک بخورن. دردم از یادم رفت و با عشق به بچه ها شیر دادم. بچه های آرامی بودند، بی صدا منتظر غذا بودند. یک شب دیگر هم در بیمارستان ماندم و صبح روز بعدش مرخص شدم. قرار شدتا یکی، دو هفته خانه مادرم باشم تا بچه ها جون بگیرند و کسی باشد شبانه روز کمکم کند. در تمام آن ساعتها، حس بدی داشتم. انگار فرید خودش را کنار کشیده بود. در حاشیه بود. دوباره جلوی در خانه پدری ام، دو گوسفند قربانی شد و من و دو بچه ام وارد خانه ای شدیم که زمانی خودم در آن بچه بودم. ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
چرا تموم نمیشه این لامصب ؟ 👆🏻😒😂
به‌ خوش‌بین‌ باش‌... :) علیه السلام 💚 ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه‌ای نائب بر حق امام زمان است! فرازی از وصیت‌نامه‌ی شهید محسن حججی (: ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
-تـم بڪ گرانــ♡ــد قلبــیییی🐳💙 🎨☁️ :)👀🎀ツ ⋆────────ʚ˚ɞ────────⋆ ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
🍃🍂 استجابت حاجات مهم 🍃🍂 ☄ اگر ڪسی این آیه را هزار بار با نیت خالص و توجه به خدا بخواند هر حاجت ڪه داشته باشد روا شود 📚 خواص الآیات ۹۸ ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
شاید فقط یه کوچولو دیگه مونده تا برسی ... :) ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ والدينی كه در موارد كوچک مثل غذا خوردن، لباس پوشيدن، بازى كردن و... به حرف فرزند خود گوش ميدهند باعث ميشوند كودكشان ياد بگيرد در موارد ديگر حرف آنها را گوش كند. ❌ والدينی كه وقت عصبانيت داد ميزنند يا تنبيه می كنند به فرزندشان می آموزند زمانى كه به آنچه كه ميخواهد نميرسد داد بزند يا قلدرى كند و توانايی مديريت احساسش را نداشته باشد. ما الگوى فرزندمان هستيم هر آنچه ميخواهيم فرزندمان ياد بگيرد را اول ما بايد انجام دهيم. ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
می‌گفت : بزرگترین حسرتِ روز قیامت اینه كه به انسان نشون میدن میتونسته تو زندگی به کجاها برسه و نرسیده ؛ میتونسته چه انسانی بشه ، نخواسته و نشده . . . ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
base.apk
9.3M
یه بازی توپ و چوب باحال آوردم باراتون 😌 😎 برا آرامش اعصاب خوبه 😂 ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
^^ این همہ راهے کہ اومدے الڪے نیسٺ ٺهش قشنگہ🙂📚:) ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
وقتی اصرار پشت اصرار ک تولد بگیریم برا اسبش 😐😂 چادر زدیم با نردبون😌😎😂 چادر خودشم ک دیگه کم مونده شبام با این بخوابه 🤦🏻‍♀😐😄 ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یه قانونی هست که میگه: گاهی هر چقدر برای چیزی بیشتر پافشاری کنید و بیشتر سمتش برید و درگیریش بشید اون بیشتر ازتون دور میشه. پس رها کن بره شاید رسیدن در رها کردن باشه؛ به قول جمله ی تو کتاب کیمیاگر که نوشته بود: "آنچه قسمتِ توست، از کنارت نخواهد گذشت." ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوبه خلاقیت به خرج دهیم و بازی های کم هزینه بسازیم. مثل بازی بالا. 😍 •┈┈•••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈• ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
به شوخی به یکی از دوستانم گفتم: من ۲۲ ساعت متوالی خوابیده ام!.. گفت: بدون غذا ؟! همین سخن را به دوست دیگرم گفتم: گفت: بدون نماز ؟! واین گونه هرکس راشناختم... :) 🌱 ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
هرچه با هرکه کنی بر تو همان می‌گذرد ... خوابای رنگی پنگی ببینین تا فردا اودافز ☺️😁😘 ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋 وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ 🦋 خداوند میخواهد به شما لطف کند ... 🌷 نساء ۲۷ ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ولی ما اینجا نیومدیم که کم بیاریم و تسلیم بشیم ... 🕊 سلااام ☺️🥰 ╲\╭┓ ╭ 🦋🌱 @nazaningallery72 ┗╯\╲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا