eitaa logo
📢 کانال ندای حق ❤️
50 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
7.4هزار ویدیو
34 فایل
『بِســـــم‌ربـــ‌ـِّ‌ الشاه‌ڪربلاعلیہ‌السلامـ♥️』 ✯اَنتَ فی قَلبی حُسین وَ اَنتَ فی قَلبی حَسن رَسم شکل قلبِ من آثار دَست #زینب ♥️ است✯ اهداف کانال پستهای مذهبی و سیاسی لطفا کانال را به دوستانتان معرفی کنید 💠تشکر
مشاهده در ایتا
دانلود
زندگی به کام آنانی‌ست که کمتر فکر می‌کنند و بیشتر خوش‌بینند و با چیزهای ساده احساس خوشبختی می‌کنند. زندگی به کام آنانی‌ست که دلشان به جهان خودشان گرم است و کاری به کار هیچ‌کس ندارند و به هیچ چیز جز هدف‌ها و آرزوهای کوچک خودشان فکر نمی‌کنند. زندگی به کام آنانی‌ست که بی‌توقع مهربانی می‌کنند و بی‌چشم‌داشت، عشق می‌ورزند و بی‌منت برای دیگران خوب می‌خواهند. زندگی به کام آنانی‌ست که تفاوت‌ها و نسبی بودن جهان را پذیرفته‌اند و پذیرفته‌اند مسیرها و مقصدها جداست و نه خودشان را با کسی قیاس می‌کنند، نه به جهان کسی حسادت می‌‌ورزند و نه هیچ داشته‌‌ای از دیگران آنقدر برای‌شان چشمگیر است که تلاش‌های دیگران و دستاوردهای خودشان را نادیده بگیرند و احساس کمبود و ضعف کنند. زندگی به کام آنانی‌ست که درست مانند یک کودک، با کوچکترین دلخوشی‌های موجود، عمیق‌ترین احساسات خوشایند جهان را تجربه می‌کنند.
9.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎶تنها میمانم 🎙سالار عقیلی 💞💫💫💞
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴تفاوت موضع ایران در نشست کشورهای اسلامی با سایر کشورها چه بود؟ 👆فیلمنوشت
پروردگارا به من ارامشی عطا کن تا بپذیرم انچه را که نمیتوانم تغییر دهم، شجاعتی که تغییر دهم انچه را که میتوانم و دانشی که تفاوت این دو را بدانم !🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا بحق ناله‌‌ی مادران مظلوم غزه! فرج امام زمان را برسان🙏 ‌ 🤲😭😔
. این روزها دلم ... دلم کمی می‌خواهد. #
کتاب ذوالفقارولایت .pdf
18.93M
با سلام::باتوجه به فرارسیدن، سالگرد شهادت پدر موشکی ایران، سرلشگر بسیجی، حاج حسن تهرانی مقدم، کتاب ذوالفقار ولایت با اضافات جدید تقدیم میشود، تا ضمن ذخیره کردن و مطالب کتاب، تا میتوانید آنرا در فضای مجازی نشر دهید، تا در ثواب این کار خیر شریک باشید... ارادتمند ناصر کاوه
ما خسته ایم! خسته به معنای واقعی  دل های ما شکسته به معنای واقعی ما لشکریم! لشکر پخش و پلا که دید؟ خیل ز هم گسسته به معنای واقعی این زخم سجده نیست به پیشانی ام رفیق جای دری ست بسته به معنای واقعی از بادبان نخیزد وز ناخدا، بخار کشتی به گل نشسته به معنای واقعی   تنگ است جای ما و چنین است حال ما باغی درون هسته به معنای واقعی 
معلم که امتحان سخت میگرفت میگفتیم عقده های دوران تحصیلشو داره خالی میکنه خدایا تو که از اول فقط داری امتحان میگیری ، از چی عقده داری که رو سر ما خالیش میکنی ؟ چه لذتی داره دیدن زجر کشیدن؟ حتما خوشحالت میکنه ... اگه باهات دوست نبود ، منم باهات حرف نمیزدم گلایه هم بکنم به حساب ناشکری مینویسی بعد میگویند چرا سکوت نمیشکنی من همه درد خودم را به تو گفتم جانا! اینکه درمان بکنی یا نکنی مختاری
ماجرای برخورد شهید چمران با رضا سگه! هم خرید و فروش می کرد، هم حسابی سگی بود!! یک روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا(!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه. شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“ رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!! چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!! به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......! مدتی بعد.... شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....! چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“ رضا شروع کرد به دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود! وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: ”آهای با تو ام.....! “ یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“ رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!! چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“ چمران و آقا رضا تنها تو سنگر... رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟!! شهید چمران: چرا؟! رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....! تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه..... شهید چمران: اشتباه فکر می کنی.....! یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده! هِی آبرو بهم میده..... تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده.....! منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …! رضا جا خورد!.... ... رفت و تو سنگر نشست. آدمی که بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد! تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟؟؟؟ اذان شد. رضا نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت. ... سر نماز، موقع قنوت صدای بلند شد!!!! وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد..... رضارو خدا واسه خودش جدا کرد......! (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) یه و واقعی و نتیجه اش
10.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی اِذن خداوند هیچ برگی از درخت نمی اُفتد🍁 🍂🍁🍂🍁 التماس دعا