1_12789925100.mp3
4.79M
#روضه_حضرت_رقیه_س
#پنجم_صفر
حاج مهدی رسولی •✾•
↻
بابا دیدی تموم شده،صبوریم،اومدی
معلومه که از چه راه دوری اومدی
آخه تو که پا نداری،چجوری اومدی
پای منم ببین! میسوزه تاولش
خیلی عوض شدی بابا،نشناختم اولش
بشم فدای اون،چشمای بی رمق
کدوم پلیدی سرتو گذاشته توی طبق
*گفت بابا...*
وضع منو می بینی،درد منو می دونی
خوابم میاد بابایی،قصه برام می خونی؟!
مثل قدیما دوباره،میکشی نازمو
تو گوشِت میخوام بگم،بابا یه رازمو
دیدی توی بازارشام چادر نمازمو
بهم بگو کجا،رفتی تو این شبا
خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا
قصه ی کوچه ها خیلی مفصله
هنوز رو صورتم جای سیلیِ اوله
نگم کجاها بردن،خواهر و دخترهاتو
هی می بینم کابوسِ دروازهٔ ساعاتو
بازار نرفته بودیم،که رفتیم...
سیلی نخورده بودیم،که خوردیم...
محاله دیگه خوب بشه زخمای این گلو
از قصهٔ طشت طلا چیزی بهم نگو
راستی بابا چرا باهات نیومده عمو
خبر داره شده، سیلی نوازشم
میدونه خاک این خرابه شده بالشم
خبر داره عمو، که گریه کارمه
نقاب من چندروزه که آستینه پارمه
↫『