eitaa logo
نعمت خدا
275 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
56 فایل
ثم لتسئلنّ يومِئذٍ عن النّعيم. تكاثر/ 8 ارتباط با مدیر کانال: @ENGLABYAMMAN دوستان خود را جهت آشنایی بیشتر با امام مظلوم مقتدر دعوت کنید https://eitaa.com/neamatkhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
✖️امتحانات حجة الاسلام پناهیان: 💠 برای ظهور امام زمان مومنین خاص و اضطراب دارند.اما مردم عادی تا به بلا مبتلا نشوند برای آمدن حضرت و اضطراب ندارند. البته و کوتاه است و زود رسوا می شوند . 💠 بر اساس روایت امام صادق علیه السلام نجات یافتگان از بلاها و مومنین خاص هستند. 💠 برای این که کمتر مردم دچار بلا شوند وزودتر به حقیقی برسند، بیایید کاری کنیم. چهل روز مانده به ماه رمضان که از روز دوشنبه ۲۶ اسفند شروع میشود تا ۵ اردیبهشت شروع کنیم چند کار را با هم انجام دهیم. 💠 بیایید تا به هم کمک کنیم در این کارها. مثلا این کارها را به هم یادآوری کنیم. نیمه شب ها برای نماز و همدیگر را کمک کنیم. یا برای موارد دیگر. ❇️ چهل روز قبل از ماه رمضان چند کار انجام دهیم: ۱- هرروز صبح ۲- نیمه شب در نماز شب یا قبل از نماز صبح ۳-رعایت ۴-رعایت با دیگران: کمک و رحم و بخشش مردم به همدیگر ۵- توجه بیشتر به و حفظ قرآن بخصوص از سوره محمد تا آخر ( جزء پیامبر) ۶-عوض کردن سبک زندگی بخصوص خواندن کتاب بخصوص کتابهای مربوط به پیامبر وحضرت علی علیه السلام ۷-گرفتن های مجازی ۸-خواندن 🌀حکمت شیعی
هدایت شده از سیره علما
🔺آیت الله 🔹 من هرچه دارم از این ها دارم 🔹آیت الله مجتهدی تهرانی: علت موفقیت من، همین مجالس توسل و روضه خوانی و سینه زنی در کنار درس های طلبگی است. 🔸از زمانی که طلبه بودم، پنج شنبه ها در منزلمان روضه برقرار می کردم. وقتی هم که به قم رفتیم، مجلس روضه مان در قم برپا بود. 🔹وقتی هم نزد استادمان حاج شیخ علی اکبر برهان در مسجد لرزاده تهران بودیم، ایشان هفته ای یک شب، سینه زنی می کردند و می فرمودند: من هر چه دارم از همان روضه ها و سینه زنی هایی است که برای اهل بیت گرفته ام. ♨️ ؛ کُنجی برای انس با گَنج خاطرات علما @sireyeolama
✅ آقای خامنه‌ای بگویید دیگر حضرت (ع) نخوانند. ♦️ فریاد می‌زد: «آقای رییس جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم» حضرت‌آقا پرسیدند: «چی شده؟ کیه این بنده خدا؟» «حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل کوبیده اومده اینجا و با شما کار واجب داره». ♦️حضرت‌آقا عبایش را که از شانه راستش سر خوره بود درست کرده و می‌فرمایند: «بگو پسرم. چه خواهشی؟» ♦️شهید بالازاده می‌گوید: آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند❗️ حضرت‌آقا می‌فرمایند:چرا پسرم؟ ♦️شهید بالازاده به یک باره بغضش ترکیده و سرش را پایین انداخته و با کلماتی بریده بریده می‌گوید: «آقا جان! (ع) 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم هر چه التماسش می‌کنم, می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم, اگر رفتن 13 ساله‌ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم (ع) را چرا می‌خوانند؟» ♦️حضرت آقا دستشان را دوباره روی شانه شهید بالازاده گذاشته و می‌فرمایند: «پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است»شهید بالازاده هیچ چیز نمی‌گوید، فقط گریه می‌کند و این بار هق هق ضعیفی هم از گلویش به گوش می‌رسد. ♦️حضرت‌آقا شهید بالازاده را جلو کشیده و در آغوش می‌گیرند و رو به سرتیم محافظانش کرده و می‌فرمایند: «آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ملکوتی (امام جمعه وقت تبریز)تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است, هر کاری دارد راه بیاندازید و هر کجا هم خودش خواست ببریدش, بعد هم یک ترتیبی بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل, نتیجه را هم به من بگویید» ♦️حضرت‌آقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم درس و مدرسه را هم فراموش نکن, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و.. @neamatkhoda
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 تا حالا روضه خوانی این شکلی👆 دیده بودید؟ 🏴 مرحوم آیه الله احمد سیبویه ۲۰سال امام جماعت حرم حضرت ابالفضل(ع)بود. حالات وخصائص عجیبی داشت در ۱۰۰ سالگی مثل یک نوجوان روضه میخوند وگریه میکرد موقع روضه می آمد لابلای جمعیت میگشت گریه کن ها رو شکارمیکرد یعنی میرفت زانو به زانوش براش روضه میخوند بدون میکروفن صدای رسائی داشت. یه روز توی قم بود اومد توی محراب زانو به زانوی آیه الله بهجت شد. وسط روضه یاد جوانی کرد گفت شیخ محمدتقی یادته جوانی شبهای محرم بین الحرمین تا صبح دوتائی میخوندیم وسینه میزدیم؟ این عارف فرزانه میگفت شیخ حسین سامرائی بمن گفت: شبی در سرداب سامرا تنهائی گرم اشک و (س) بودم ناگهان متوجه شدم آقائی پشت سرم نشسته که از هیبتش توان برگشتن ندارم او با زمزمه های من سخت گریه میکرد مقداری بعد از روضه که گذشت فرمود: شیخ حسین به شیعیانم بگوئید خدا را به عمه جانم قسم بدهند و برای فرجم دعا کنند سپس من توانی در خود احساس کردم برگشتم ولی دیگرکسی راندیدم. روحش شاد و با اولیای الهی محشور باد🤲 @neamatkhoda