eitaa logo
نعمت خدا
279 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
6هزار ویدیو
56 فایل
ثم لتسئلنّ يومِئذٍ عن النّعيم. تكاثر/ 8 ارتباط با مدیر کانال: @ENGLABYAMMAN دوستان خود را جهت آشنایی بیشتر با امام مظلوم مقتدر دعوت کنید https://eitaa.com/neamatkhoda
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از جهاد تبیین
❇️ تذکر مؤثر شهید صیاد شیرازی ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🌷یک روز در یکی از قرارگاه ها ، صیاد از من پرسید : فلانی ! میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟ 🌷گفتم : اکثر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشا شرکت می کنند ، ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است. 🌷ایشان گفت : به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند. و من این کار را کردم. 🌷صبح همه در حسینیه حاضر شدند و صیاد بلند شد و گفت : برادران ! شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم ، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید ، ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان ، شما را به نماز جماعت می خواند ، توجه نمی کنید! این کار خیلی حاضران را تحت تاثیر قرار داد.... ♦️
 ! 🌷ورود شیخ زکزاکی، رهبر جانباز و مبارز و قهرمان شیعیان نیجریه را به ایران اسلامی، گرامی میداریم🌷 🌹 فاجعه کشتار مسلمانان نیجریه ❣️در این فاجعه چادر از سر زنان کشیدند و گوشواره از گوش های شان درآوردند. تمام مسیرهای منتهی به زاریا را بستند و هر کس را که می‌خواست برای کمک به زاریا بیاید می‌گرفتند. فقط کافی بود در این میان کسی کوچک‌ ترین نشانی از تشیع داشته باشد. خواه این نشان انگشتر عقیق به دست باشد خواه عکسی از امام خمینی، آقای خامنه‌ای یا شیخ زکزاکی در گوشی‌ اش. بلافاصله او را می‌کشتند... در میان زنان حاضر در آن مراسم زنی بود که نه ماهه باردار بود. وقتی ارتش حمله را شروع کرد زن از هول و ترسی که برایش پیش آمده بود همان جا زایمان کرد، اما هنوز چند دقیقه از زایمانش نگذشته بود که نیروهای ارتش نیجریه باتانک از روی او و نوزاد نورسیده‌اش رد شدند و هر دو را شهید کردند... بچه یک ساله‌ای بود که اصلا از ماجرا خبر نداشت و فقط آمد سمت پدرش و چندبار او را صدا کرد، همان موقع یک مرتبه یکی از نیروهای ارتشی  به سمتش شلیک کرد و درجا جانش را گرفت....به فرزندم احمد چندین بار شلیک کردند و هنوز در حال درمان است. من هم چهار بار هدف حمله تیراندازی آنان قرار گرفتم... هنوز دو گلوله در سینه خود دارم.... * * * * * 💥زندگی یک شیعه واقعی مولا👇 ایشان ابتدا سنی بودند و سپس شیعه مولا شد و به نیجریه رفتند و حداقل تا حالا, ده میلیون نفر را مسلمان شیعه کرد...پس از سالها تبلیغات و زحمت دولت وقت در مراسم محرم چند سال پیش به عزاداری آنها حمله کردند... خودش زخمی شد و بابدن مجروح ایشان را تا الان به دستور عربستان تا حالا در زندان هستند...شش فرزندنش این عاشق امام حسین(ع) تا حالا به شهادت رسیده اند...هر ساله هزاران نفر به واسطه تبلیغات و روشنگری ایشان از افریقا در راهپیمائی اربعین شرکت می کنند...ایشان یک شیعه واقعی امیرالمومنین(ع) است... * * * * * ⭕️ می دونستین شیخ زکزاکی شیش تا پسر داشته هر شیش‌تاشو در راه اسلام داده؟ بعد خودش و زنش چهارسال زندان رفتن. بعد یبار اومده بوده خدمت امام، امام مریض‌حال بودن فقط تونستن ی جمله بهش بگن اونم این بوده: «هرجا توانستید اسلام را تبلیغ کنید. هرجا که توانستید!!! » بعد شیخ یه این حرفو گرفته رفته هرجا رسیده فقط به این یدونه حرف عمل کرده. میگن موقع برگشت تو فرودگاه هم بیکار نبود، رفته بود به این سر می زد به اون سر می زد، تبلیغ اسلام می کرد. اینقدر این یدونه حرف امامو گرفت گذاشت رو سر، حلوا حلواش کرد که الان نیجریه ۲۰ میلیون شیعه داره!!! به این میگن جهاد تبین 🌹در برابر ظلم و استکبار تسلیم نخواهیم شد ...هنوز دو گلوله در سینه خود دارم. تا این لحظه چند تن از فرزندانم مفقودند! آخرین پیام شیخ زکزاکی قبل از دستگیری اینگونه بود:👇 گناه بزرگ ما این بوده و هست که پیرو اهل بیت پیامبر اکرم(ع) هستیم!... اما به خدا قسم که پایدار و عزیز مانده و می‌مانیم!... پیرو خط امام حسین(ع) و بی‌بی زینب(س) هستیم و در برابر ظلم و استکبار تسلیم نخواهیم شد! در مقابل ستمگران و مستعمران ذلت نمی پذیریم. ... شیخ زکزاکی شش تن از فرزندانش به نام های، احمد۲۳ ساله، حمید۲۲ ساله، محمود ۱۹ ساله، حامد ۱۶ ساله، علی ۱۵ ساله و حومید ۱۳ ساله اش را تا به حال به درگاه خداوند تقدیم و فدا کرده است!... 👈 معلم، نویسنده و کارگردان نیجریه‌ای و از فعالان جنبش اسلامی
هدایت شده از جهاد تبیین
💗 🌷رفتار دکتر انقدر عادی بود که متوجه نمی شدین با استاد دانشگاه طرف هستین. یه بار دیدم که یکی از دوستان عصبانیه 😖 می گفت که پیک موتوری پنجاه تا کتاب آورده بود و برای جابجا کردنشون از دکتر شهریاری که داشته از اونجا رد می شده، کمک خواسته...🌷 ایشون هم بدون اینکه حرفی بزنه به کمکش رفت... 😐 اون شخص می گفت رفتم با عصبانیت به پیک گفتم که این آقا استاد دانشگاهه که گرفتیش به کار...!!!🌷 خیلی از افرا دکتر رو می شناختند اما نمی دونستن ایشون استاد رشته هسته ای دانشگاهه..! 😳 بعد از شهادتش وقتی عکسش رو دیدند با تعجب می گفتند که فلانی دکتر هسته ای بود!!؟ 🇮🇷مراسم ازدواج من و مجید در سلف‌سرویس اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار شد، پس از مراسم با لباس عروس به خوابگاه رفتیم و زندگی بی‌تکلف خود را آغاز کردیم. مجید از نظر رفتاری بسیار نمونه و فردی بسیار متشرع بود.به جرأت می‌توانم بگویم لقمه غیر حلالی وارد زندگی‌ ما نشد.حتی در برخی عروسی‌ها حضور پیدا نمی‌کرد و می‌گفت وقتی قرار است حلالی حرام شود در آن محل حضور پیدا نمی‌کنم. مطالعه تفسیر قرآن را هرگز رها نمی‌کرد مجید واقعا آماده شهادت بود چون وقتی زندگی این مرد را مرور می کنم می بینم رویه مجید در زندگی هیچ سرانجامی جز شهادت نداشت. راوی_از_شاگردان_شهید ✍ از کتاب : شهید علم 🍃🌸اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم🌸🍃
هدایت شده از جهاد تبیین
🔻 شهید کشوری؛ از کمک‌های مخفیانه به نیازمندان تا نشان خلبان شاخص 🔅 برای جمع‌آوری و کمک به مستمندان قدم برمی‌داشت به نوعی که هیچ‌کس متوجه این امر نشود، با شروع درگیری‌های مسلحانه در کردستان حضور خود را اعلام و تا آخر با استقامت دوام آورد، با شروع جنگ تحمیلی و ابراز رشادت‌های بی‌نظیر به عنوان خلبان شاخص و فراملی شناخته شد 🌷پایان زندگی هر کسی به مرگ اوست جز مرد حق که مرگش آغاز دفتر اوست. هر روز ستاره ای را از این آسمان به پایین می کشند امّا باز این آسمان پر از ستاره است. 🌺 صبحانه‌ای که به خلبان‌ها می‌دادند، کره، مربا و پنیر بود. یک روز شهید کشوری مرا صدا زد و گفت: فلانی! گفتم: بله.‌.. گفت: شما در یک منطقهٔ جنگی در مهمان‌ سرا کار می‌کنید. پس باید بدانید مملکت مادر حال جنگ است و در تحریم اقتصادی به سر می‌برد. شما نباید کره، مربا و پنیر را با هم به ما بدهید. درست است که ما باید با توپ وتانک‌های دشمن بجنگیم ولی این دلیل نمی‌شود ما این‌ گونه غذا بخوریم. شما باید یک روز به ما کره، روز دیگر پنیر و روز سوم به ما مربا بدهید. در سه روز باید از این‌ها استفاده کنیم وگرنه این اسراف است. من از شما خواهش می‌کنم که این کار را نکنید. من گفتم: چشم. برشی از زندگی شهید احمد کشوری 🗓 ۱۵ آذرماه، سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری
هدایت شده از جهاد تبیین
۲۱ دیماه سالگرد شهید احمدی روشن ♻️ مصطفی احمدی روشن با این خصوصیات حقیقتا نمونه و الگوی یک جوان حزب اللهی است.
هدایت شده از جهاد تبیین
🔰 | 🔅 تاریخ تولد: ۱۷ شهریور ۱۳۵۸ 📆 تاریخ شهادت: ۲۱ دی ۱۳۹۰ 📌مزار شهید: امامزاده علی اکبرچیذر ♦️ دانشجوی دانشگاه بود، درسش که تمام شد طبیعتا باید ادامه تحصیل می داد اما رفت سمت کار، همه اطرافیان تعجب کردند که او با آن همه هوش و استعداد، خصوصا که شرایط ادامه تحصیل برایش مهیا بود چرا این کار را نکرد به همین خاطر شروع کردند اصرار کردن به او تا باز هم ادامه تحصیل بدهد اما او قبول نکرد و همه را با یک جمله کوتاه جواب داد. 💎 بعدها هم که توی کارش پیشرفت کرد و شد مسئول بازرگانی کل سازمان، اطرافیان که می دیدند ادامه تحصیل خیلی برای او ساده تر شده است باز هم اصرار کردند اما مصطفی باز هم همان جمله قبلی را جواب داد:«با همین مقدار تحصیلات هم خیلی کارها میشود انجام داد که انجام نداده ام». ✔️ همیشه همینطور بود سعی می کرد بیهوده هیچ کاری را انجام ندهد. هدفی را در نظر میگرفت به سمتش حرکت می کرد و توی راه رسیدن به آن به هیچ حاشیه ای هرچند جذاب توجه نمیکرد، کاری هم به سرزنش باقی مردم نداشت. 🌹 کل زندگی نه چندان طولانی اش به همین منوال گذشت، اصلا به همین خاطر رسیدن به هدف اصلیش که لقا خدا بود هم خیلی طول نکشید و در اوج جوانی به آن رسید. 🌹مقام معظم رهبری در همه کارها برای ما یک شاخصه است، مصطفی تا زمانی که در بین ما بود حضرت آقا را برای خودش یک خط قرمز می‌دانست. مصطفی در مورد برخوردهایی که برخی نسبت به حضرت آقا داشتند، کنار نمی‌آمد. روزی در خدمت حضرت آقا بودم که ایشان فرمودند: من در عجبم که هر جا صحبتی از مصطفی می‌شود، هرکس خاطره و نظر خوبی نسبت به شهید شما دارد و آن هم دلیلش رابطه بالای ایمانی او با خداوند تبارک و تعالی است... ۲۱ دیماه سالگرد شهید احمدی روشن ♻️ مصطفی احمدی روشن با این خصوصیات حقیقتا نمونه و الگوی یک جوان حزب اللهی است.
هدایت شده از جهاد تبیین
🌷چند واحد👈 (۲) بمناسبت فرارسیدن ایام دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، با افکار و آرمانهای امام خمینی(ره)و شهدا بیشتر آسنا شویم ‏👈 ‌‏همین جور تحولی که ملت ما در ظرف مدت کمی پیدا کرد؛ یک نحو‌‎ ‌‏تحول معجزه آسا که یکروز از پاسبان حساب میبُرد، بازارهای‌‎ ‌‏بزرگ ما از پاسبان حساب می بردند، یک روز هم از شخص اول‌‎ ‌‏مملکت حساب نبردند!... یکروز جرأت نمی کردند که توی خانه شان‌‎ ‌‏اسم شاه را به ناگواری ببرند، یک روز هم در خیابانها ریختند و گفتند‌‎ ‌‏مرگ بر این ‌‏[‌‏شاه‌‏]‌‏! همچو متحول شد. کی این کار را کرد؟ اسلام، قوت‌‎ ‌‏ایمان. و الاّ انسان که نمی تواند این کار را بکند. کار من و تو و اینها‌‎ ‌‏نیست که،  کار اسلام است ۱۵ / ۱۲ / ۱۳۵۷ 👈 آنچه موافق مذاق عامه است، این که زندگی شما ساده باشد. شما گمان نکنید که اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه تان پیش مردم بزرگ می شود. آن چیزی که مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است، این که زندگی شما ساده باشد، همان طوری که سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین و ائمه ما زندگی شان ساده و عادی بود بلکه پایین تر از عادی آنها هم که جمهوری اسلامی را بپا کردند، مردم عادی هستند و کسانی که بالا بالاها نشسته اند، هیچ دخالتی در این مسائل نداشته و ندارند... صحیفه نور، ج ۱۹ ،ص۱۸۸ 🚩اولویت خدمت بایدبرای و باشد👌 📣 تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. و بی ‌بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. ما باید تمام تلاش مان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم.... ما برای در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد... صحیفه امام، ج ۲۱ ،ص ۸۶ 📣همه‌ی مدیران و کارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با و و بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین، و در کنار مستمندان و پابرهنه‏‌ها بودن و خود را در عرض آنان دانستن و قرار دادن، افتخار بزرگی است که نصیب اولیا شده و عملًا به شبهات و القائات خاتمه می‏ دهد صحیفه نور، ج ۲۰،ص ۱۲۹ 📣خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روآوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیش تری برخوردار بشوند صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۲۹ 📣کاری بکنید که اسلام از ما گله مند نباشد، قرآن کریم از ما گله مند نباشد، که آقایان که شما خودتان را می گفتید که ما مروج قرآن هستیم، مبین احکام قرآن هستیم. چرا خودتان یک کاری دارید می کنید یا کردید که اسلام یک جور دیگر جلوه کند پیش مردم. خیلی مواظب باشید، این مسند خطرناک است، این عمامه خطرناک است، این محاسن خطرناک است. خودتان را از این خطرها نجات بدهید، حفظ کنید خودتان را، این مال ما، همه همین طور، فرق ندارد صحیفه نور؛ ج ۱۱؛ ص ۱۵۷ 📣کشور باید از مغزهای پوسیده‌ی عاشق آمریکا تصفیه بشود صحیفه امام, ج ۱۰, ص۳۹۲ 📣ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم.... لکن از شرّ تربیت‏ یافتگان غرب و شرق به این‏ زودیها نجات نخواهیم یافت! اینان برپادارندگان سلطۀ ابر قدرت‌ها هستند... صحیفۀ امام، ج۱۵، ص٤٤٦ 🌷ساده زیستی در سیره شهید مهدی زین الدین، فرمانده لشگر علی ابن ابی طالب(ع) 👈 مهدی برای رای دادن به مسجد رفته بود.  یکی از او مسئولین را شناخت و به بقیه معرفی کرد.  بعد از رای دادن تا دم در بدرقه اش کردند و پرسیدند وسیله داری؟ موتور گازی بیرون مسجد را نشان شان داد و گفت این هم برای برادرم مجید است. شوکه شده بودند از این همه سادگی یک فرمانده لشکر راوی: ابوالقاسم عمو حسینی
هدایت شده از جهاد تبیین
🔰نظر در مورد اینکه چه کارهایی برای نفس خوب است که انجام دهیم🔰 💠 يكبار كه با ابراهیم صحبت مي‌كردم گفت: وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی می‌رفتم همیشه با وضو بودم هميشه هم قبل از مسابقات کشتی دو رکعت نماز می‌خواندم.   پرسیدم: " چه نمازی؟! "، گفت:" دو رکعت نماز مستحبي می‌خوندم و از خدا می‌خواستم که یه وقت تو مسابقه‌، حال کسی رو نگیرم.   💠 اما آنچه که ابراهیم را الگوئی برای تمام دوستانش نمود. دوری ازگناه بود.❌ او به هیچ وجه گرد گناه نمی‌چرخید. حتی جائی که حرف از گناه زده می‌شد سریع موضوع را عوض می‌کرد.   💠 هر وقت هم می‌دید که بچه‌ها در جمع مشغول غیبت کسی هستند مرتب می‌گفت : ((صلوات بفرست ))و يا به هر طریقی بحث رو عوض می‌کرد هیچگاه از کسی بد نمی‌گفت ، مگر به قصد اصلاح کردن او ، هیچوقت لباس تنگ یا آستین کوتاه نمي‌پوشید . 💠 بارها خودش را به کارهای سخت مشغول می‌کرد و زمانی هم که علت آن را سؤال می‌کردیم می‌گفت: برای نفس آدم،این کارها لازمه.☝️ 🌷موتورسواری که ظاهر درستی هم نداشت از تو کوچه با سرعت پیچید تو خیابون جلوی موتورش. ابراهیم شدید ترمز کرد. بعدشم طرف واستاد و با عصبانیت داد زد؛ هو چیکار می‌کنی؟ ابراهیم هم پهلوان کشتی بود و بدن قوی‌ای داشت. ولی لبخندی زد و گفت: سلام خسته نباشید. طرف جا خورد معذرت خواهی کرد و رفت.... به همین راحتی. 🚩باران شدیدی ... در تهـران باریده بود ؛ خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند ! همان موقع ابراهـیم از راه رسید ، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول ڪردن پیرمردهــا ، آن‌ها را به طرف دیگر خیابان برد ! ابراهـیم ... از این کارها زیاد انجام می‌داد ! هدفی هم جز شڪستن نفسِ خودش نداشت ! مخصوصا زمانی که خیلـی بینِ بچه هـا مطرح بود ... 🚩خانواده های مستحق: در روزهای اول جنگ در سرپل ذهاب به ابراهیم گفتم؛ برادر هادی، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح می دانی بیا و بگیر. در جواب ابراهیم خیلی آهسته گفت: شما کی میری تهران؟... گفتم: آخر هفته... بعد ابراهیم گفت: سه تا آدرس را می نویسم، تهران رفتی حقوقم رو در این خونه ها بده!... من هم این کارو انجام دادم. بعدها فهمیدم هر سه، از خانواده های مستحق و آبرودار بودند. راوی سردار محمدکوثری 🌹محور همه فعاليتهايش نماز بود..ِ. ابراهيم در سخت ترين شرايط نمازش را اول وقت مي خواند. بیشتر هم به جماعت و در مسجد. ديگران را هم به نمازجماعت دعوت ميکرد.ابراهیم حتی قبل از انقلاب ، نمازهای صبح را در مسجد و به جماعت ميخواند. رفتار او ما را به ياد جمله معروف شهيد رجائی می انداخت؛ به نماز نگوئيد کار دارم ، به کار بگوئيد وقت نماز است 💥بهتريــن مثال آن ، نمازجماعت در گود زورخانــه بود. وقتی كار ورزش به اذان مي رسيد ، ورزش را قطع مي کرد و نماز جماعت را بر پا مي نمود. بارها در مسير سفر، يا در جبهه ، وقتی موقع اذان ميشد، ابراهيم اذان ميگفت و با توقف خودرو، همه را تشويق به نماز جماعت ميکرد. صدای رسای ابراهيم و اذان زیبای او همه را مجذوب خود ميکرد. او مصداق اين کلام نورانی پیامبر اعظم (ص) بود که ميفرمايند: خداوند وعده فرموده ؛ مؤذن و فردی که وضو مي گيرد و در نماز جماعت مسجد شرکت ميکند را بدون حساب به بهشت ببرد. 💥ابراهيم در همان دوران با بيشتر بچه های مساجد محل رفيق شده بود. او از دوران جوانی يک عبا برای خودش تهيه کرده بود و بیشتر اوقات با عبا نماز ميخواند منبع:📗 سلام بر ابراهیم
هدایت شده از جهاد تبیین
👈 شهادت ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ عملیات والفجر مقدماتی محل شهادت کانال فکه👈 سلام دوستان✋ابراهیم هادی هستم. در اول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ درمحله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا اومدم... حالا می خوام از خودم براتون بگم😊چهارمین فرزند خانواده بودم با این حال پدرم به من علاقه خاصی داشت 😍من نیزمنزلت پدرم رابدرستی شناخته بودم. پدری که باشغل بقالی توانسته بود فرزندانش را یه بهترین نحوتربیت کند😇در سن نوجوانی بودم که طعم تلخ یتیمی را چشیدم😔 از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگیم را پیش بردم... دوران دبستان به مدرسه طالقانی میرفتم! دبیرستان هم در مدارس ابوریحان و کریم خان! 😊 سال۵۵ بود که تونستیم دیپلم ادبی بگیرم. از همان سال مطالعات غیر درسی را هم شروع کردم... حضورم درهیئت جوانان وحدت اسلامی وهمراهی وشاگردی استادی نظیر علامه محمد تقی جعفری بسیار در رشد شخصیتیم موثر بود. در دوران پیروزی انقلاب شجاعت های بسیاری از خودم نشان دادم☺️ همزمان با تحصیل به کار در بازار تهران مشغول بودم 🏃پس ازانقلاب در سازمان تربیت بدنی وبعد ازآن به آموزش پرورش منتقل شدم👌 هم چون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز وبوم مشغول شدم😍‍راستی اهل ورزش بودم با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کردم دروالیبال وکشتی بی نظیر بودم😃 💥هرگز در هیچ میدانی پاپس نکشیدم ومردانه می ایستادم.پائيز سال شصت و يك بار ديگر  عازم مناطق عملياتي شديم. اين بار نَقل همه مجالس توسل هايم به حضرت زهرا (س) بود، هر جا مي رفتيم حرف از ابراهيم بود.😰 به منطقه سومار كه رفتيم و به هر سنگري كه سر مي زديم از من مي خواستن كه براي اونها مداحي كنم و از حضرت زهرا (س) بخونم🚩در عملیات والفجر مقدماتی5 روز به همراه بچه های گردان کمیل و حنظله در کانال  فکه مقاومت کردیم ولی تسلیم نشدیم.✊ تا اینکه سرانجام در ٢٢بهمن سال ۶١ بعد فرستادن باقی مونده بچه هابه عقب، با 💕 خدای خودم، تنهای تنهاشدم و شدم 💓شـــღــید گمنام!! مزار یاد بود من😊 بهشت زهرا قطعه ۲۶ می باشد خوشحال میشم بهم سر بزنید 🎈🍃 بود😍 باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه‌ها به ابراهیم گفت: «ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده😍. توی راه که می‌اومدی, دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می‌زدند🙂» بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن👕 شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری😅!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت😄؛ پیراهن👕 بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می‌خورد غیر از کشتی‌ گیر. بچه‌ها می‌گفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، 😭آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: 😊«ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه‌ای باشه، فقط ضرره» 🚩روضه_مادر ‌‌ 💞 شهید ابراهیم هادی هر وقت اسم مادر سادات به زبان می آورد بلافاصله میگفت: سلام الله علیها... یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا کرد.ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. روزی که از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می خواهم روضه حضرت زهرا بخوانم.
هدایت شده از جهاد تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷امام زمان(عج)👈 آئینه صفات خداست، ما هم باید آئینه صفات امام زمان (عج) باشیم👈 تا ظهور اتفاق افتاد👈 رائفی پور... 💢 رسول اکرم(ص): از فتنه و آزمایش در آخرالزمان نگران نباشید٫ چرا که موجب نابودی منافقان خواهد شد... 📚 میزان الحکمه، حدیث 15748 💐 بهترین ها در آخرالزمان ... ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✳️ پيامبر اکرم ( ص) به امام علی (ع) فرمودند : یا علی ! وَ اعلَم أنَّ أعظَمَ النّاس یَقیناً قَومٌ یَکُونُونَ فی آخِرِ الزّمان لَم یَلحَقُوا النَّبِیَّ و حُجِبَ عَنهَمُ الحجَّةُ فَآمنوا بِسوادٍ فی بَیاضٍ ✳️ ای علی ! بدان که والاترین یقین را بین مردمان ، گروهی از مردم آخرالزمان دارند که پیامبرشان را درک نکرده اند و حجت خدا امام زمان از ایشان مخفی شده و با این حال به سیاهی نوشته ای بر سپیدی کاغذی ایمان می آورند و همین که سخنی از امام به ایشان می رسد ، بدان یقین پیدا می کنند...📚 بحارالانوار ج ۵۲ ص ۱۲۵* 💐میلاد موفورالسرور قطب عالم امکان ، حضرت بقیة الله الأعظم ، امام زمان(عج) و أرواحنا و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداء مبارک... 📜قسمتی از وصیتنامه شهید محمود رادمهر پیرامون دوران پر آشوبِ فتنه‌های آخرالزمان . 🖊 برادران و خواهران اگر می خواهید دنیا و آخرتتان تضمین شود و از مصائب آخر الزمان در امان باشید و دینتان حفظ بماند و عاقبت به خیر شوید، بصیرتتان را افزایش دهید، اطاعت از "ولایت مطلقه فقیه" را بر خود واجب بدانید. 🖋 اگر می خواهید در این دوران پر آشوب گمراه نشوید، گوشتان به سخنان ولایت مطلقه فقیه و چشمتان به اعمال این بزرگوار و تمام وجودتان صرف عمل به خواسته ها و اوامر ایشان باشد.
هدایت شده از جهاد تبیین
🌷 ۲۳ اسفند سالگرد 🌷شهيد برونسى، سربازیش را باید داخل خانه‌ی جناب سرهنگ می‌گذراند آن هم زمان شاه.  وقتى وارد خانه شد و چشمش به زنِ نیمه عریانِ سرهنگ افتاد بدون معطلی پا به فرار گذاشت و خودش را برای جریمه‌ای كه انتظارش را می‌كشید آماده كرد. 🌷جریمه‌اش تمیز كردن تمام دستشويى هاى پادگان بود، هیجده دستشویى كه در هر نوبت چهار نفر مأمور نظافتشان بودند هفت روز از این جریمه سنگین می گذشت كه سرهنگ برای بازرسى آمد و گفت: بچه دهاتى سر عقل اومدی؟ 🌷عبدالحسین كه نمی خواست دست از اعتقادش بكشد گفت: این هیجده توالت كه سهله، اگه سطل بدی دستم و بگی همه‌ی این كثافت ها رو خالى كن توی بشكه بعد ببر بریز توی بیابون و تا آخر سربازی هم كارت همین باشه با كمال میل قبول میكنم ولى دیگه توی اون خونه پا نمی ذارم. بیست روزی این تنبیه ادامه داشت اما وقتى دیدند حریف اعتقاداتش نمی شوند، كوتاه آمدند و فرستادنش گروهانِ خدمات. 🌟 سهم خانواده من!؟ 📍همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد گرم. فصل تابستان بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. ➖ كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما كولر هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🔻 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن مادر شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: کتاب خاک‌های نرم کوشک
هدایت شده از جهاد تبیین
📹 پند | حفظ اتحاد ✏️ رهبر انقلاب: عزیزان من! ما با اتّحاد و با ید واحده بودن مبارزه کردیم، با ید واحده بودن پیروز شدیم، با ید واحده بودن تا حالا ادامه داده‌ایم، باید بعد از این هم با ید واحده بودن حرکت کنیم. اختلافات سلیقه‌ای و سیاسی و این حرفها نباید در وحدت ملّی ملّت ایران در مقابل دشمنان تأثیری بگذارد. جنگ شناختی در ۸ سال دفاع مقدس شهدا قهرمانان مقابله با جنگ شناختی دشمن بودند👈 جنگ شناختی، نوعی جنگ نوین است که در آن، دشمن به جای استفاده از ابزارهای نظامی، از ابزارهای شناختی و روانی برای نفوذ در ذهن و افکار افراد جامعه هدف استفاده می کند. هدف از این جنگ، تغییر باورها، ارزش ها و هویت افراد و در نهایت، به تسلیم واداشتن آنها بدون شلیک حتی یک گلوله است. 🔴 در ۸ سال دفاع مقدس، رژیم بعث عراق از ابزارهای مختلف جنگ شناختی برای ضربه زدن به ایران استفاده کرد. هدف اصلی این جنگ، تضعیف روحیه رزمندگان و مردم ایران، ایجاد تفرقه و آشوب در داخل کشور، و در نهایت، به تسلیم واداشتن جمهوری اسلامی ایران بود. ابزارهای جنگ شناختی رژیم بعث عراق: 🔻 پروپاگاندا: رژیم بعث عراق از طریق رادیو، تلویزیون، و سایر رسانه ها، به طور مداوم به ایران و مردم ایران دروغ می گفت و سعی می کرد آنها را به ستوه آورد. 🔻 عملیات روانی: رژیم بعث عراق از طریق شایعه پراکنی، ترفندهای فریب، و عملیات روانی، سعی می کرد در بین رزمندگان ایرانی تفرقه ایجاد کند و روحیه آنها را تضعیف کند. 🔻 جنگ نرم: رژیم بعث عراق از طریق ترویج فساد و بی بند و باری، سعی می کرد ارزش های اسلامی و انقلابی مردم ایران را تضعیف کند. 🔴 مصادیق جنگ شناختی در ۸ سال دفاع مقدس: 🔻شایعه پراکنی: رژیم بعث عراق شایعاتی مبنی بر اینکه ایران در حال شکست است، یا اینکه رزمندگان ایرانی ب مردم خود خیانت می کنند، منتشر می کرد. 🔻 جنگ روانی: رژیم بعث عراق با استفاده از بلندگو، رزمندگان ایرانی را به تسلیم شدن دعوت می کرد و یا با پخش تصاویر و فیلم های جعلی، سعی می کرد آنها را از نظر روحی و روانی تحت فشار قرار دهد. 🔻جنگ نرم: رژیم بعث عراق از طریق پخش برنامه های مبتذل و ضد اخلاقی از طریق رادیو و تلویزیون، سعی می کرد ارزش های اسلامی و انقلابی مردم ایران را تضعیف کند. 🔴 مقابله ایران با جنگ شناختی جمهوری اسلامی ایران نیز برای مقابله با جنگ شناختی رژیم بعث عراق، از ابزارهای مختلفی استفاده کرد. هدف اصلی این مقابله، حفظ روحیه رزمندگان و مردم ایران، تقویت وحدت و انسجام ملی، و خنثی کردن توطئه های دشمن بود. 🔴 ابزارهای مقابله ایران با جنگ شناختی ✅ روشنگری: جمهوری اسلامی ایران از طریق رسانه ها و سخنرانی ها، به روشنگری افکار عمومی و تبیین حقایق جنگ می پرداخت ✅ تقویت ایمان و معنویت: جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر آموزه های دینی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، سعی می کرد روحیه رزمندگان و مردم ایران را تقویت کند. ✅جنگ نرم: جمهوری اسلامی ایران با ترویج ارزش های اسلامی و انقلابی، سعی می کرد در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن بایستد. 🔴مصادیق مقابله ایران با جنگ شناختی ✅ برگزاری نماز جماعت و دعاهای توسل و... ✅ سخنرانی های فرماندهان و شخصیت های مذهبی ✅تولید و پخش برنامه های فرهنگی و هنری 👈 او مرد روزهای خواستن بود اهل معامله با خدا.در فتنه ۸۸ تازه ۱۵ سالش شده بود وارد معرکه حفظ انقلاب شد تا نگذارد انقلاب به دست نااهلان بیفتند، بدجوری زخمی شد از ناحیه کتف آسیب شدیدی دید او چند باری در پیاده‌روی اربعین وصل شده بود به آسمانیان، همان جا وعده و قرار را گذاشته بود، برات شهادتش را از مولایش حسین(ع) گرفته بود و هوای حرم را در سر داشت تا فدایی حرم شود به ذکر «الهی به رقیه» خیلی اعتقاد داشت.می گفت‌ تا گره‌ای به کارتون افتاد یه تسبیح بردارید و بگید :الهی به رقیه... خدا حتما به سه‌ ساله ارباب نظر میکنه و مشکلتون‌ حل میکنه. 📝صد رکعت نماز بخون، صدتا کار خوب انجام بده؛ ولی کسی نتونه باهات حرف بزنه اخلاق نداشته باشی،به هیچ دردی نمی‌خوره! مؤمن باید شاد باشه! اخلاق خوب داشته باشه!..