eitaa logo
ندای اردکان
3هزار دنبال‌کننده
46.2هزار عکس
20.4هزار ویدیو
172 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ مراسم عزاداری دهه آخر صفر ▪️ 🔹سخنران: حجت‌الاسلام داوود شاکر 🔹مداح: کربلایی محمدمهدی قانعی 🗓زمان: پنجشنبه ۲۳شهریور ۱۴۰۲ همراه با نماز مغرب و عشا 💠 مسجد امام سجاد علیه‌السلام شهرک حضرت ولیعصر(عج) ________________________________ مسجد امام سجاد علیه‌السلام و پایگاه حضرت ولیعصر(عج) اردکان @neday_ardakan🔷
به مدینه ی بی پیامبر... ای شهر! با مصیبت ممتد چه می کنی؟ با روزهای ناگذرِ بد،چه می کنی؟ وقت اذان و "أشهدُ انَّ محمداً" با "اشهدِ" بدون "محمد" چه می کنی؟ با کودکان خسته ی در راه مسجد و همبازی یی که باز، نیامد چه می کنی؟ با کوچه های جازده ای که از این به بعد هرگز نمی رسند به مقصد، چه می کنی؟ وقتی "یقین"، قباله به دست از تو بگذرد با عابران گیج مردّد چه می کنی؟ وقتی لگد..بُراق نشو! آمدیم و زد -فرض محال اصلاً- اگر زد،چه می کنی؟ با لحظه ی نبایدِ افتادنِ زنی -گیریم باردار نباشد-چه می کنی؟ اصلاً مصیبتِ پس از او نه..فقط بگو با نفْسِ داغِ رفتنِ "احمد"،چه می کنی؟ با یک بقیع قبرِ پس از این -که می رسند بی سایبان و زائر و گنبد- چه می کنی؟ براق شدن: عصبانی شدن... ------------------------- اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @neday_ardakan🔷
مدینه..بی پیامبر اصلاً به وحی کار ندارم.. فقطـ بیا قدری میان کوچه دوباره قدم بزن! دنبال بچه ها کن و با شور کودکی پیغمبرانه، کوچه ی ما را به هم بزن! با عابران سلام و علیکی کن و سپس قدری نمک بریز! زمانی مزاح کن! خنده بپاش مثل همیشه به روی شهر! حال مدینه را نفسی روبراه کن! بگذر ز غرفه غرفه ی بازار و لمس کن پیراهنان ساده ی در انتظارشان ۱ با کاسبان شهر خوش و بش کن و بپرس مثل همیشه باز هم از کسب و کارشان! با آن رسالت پدریِ همیشگی باز از کنار خانه ی "زهرا" عبور کن! شادیِ بوسه بر سر و دست "بتول" را هدیه به هر چه دخترِ زنده به گور کن! هر چند وقت، خطبه ی عقدی بخوان و بعد با یک دعا به وصلتشان روشنی بپاش! در گوش کودکان مدینه اذان بگو بر گریه های اوّلشان ایمنی بپاش! خرماپزان که می رسد از راه، باز هم هی سر بزن به کارگران! با بهانه ای... در کام خسته ای بچکان! -در میان راه- شیرینیِ گسِ رطبِ نوبرانه ای... در لابلای معجزه و وحی، گاه گاه گندم بیار و پاک کن و آسیاب کن! پیغمبرانه های قشنگ و لطیف را مثل گذشته، باز در این شهر، باب کن! صبح است و باز منتظرم عابر نجیب! عطر تو را که باز بپیچد به کوچه ها من "یثرب"م که با تو "مدینه" شدم..بگو! حالا که نیستی چه کنم نامِ بی تو را؟ ۱- اشاره به پیراهنی که با دوازده درهم برای پیامبر خریده شد و ایشان به بازار رفته با پیراهنی ساده تر عوضش کردند و مابقی مبلغ را به دو نیازمند دیگر بخشیدند... ------------------------- اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @neday_ardakan🔷