من از آنِ تو نیستم
گمشده در تو نیستم.
کاش بینشان از خود
گم میشدم در تو
بینشان، چون نورِ شمعی در نیمروز
بینشان، چون دانه برفی در دریا ...
دوستم میداری، میدانم
روح و جانِ منی، زیبا و تابناک
امّا من
بر آن سرم که نیست شوم،
چون نوری که در فروغِ نوری دیگر
آه در عشق غرقهام کن
حواسم را در هم بریز
و کر و کور بر جایم بگذار
بیقرارِ تندبادِ عشقت،
شعلهای لرزان در بادی سرکش.
#سارا_تیزدیل - شاعر امریکایی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷