eitaa logo
ندای اردکان
2.8هزار دنبال‌کننده
36.7هزار عکس
15.5هزار ویدیو
151 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم تو زینت تاریکی نیست پلک‌ها را بتکان کفش به پا کن و بیا و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد و زمان روی کلوخی بنشیند با تو و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند تون آرام @neday_ardakan🔷
بودم که مرا صدا زدی در صدایت مهر بود. و نوازش بود. هرچه به دور از هم افتاده باشیم، گاه دریچه هامان را می‌گشاییم، و یکدیگر راصدا می زنیم. و صدا زدن چه خوش است صدایی نیست که نپیچد. با خود بمانیم و درون خویش را آب‌پاشی کنیم و در آسمان خود بتابیم و خویشتن را پهنا دهیم. و اگر تنهایی از نفس افتاد، در بگشاییم. و یکدیگر را صدا بزنیم . . .! 🌻 @neday_ardakan🔷
خواهم آمد، سر هر دیواری میخکی خواهم کاشت! پای هر پنجره ای شعری خواهم خواند. هر کلاغی را ، کاجی خواهم داد. آشتی خواهم داد آشنا خواهم کرد دوست خواهم داشت... 🌻 @neday_ardakan🔷
لحظه ها مي گذرد آنچه بگذشت نمی آيد باز قصه ای هست كه هرگز ديگر نتواند شد آغاز پرده ای می گذرد پرده ای می آید .......... @neday_ardakan🔷
به سراغ من اگر می آیی ، دلشادم ماسک بر چهره بزن، تا ندهی بر بادم گر چه در عشق تو شیرینی و من فرهادم نزنی ماسک به آفاق رسد فریادم آمدی خانه ی تاریک دلم روشن شد ماسک بر چهره ی تو، یاد خسوف افتادم دل بگفتا که به پا خیز و در آغوشش گیر عقل گفتا بنشین ، کرد چنین امدادم بنشین رو به رویم حرف بزن بلبل من زنده گردد چمن و باغ ارم در یادم حالیا دست برآریم و دعایی بکنیم تا خدا دفع نماید کرونا از آدم حسین نبی زاده اردکانی ۱۳۹۹/۸/۱۲ @neday_ardakan🔷
گلی از شاخه اگر می چينيم برگ برگش نکنيم و به بادش ندهيم! لااقل لای کتاب دلمان بگذاريم و شبي چند از آن هي بخوانيم و ببوسيم و معطر بشويم شايد از باغچه کوچکِ اندیشه مان گل رويد... @neday_ardakan🔷
چه‌قدر آدم‌ها بیراهه می‌روند. از کنار گل بی‌اعتنا می‌گذرند. می‌روند تا شعر گل را در صفحه‌ی یک کتاب پیدا کنند و بخوانند. روبه‌روی زندگی نمی‌ایستند تا مشاهده کنند. برای همین است که حرف‌ها به دل نمی‌نشیند، برای همین است که در شعرها شوری نیست، در نقاشی‌ها جوشش زندگی گم شده‌است. چرا نگویم که من صدای قورباغه را در بهار بر بسیاری از آهنگ‌ها برتری میدهم. میدانی، ما را ترسانده‌اند. ما را آموخته‌اند. وگرنه چرا می‌ترسیم بگوییم اگر پای سنجش به‌میان آید، اثری که صدای قورباغه در ما می‌گذارد، شاید هم‌تراز تاثیر ژرف‌ترین برخوردها در زندگی ما باشد. 📙 برهنه با زمین، گزین‌گویه‌ها و ناگفته‌ها ✍🏻 @neday_ardakan🔷
. خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند و دست منبسطِ نور روی شانه آنهاست! روزتون مالامال از عشق💜 @neday_ardakan🔷
و از سفر آفتاب، سرشار از تاریکی نور آمده ام: سایه تر شده ام و سایه وار بر لب روشنی ایستاده ام. شب می شکافد ، لبخند می شکفد، زمین بیدار می شود. صبح از سفال آسمان می تراود. و شاخه شبانه اندیشه من بر پرتگاه زمان خم می شود... 🌻 @neday_ardakan🔷
من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشیار است. در دلم چیزی هست ، مثل یک بیشهٔ نور مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم ، که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه ... @neday_ardakan🔷
مانده تا برفِ زمین آب شود مانده تا بسته شود این همه نیلوفرِ وارونه ی چتر ناتمام است درخت زیرِ برف است تمنای شنا کردنِ کاغذ در باد و فروغِ ترِ چشمِ حشرات  و طلوعِ سرِ غوک از افقِ درکِ حیات مانده تا سینیِ ما پر شود از صحبتِ سمبوسه و عید در هوایی که نه افزایشِ یک ساقه، طنینی دارد  و نه آوازِ پری می‌رسد از روزنِ منظومه ی برف تشنه ی زمزمه‌ام مانده تا مرغِ سرِ چینه ی هذیانیِ اسفند صدا بردارد پس چه باید بکنم من که در لخت‌ترین موسمِ بی‌چهچهِ سال  تشنه ی زمزمه‌ام؟ بهتر آن است که برخیزم  رنگ را بردارم  روی تنهاییِ خود، نقشه ی مرغی بکشم. 📕 هشت کتاب ✍🏻 @neday_ardakan🔷
مثل یک گلدان ، می دهم گوش به موسیقی روییدن. مثل زنبیل پر از میوه تب تند رسیدن دارم. مثل یک ساختمان لب دریا نگرانم به کشش های بلند ابدی. تا بخواهی خورشید ، تا بخواهی پیوند، تا بخواهی تکثیر. من به سیبی خوشنودم و به بوییدن یک بوته بابونه. من به یک آینه، یک بستگی پاک قناعت دارم. من نمی خندم اگر بادکنک می ترکد. و نمی خندم اگر فلسفه ای ، ماه را نصف کند. من صدای پر بلدرچین را ، می شناسم، رنگ های شکم هوبره را ، اثر پای بز کوهی را. خوب می دانم ریواس کجا می روید، سار کی می آید، کبک کی می خواند، باز کی می میرد، ماه در خواب بیابان چيست... @neday_ardakan🔷
. و صبح ؛ آغاز بوسه های شمعدانی در آغوش نور است بر لب حوض... @neday_ardakan🔷
. صبح یعنی پرواز... قد کشیدن در باد... چه کسی می‌گوید؛ پشت این ثانیه ها تاریک است؟ گام اگر برداریم روشنی نزدیک است! @neday_ardakan🔷
زندگے پنجره‌اے باز به دنیاے وجود..! تا ڪه این پنجره باز است، جهانے با ماست.. آسمان..نور...؛ خدا.... عشق... سعادت با ماست ! فرصت بازے این پنجره را دریابیم ..! @neday_ardakan🔷
زندگی نیست بجز دیدن یار زندگی نیست بجز عشق بجز حرف محبت به كسی ورنه هر خار و خسی زندگی كرده بسی @neday_ardakan🔷
هر کجا بال بگیرم به تو بر میگردم. هر کجا آب ببینم ... هر کجا دانه ببینم ... هر کجا کوچ کنم آشیانم سر این دیوار است من به دیوار تو عادت دارم من به این سایه دیوار ارادت دارم تو به من سنگ زنی یا نزنی من هستم ... تو مرا آب نده تو مرا دانه نده به خدا هیچ نخواهم. تو فقط سنگ نزن ... میرنجم ... @neday_ardakan🔷
💫بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه عشق تر است @neday_ardakan🔷