چشم تو زینت تاریکی نیست
پلکها را بتکان
کفش به پا کن و بیا
و بیا تا جایی
که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام تو را
مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
#سهراب_سپهری
#شب تون آرام
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
بودم که مرا صدا زدی
در صدایت مهر بود.
و نوازش بود.
هرچه به دور از هم افتاده باشیم،
گاه دریچه هامان را میگشاییم،
و یکدیگر راصدا می زنیم.
و صدا زدن چه خوش است
صدایی نیست که نپیچد.
با خود بمانیم
و درون خویش را آبپاشی کنیم
و در آسمان خود بتابیم
و خویشتن را پهنا دهیم.
و اگر تنهایی از نفس افتاد،
در بگشاییم.
و یکدیگر را صدا بزنیم . . .!
#سهراب_سپهری
#شبتان_لبریز_از_شور_و_شعف🌻
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
خواهم آمد،
سر هر دیواری میخکی
خواهم کاشت!
پای هر پنجره ای
شعری خواهم خواند.
هر کلاغی را ، کاجی خواهم داد.
آشتی خواهم داد
آشنا خواهم کرد
دوست خواهم داشت...
#سهراب_سپهری🌻
#شب_خوش
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
لحظه ها مي گذرد
آنچه بگذشت
نمی آيد باز
قصه ای هست كه
هرگز ديگر
نتواند شد آغاز
پرده ای می گذرد
پرده ای می آید
..........
#سهراب_سپهری
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
به سراغ من اگر می آیی ، دلشادم
ماسک بر چهره بزن، تا ندهی بر بادم
گر چه در عشق تو شیرینی و من فرهادم
نزنی ماسک به آفاق رسد فریادم
آمدی خانه ی تاریک دلم روشن شد
ماسک بر چهره ی تو، یاد خسوف افتادم
دل بگفتا که به پا خیز و در آغوشش گیر
عقل گفتا بنشین ، کرد چنین امدادم
بنشین رو به رویم حرف بزن بلبل من
زنده گردد چمن و باغ ارم در یادم
حالیا دست برآریم و دعایی بکنیم
تا خدا دفع نماید کرونا از آدم
حسین نبی زاده اردکانی
۱۳۹۹/۸/۱۲
#خدا #ماسک #کرونا #دعا #کادر_درمان_خدانگهدارتون
#زلف_بر_باد_مده #حافظ #به_سراغ_من #سهراب_سپهری #خسوف
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
گلی از شاخه اگر می چينيم
برگ برگش نکنيم
و به بادش ندهيم!
لااقل
لای کتاب دلمان بگذاريم
و شبي چند از آن
هي بخوانيم و ببوسيم
و معطر بشويم
شايد از باغچه
کوچکِ اندیشه مان
گل رويد...
#سهراب_سپهری
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
چهقدر آدمها بیراهه میروند. از کنار گل بیاعتنا میگذرند. میروند تا شعر گل را در صفحهی یک کتاب پیدا کنند و بخوانند.
روبهروی زندگی نمیایستند تا مشاهده کنند. برای همین است که حرفها به دل نمینشیند، برای همین است که در شعرها شوری نیست، در نقاشیها جوشش زندگی گم شدهاست.
چرا نگویم که من صدای قورباغه را در بهار بر بسیاری از آهنگها برتری میدهم.
میدانی، ما را ترساندهاند.
ما را آموختهاند.
وگرنه چرا میترسیم بگوییم اگر پای سنجش بهمیان آید، اثری که صدای قورباغه در ما میگذارد، شاید همتراز تاثیر ژرفترین برخوردها در زندگی ما باشد.
📙 برهنه با زمین، گزینگویهها و ناگفتهها
✍🏻 #سهراب_سپهری
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
.
خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
و دست منبسطِ نور
روی شانه آنهاست!
#سهراب_سپهری
#سلام_و_درود
روزتون مالامال از عشق💜
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
و از سفر آفتاب،
سرشار از تاریکی نور آمده ام:
سایه تر شده ام
و سایه وار بر لب روشنی ایستاده ام.
شب می شکافد ،
لبخند می شکفد،
زمین بیدار می شود.
صبح از سفال آسمان می تراود.
و شاخه شبانه اندیشه من
بر پرتگاه زمان خم می شود...
#سهراب_سپهری🌻
#سلام
#صبح_تون_بخیر
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هشیار است.
در دلم چیزی هست ،
مثل یک بیشهٔ نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم ،
که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه ...
#سهراب_سپهری
#سلام
#صبحتون_بی_نظیر
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
مانده تا برفِ زمین آب شود
مانده تا بسته شود این همه نیلوفرِ وارونه ی چتر
ناتمام است درخت
زیرِ برف است
تمنای شنا کردنِ کاغذ در باد
و فروغِ ترِ چشمِ حشرات
و طلوعِ سرِ غوک
از افقِ درکِ حیات
مانده تا سینیِ ما پر شود از صحبتِ سمبوسه و عید
در هوایی که نه افزایشِ یک ساقه، طنینی دارد
و نه آوازِ پری میرسد از روزنِ منظومه ی برف
تشنه ی زمزمهام
مانده تا مرغِ سرِ چینه ی هذیانیِ اسفند صدا بردارد
پس چه باید بکنم
من که در لختترین موسمِ بیچهچهِ سال
تشنه ی زمزمهام؟
بهتر آن است که برخیزم
رنگ را بردارم
روی تنهاییِ خود، نقشه ی مرغی بکشم.
#معرفی_کتاب
📕 هشت کتاب
✍🏻 #سهراب_سپهری
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
مثل یک گلدان ، می دهم گوش به موسیقی روییدن.
مثل زنبیل پر از میوه تب تند رسیدن دارم.
مثل یک ساختمان لب دریا نگرانم به کشش های بلند ابدی.
تا بخواهی خورشید ، تا بخواهی پیوند، تا بخواهی تکثیر.
من به سیبی خوشنودم
و به بوییدن یک بوته بابونه.
من به یک آینه، یک بستگی پاک قناعت دارم.
من نمی خندم اگر بادکنک می ترکد.
و نمی خندم اگر فلسفه ای ، ماه را نصف کند.
من صدای پر بلدرچین را ، می شناسم،
رنگ های شکم هوبره را ، اثر پای بز کوهی را.
خوب می دانم ریواس کجا می روید،
سار کی می آید، کبک کی می خواند، باز کی می میرد،
ماه در خواب بیابان چيست...
#سهراب_سپهری
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
.
و صبح ؛
آغاز بوسه های شمعدانی
در آغوش نور است
بر لب حوض...
#سهراب_سپهری
#سلام
#صبح_بخیر_همراهان_جان
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
.
صبح یعنی پرواز...
قد کشیدن در باد...
چه کسی میگوید؛
پشت این ثانیه ها تاریک است؟
گام اگر برداریم روشنی نزدیک است!
#سهراب_سپهری
#سلام
#صبح_تون_دلنوازدوستان
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
زندگے
پنجرهاے باز به دنیاے وجود..!
تا ڪه این پنجره باز است،
جهانے با ماست..
آسمان..نور...؛
خدا.... عشق...
سعادت با ماست !
فرصت بازے این پنجره را
دریابیم ..!
#سهراب_سپهری
#سلام
#صبحزیباتونبخیرونشاط
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به كسی
ورنه هر خار و خسی
زندگی كرده بسی
#سهراب_سپهری
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
هر کجا بال بگیرم به تو بر میگردم.
هر کجا آب ببینم ...
هر کجا دانه ببینم ...
هر کجا کوچ کنم
آشیانم سر این دیوار است
من به دیوار تو عادت دارم
من به این سایه دیوار ارادت دارم
تو به من سنگ زنی یا نزنی من هستم ...
تو مرا آب نده
تو مرا دانه نده
به خدا هیچ نخواهم.
تو فقط سنگ نزن ...
میرنجم ...
#سهراب_سپهری
#سلام
#صبحتون_بخیر_همراهان_جان
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷