#یک_جرعه_کتاب 📚
بیف: خوب دیگه، من شش هفت سال بعد از دبیرستان همه اش کار می کردم. کارمند کشتیرانی شدم. فروشنده شدم، و خلاصه همه جور کاری کردم. این یه زندگی پستیه. آدم صبح های گرم تابستون سوار تراموا بشه، بره سر کار، تموم زندگیش حساب صنار سه شاهی رو داشته باشه، یا همه اش تلفن بزنه. بخره یا بفروشه. پنجاه هفته سال جون بکنه، بلکه دو هفته مرخصی بگیره. اما من همیشه آرزو داشتم که توی بیابونا کار کنم. توی هوای آزاد پیرهنمو از تنم دربیارم. این جا آدم همه اش باس یه کاری کنه که از بقیه جلو بزنه تا بتونه برای خودش آتیه یی درست کنه. تو این جوری می خوای آتیه تو درست کنی؟
📙 #مرگ_فروشنده
✍🏻 #آرتور_میلر
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷