#تقسیم_بندی_راه_های_اثبات_خدا
الف) راه دل یا فطرت :
یعنی هر انسانی به مقتضای آفرینش و ساختمان اصلی روح خود، خدا را می شناسد ، بدون اینکه نیاز به اکتساب و تحصیل علوم مقدماتی داشته باشد .
این راه از نظر شخصی و برای خود فرد ، کامل ترین راه ها است ، یعنی برای هر انسان بهترین و مؤثر ترین راه این است که از راه دل ، به شناخت خدا برسد و یقین حاصل کند.
ب) راه حس و طبیعت :
مراد این است که از راه نظم و هماهنگی ای که بین اجزاء عالم هست ، به اثبات خدا بپردازیم.
این راه ، ساده ترین و روشن ترین راه ها است ولی نمیتواند همه ی ویژگی های خدا را اثبات کند.
ج) راه عقل و فلسفه :
راهی ست که در آن از طریق مقدمات عقلی و یقینی ، به اثباث خدا میپردازیم .
راه عقل تنها راهی ست که خداشناسی را به صورت یک علم مثبت و منسجم و منطقی در می آورد .
@nedayandisheh
#دلیل_اول :
#دلیل_امکان_فقری
مقدمه اول : جهان هستی در ذات و وجود خود نیازمند و محتاج است .
مقدمه دوم : اگر چیزی نیازمند و محتاج باشد ، لازم است که موجود دیگری وجود داشته باشد که نیاز و احتیاج آن شیء اول را برطرف کند .
مقدمه سوم : اگر آن وجودی که نیاز های شیء اول را برطرف کرده ، خودش یک موجود نیازمند و محتاج باشد ، در نهایت باید به موجودی برسد که آن موجود هیچ نیاز و احتیاجی به موجود دیگری نداشته باشد .
نتیجه : پس در جهان ، موجودی وجود دارد که همه ی موجودات ، نیازمند و وابسته به او هستند و خود آن موجود هیچ نیازی به غیر خود ندارد ، ما آن موجود را خدا می نامیم.
@nedayandisheh
#دلیل_دوم:
#دلیل_امکان_ماهوی
مقدمه ی اول : هر موجودی یا ممکن الوجود است یا واجب الوجود .
توضیح :
_ممکن الوجود یعنی وجودی که در حالت طبیعی نسبت اش به بودن و نبودن یکسان است . ( ذات خودش نه اقتضای بودن دارد و نه اقتضای نبودن)
_واجب الوجود یعنی وجودی که بودن برایش حتمی و ضروری است .
مقدمه دوم : جهان هستی ، ممکن الوجود است . یعنی موجوداتی که در دنیا مشاهده میکنیم ، ذاتشان نسبت به وجود و عدم یکسان است و نه وجود برایشان ضروری ست و نه عدم .
مقدمه سوم : هر ممکن الوجودی باید در نهایت به واجب الوجود تکیه داشته باشد ، در غیر این صورت نمیتواند موجود شود چون در ذات خودش ، اقتضای وجود داشتن را ندارد .
نتیجه : پس در جهان هستی واجب الوجودی وجود دارد که همه ی ممکنات را به وجود آورده است.
@nedayandisheh
#دلیل_سوم
#دلیل_نظم :
مقدمه اول : در جهان هستی ، نظم شگفت انگیزی وجود دارد .
مقدمه دوم : نظم و هماهنگی در این ابعاد وسیع ، حتما احتیاج به کسی دارد که آنرا به نظم در آوره باشد ، و هدفمند عمل کرده باشد.
نتیجه : پس در عالم ، کسی وجود دارد که این نظم فوق العاده را از روی علم و قدرت و شعور برقرار کرده است .
@nedayandisheh