eitaa logo
ندای اندیشه
287 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
561 ویدیو
16 فایل
گفتگویی ساده و کوتاه درباره ی مبانی دینی و اصول اعتقادات آیدی مدیر : @aliakbariran
مشاهده در ایتا
دانلود
مردمانی که خدای را بر همه چیز بگزینند و خدای ایشان را بر همه بگزیند. https://eitaa.com/nedayandisheh
۳ بهمن ۱۴۰۲
••• نَجف‌ نِشینی‌ عَلّامِه‌ها‌ بِه‌مَن‌فَهماند خُـداشِناس‌ نَشُد‌ کَس‌ مَگــَر‌ کِنار‌ عـلی... ولادت لـنگر‌ زمین‌و‌زمان أَمِیرِالْمُؤْمِنِین "عـلی" عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ بر‌تمام‌شیعیان‌ حـضرت تبریک‌ و‌تهنیت‌ باد🌺. https://eitaa.com/nedayandisheh
۴ بهمن ۱۴۰۲
«پارسایی آن نیست که تو مالک چیزی نباشی، آن است که چیزی مالک تو نباشد» امام علی علیه‌السلام ❇️ولادت باسعادت مولای عاشقان امیر مؤمنان علی علیه‌السلام، مبارک باد! https://eitaa.com/nedayandisheh
۴ بهمن ۱۴۰۲
این بیت رو دادن هوش مصنوعی ؛ و این عکس رو تحویل داده: برو ای گدای مسکین در خانه‌ی علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
۴ بهمن ۱۴۰۲
خدا در کعبه مهمان دارد امشب 😍 https://eitaa.com/nedayandisheh
۴ بهمن ۱۴۰۲
شهید سلیمانی: من شهادت میدهم پدرم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگی اش نکرد... https://eitaa.com/nedayandisheh
۴ بهمن ۱۴۰۲
کاری ‏را شروع کنید تا پیش از هر چیز به خودتان ثابت شود که بیش از حد تصورتان توانمند هستید؛ اما توجه داشته باشید که نه به هر قیمتی ،نه در هر جایی و نه همراه هر کسی! https://eitaa.com/nedayandisheh
۵ بهمن ۱۴۰۲
🍉 یاد گرفت با حقیقت زندگی کند. نه اینکه آن را بپذیرد، بلکه با آن زندگی کند. مثل زندگی کردن با یک فیل بود. https://eitaa.com/nedayandisheh
۵ بهمن ۱۴۰۲
وقتی پدری به پسرش (بخاطر ناتوان بودنِ پسر) محبت می کنه جفتشون می خندن؛ وقتی پسری به پدرش (بخاطر ناتوان بودنِ پدر) محبت می کنه جفتشون گریه می کنن. پ ن: متاثر از سکانسی از فیلم جدایی نادر از سیمین https://eitaa.com/nedayandisheh
۵ بهمن ۱۴۰۲
📚 يك جور ديگر كنار خيابان منتظر تاكسي ايستاده بودم، يك ماشين شخصي مسافركش جلوي پايم ايستاد. راننده پرسيد:‌ «كجا؟» گفتم: «منتظر تاكسي هستم.» راننده گفت: «من هم مسافركشم،‌بيا بالا.» گفتم: «ببخشيد ولي من حتما بايد سوار تاكسي بشم.» راننده گفت: «چه فرقي داره؟» گفتم: «آخه من قصه‌هاي تاكسي را مي‌نويسم، براي همين بايد سوار تاكسي بشم.» راننده مسافركش خنديد و گفت: «ما هم قصه كم نداريم،‌ بيا بالا.» با دلخوري سوار شدم. راننده مسافركش نگاهم كرد و گفت: «اگه هميشه از يه راه ميري، يه روز از يه راه ديگه برو.. اگه هميشه صبح‌ها دير بيدار ميشي، يه روز صبح زود پاشو.. اگه هيچ‌وقت كوه نرفتي،‌ يه روز برو كوه ببين اونجا چه خبره.. يه روز غذايي رو كه دوست نداري بخور، يه بار اونجايي كه دوست نداري برو، گاهي پاي حرف آدم‌هايي كه يه جور ديگه فكر مي‌كنن بشين و به حرفاشون گوش بده،‌ گاهي يه جور ديگه رو هم امتحان كن.»راننده ديگر چيزی نگفت و من خوشحال بودم كه اين هفته سوار ماشين ديگری شده بودم. از مجموعه تاکسی ✍🏻 https://eitaa.com/nedayandisheh
۵ بهمن ۱۴۰۲