#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیه-60
🍃أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ (60)
آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است؟! (60)🍃
▪️آيه فوق به ملامتها و سرزنشهاى پر معنى خداوند نسبت به مجرمان در روز قيامت اشاره كرده، چنين مىگويد:" آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را پرستش و اطاعت مكنيد كه او دشمن آشكار شماست"؟
▪️كلمه" عهد" به معناى وصيت (سفارش) است.
▪️ و مراد از" عبادت كردن و پرستيدن شيطان" اطاعت اوست در وسوسههايى كه مىكند و به آن امر مىكند (يعنى وسوسههاى شيطان را اطاعت نكنيد، زيرا كه) غير از خداوند و كسانى را كه خداوند دستور داده نبايد اطاعت كرد.
▪️در اين آيه براى نپرستيدن شيطان چنين علت آورده كه:
او براى شما دشمنى است آشكار. آشكار بودن دشمنىاش هم از اين جهت است كه دشمن در دشمنى كردن خير كسى را نمىخواهد.
▪️وجه اينكه چرا خداوند مجرمين را به عنوان بنى آدم خطاب كرده اين است كه دشمنى شيطان نسبت به مشركين، به خاطر غرض خاصى كه به آنها داشته باشد، نبوده، بلكه به خاطر اين بوده كه فرزندان آدم بودند. و اين دشمنى در روز اول آن جا بروز كرد كه مامور به سجده بر آدم شد و زير بار نرفت و استكبار كرد، نتيجهاش هم اين شد كه از درگاه خدا رانده شد از آن روز با ذريه آدم نيز دشمن گرديد و همه را تهديد كرد.
▪️اين عهد و پيمان الهى از طرق مختلف از انسان گرفته شده، و بارها اين معنى را به او گوشزد كرده است:
1. در قرآن: آیات 27اعراف، 168 بقره،62زخرف
2. از سوى ديگر اين پيمان در عالم" تكوين" به زبان اعطاى عقل به انسان نيز گرفته شده است، چرا كه دلائل عقلى به روشنى گواهى مىدهد انسان نبايد فرمان كسى را اطاعت كند كه از روز نخست كمر به دشمنى او بسته او را از بهشت بيرون كرده و سوگند به اغواى فرزندانش خورده است.
3. از سوى سوم با سرشت و فطرت الهى همه انسانها بر توحيد، و انحصار اطاعت براى ذات پاك پروردگار، نيز اين پيمان از انسان گرفته شده است، و به اين ترتيب نه با يك زبان كه با چندين زبان اين توصيه الهى تحقق يافته و اين عهد و پيمان سرنوشتساز امضا شده است.
تفسير نمونه، ج18، ص: 426-425
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 152-151
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیه-61
🍃وَ أَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ (61)
و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است؟! (61)🍃
▪️در آيه فوق براى تاكيد بيشتر و بيان آنچه وظيفه فرزندان آدم است مىفرمايد:" آيا من به شما عهد نكردم كه مرا بپرستيد و از من اطاعت كنيد كه راه مستقيم همين است"
▪️از يك سو پيمان گرفته كه اطاعت شيطان نكنند، چرا كه او دشمنى و عداوت خود را از روز نخست آشكار ساخته، كدام عاقل به فرمان دشمن ديرينه و آشكارش ترتيب اثر مىدهد؟
▪️و در مقابل پيمان گرفته كه از او اطاعت كنند، و دليلش را اين قرار مىدهد كه" صراط مستقيم همين است" و اين در حقيقت بهترين محرك انسانها است، چرا كه فى المثل هر كس در وسط بيابان خشك و سوزانى گرفتار شود و جان خود و همسر و فرزند و اموالش را در خطر دزدان و گرگان ببيند، مهمترين چيزى كه به آن مىانديشد پيدا كردن راه مستقيم به سوى مقصد است، راهى كه سريعتر و آسانتر او را به سر منزل نجات برساند.
▪️ضمنا از اين تعبير استفاده مىشود كه اين جهان سراى اقامت نيست، چرا كه راه را به كسى ارائه مىدهند كه از گذرگاهى عبور مىكند و مقصدى در پيش دارد.
تفسير نمونه، ج18، ص: 427
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 153
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیه-62
🍃وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ (62)
او گروه زيادى از شما را گمراه كرد، آيا انديشه نكرديد؟! (62)🍃
▪️كلمه" جِبِلّ" به معناى جماعت است. و بعضى گفتهاند:" به معناى جماعت بسيار است". و بناى آيه شريفه بر توبيخ و عتاب به كفار است كه آيا كسى را اطاعت مىكنيد كه قبل از شما جماعتهاى بسيارى را گمراه كرد، آيا نمىخواهيد تعقل كنيد؟
▪️آيا نمىبينيد چه بدبختيهايى شيطان بر سر پيروان خود آورده؟ آيا تاريخ پيشينيان را مطالعه نكرديد تا ببينيد بندگان او به چه سرنوشت شوم و دردناكى گرفتار شدند؟ ويرانههاى شهرهاى بلا ديده آنها در برابر چشم شماست، و عاقبت غمانگيز آنها براى هر كس كمترين تعقل و انديشهاى داشته باشد روشن است.
▪️پس چرا دشمنى را كه امتحان عداوت خود را بارها و بارها داده است جدى نمىگيريد؟ باز با او طرح دوستى مىريزيد، و حتى او را رهبر و ولى و راهنماى خويش انتخاب مىكنيد.
تفسير نمونه، ج18، ص: 427
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 153
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیه-63
🍃هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (63)
اين همان دوزخى است كه به شما وعده داده مىشد! (63)🍃
▪️آيات گذشته بخشى از سرزنشهاى خداوند و گفتگوهاى او را به مجرمان در قيامت بازگو كرد، آيات مورد بحث همين معنى را در بخش ديگرى ادامه مىدهد.
▪️آرى در آن روز در حالى كه آتش سوزان و شعلهور جهنم در برابر ديدگان مجرمان قرار گرفته به آن اشاره كرده خطاب به مجرمان مىگويد:" اين همان دوزخى است كه به شما وعده داده مىشد"!
▪️كلمه" كنتم" استمرار را مىرساند و مىفهماند تهديدتان به جهنم يك بار و دو بار نبود، بلكه به زبان انبيا و رسولان (ع) دائما تهديد مىشديد.
و در لفظ آيه اشاره هست به اينكه: در روز قيامت جهنم را حاضر مىكنند.
" اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ"
▪️ كلمه" صلا" به معناى ملازمت و پيروى كردن است. و بعضىگفتهاند: به معناى تحمل و چشيدن حرارت است. و از جمله" بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ" برمىآيد كه خطاب آيه به كفار است. پس معلوم مىشود، مراد از" مجرمين" در چند آيه قبل هم همان كفارند.
تفسير نمونه، ج18، ص: 430
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 153
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیه-65
🍃الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (65)
امروز بر دهانشان مُهر مىنهيم، و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان كارهايى را كه انجام مىدادند شهادت مىدهند! (65)🍃
▪️در آیه فوق خطاب به گواهان روز قيامت اشاره مىكند.
▪️يعنى هر يك از دست و پاهايشان شهادت مىدهد به آن كارهايى كه به وسيله آن عضو انجام دادهاند، مثلا دستها به آن گناهانى شهادت مىدهد كه صاحب دست به وسيله آن مرتكب شده، (سيلىهايى كه به ناحق به مردم زده، اموالى كه به ناحق تصرف كرده، شهادتهايى كه به ناحق نوشته و امثال آن)، و پاها به خصوص آن گناهانى شهادت مىدهند كه صاحب آن با خصوص آنها انجام داده (لگدهايى كه به ناحق به مردم زده، قدمهايى كه به سوى خيانت و ظلم و سعايت و فتنهانگيزى و امثال آن برداشته).
▪️و از همين جا روشن مىگردد كه هر عضوى به عمل مخصوص به خود شهادت مىدهد و گويا مىگردد. و نام دست و پا در آيه شريفه از باب ذكر نمونه است (و گرنه چشم و گوش و زبان و دندان، و هر عضو ديگر نيز به كارهايى كه به وسيله آنها انجام شده، شهادت مىدهند). و لذا مىبينيم كه در جاى ديگر قرآن نام گوش و چشم و قلب را برده، و فرموده:
" إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا" و در سوره حم سجده، آيه 20 نام پوست بدن را آورده .
تفسير نمونه، ج18، ص: 431
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 154
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیه-66
🍃وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ (66)
و اگر بخواهيم چشمانشان را محو كنيم؛ سپس براى عبور از راه، مىخواهند بر يكديگر پيشى بگيرند، امّا چگونه مىتوانند ببينند؟! (66)🍃
▪️" طمسنا" از ماده" طمس" به معنى محو كردن و از بين بردن آثار چيزى است، و در اينجا اشاره به محو نور چشم يا محو خود چشم است بطورى كه چيزى از آن باقى نماند، و به كلى محو گردد.
▪️در آيه فوق اشاره به يكى از عذابهايى مىكند كه ممكن است خداوند در همين دنيا اين گروه مجرم را به آن مبتلا سازد، عذابى دردناك و وحشتزا، مىفرمايد:" اگر بخواهيم چشمان آنها را محو مىكنيم"!
▪️و معناى جمله" فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ" اين است كه: در طلب و خواست آن بودند كه به سوى طريق حق و واضح سبقت گيرند، خواستند به آن طريقهاى سبقت گيرند كه سالك آن گمراه نمىشود، ولى آن را نديدند و هرگز هم نخواهند ديد و جمله" فَأَنَّى يُبْصِرُونَ"خود كنايه از اين است كه هرگز نخواهند ديد.
تفسير نمونه، ج18، ص: 434
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص:159
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیه-67
🍃وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ (67)
و اگر بخواهيم آنها را در جاى خود مسخ مىكنيم (و به مجسمههايى بىروح مبدّل مىسازيم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند يا به عقب برگردند! (67)🍃
▪️كلمه" مسخ" برگشتن آدمى به خلقتى زشت و بد منظره است، هم چنان كه در داستان بنى اسرائيل جمعى از انسانها به صورت ميمون و خوك برگشتند.
▪️و مراد از" مسخ كفار بر مكانى كه دارند" اين است كه ما چنين قدرتى داريم كه كفار را در همان جايى كه فعلا نشستهاند بدون اينكه از جايشان تكان دهيم، و بدون اينكه خود را به زحمت اندازيم، به صرف مشيت خود مسخشان مىكنيم. پس كلمه" على مكانتهم" كنايه از اين است كه اين كار براى خداى تعالى آسان است و هيچ سختى ندارد.
▪️معناى جمله" فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ" اين است كه: نه مىتوانند به سوى عذاب روانه شوند و نه از عذاب برگردند و حالت قبل از عذاب خود را دريابند.
▪️ پس كلمه" مضى" و" رجوع" كنايه هستند از برگشتن به حالت سلامت، و از باقى ماندن بر حالت عذاب و مسخ.
▪️آیه فوق اشاره به مجازات دیگری برای مجرمان است.
▪️غالب مفسران اسلامى می گویند دو آيه فوق مربوط به عذابهاى دنياست، و تهديد كفار و مجرمان به اينكه خدا مىتواند آنها را در همين جهان به چنين سرنوشتهاى دردناكى مبتلا سازد، ولى به خاطر لطف و رحمتش چنين نكرده است، شايد اين لجوجان بيدار شوند و به راه حق باز گردند.
تفسير نمونه، ج18، ص: 435-434
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 160
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیات-71،72،73
🍃أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ (71) وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ (72)وَ لَهُمْ فيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (73)
آيا نديدند كه از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهايم چهارپايانى براى آنان آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟! (71) و آنها را رام ايشان ساختيم، هم مركب آنان از آن است و هم از آن تغذيه مىكنند؛ (72) و براى آنان بهرههاى ديگرى در آن (حيوانات) است و نوشيدنيهايى گوارا؛ آيا با اين حال شكرگزارى نمىكنند؟! (73)🍃
منافع سرشار چهار پايان براى شما
▪️بار ديگر قرآن مجيد در اين آيات به مساله توحيد و شرك باز مىگردد، و ضمن بر شمردن قسمتى از نشانههاى عظمت خدا در زندگى انسانها، و رفع نيازمنديهاى آنها از سوى خدا، به ضعف و ناتوانى و بينوايى بتها اشاره كرده، در يك مقايسه روشن، حقانيت خط توحيد، و بطلان خط شرك را آشكار مىسازد.
▪️نخست مىگويد:" آيا آنها نديدند كه از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهايم چهار پايانى براى آنها آفريديم كه آنان مالك آن هستند" (أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ) .
▪️و براى اينكه به خوبى بتوانند از اين چهار پايان بهره گيرند" آنها را رام ايشان ساختيم" (وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ).
▪️تذليل" چارپايان براى انسان به اين معنا است كه خداوند اين حيوانات را براى انسانها رام و فرمانبردار كرده. اين همان تذليل و تسخير حيوان است براى انسان.
فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ
▪️كلمه" ركوب"- به فتحه راء- به معناى مركب است، مانند: گاو و شتر كه بار آدمى را مىبرد.و جمله" مِنْها يَأْكُلُونَ" به معناى اين است كه از گوشتش مىخورند".
وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ
▪️ مراد از" منافع" هر انتفاعى است كه آدمى از مو، كرك، پشم و پوست حيوان و ساير منافع آن مىبرد. و كلمه" مشارب" جمع" مشرب" است كه مصدر ميمى و به معناى" مشروب" است. و مراد از" مشروب" شير حيوانات است
▪️" آيا با اين حال شكر اين نعمتها را بجا نمىآورند"؟! شكرى كه وسيله معرفت اللَّه و شناخت ولى نعمت است (أَ فَلا يَشْكُرُونَ).
تفسير نمونه، ج18، ص: 447
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 163-162
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیه-68
🍃وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ (68)
هر كس را طول عمر دهيم، در آفرينش واژگونهاش مىكنيم (و به ناتوانى كودكى باز مىگردانيم)؛ آيا انديشه نمىكنند؟! (68)🍃
▪️كلمه" نعمره" از مصدر" تعمير" است كه به معناى طولانى كردن عمر است (تعبير خانه را هم از اين رو تعمير گفتهاند كه باعث طول عمر آن است).
▪️و كلمه" ننكسه" از مصدر" تنكيس" است كه به معناى برگرداندن چيزى است به صورتى كه بالايش پايين قرار گيرد و نيرويش مبدل به ضعف گردد، و زيادتش رو به نقصان گذارد.
▪️ و انسان در روزگار پيرى همين طور مىشود: قوتش مبدل به ضعف، و علمش مبدل به جهل، و ياد و هوشش مبدل به فراموشى مىگردد.
▪️اين آيه شريفه مىخواهد براى امكان مضمون دو آيه قبل (كه مساله مسخ و كور كردن را خاطرنشان مىساخت) استشهاد كند و بفرمايد آن خدايى كه خلقت انسان را در روزگار پيرىاش تغيير مىدهد، و هر چه داده مىگيرد، قادر است بر اينكه چشم كفار را از آنها بگيرد و ايشان را در همان جايى كه هستند مسخ كند.
▪️و در اين جمله كه فرمود:" أَ فَلا يَعْقِلُونَ" كفار را به خاطر نداشتن تعقل توبيخ مىكند و نيز تحريك مىكند به اينكه به تدبر در اين امور بپردازند، و از آن عبرت گيرند.
تفسير نمونه، ج18، ص: 435
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 160
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیه-69
🍃وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبينٌ (69)
ما هرگز شعر به او [پيامبر] نياموختيم، و شايسته او نيست (شاعر باشد)؛ اين (كتاب آسمانى) فقط ذكر و قرآن مبين است! (69)🍃
او شاعر نيست، او انذار كننده زندگان است!
▪️در آيات گذشته بحثهاى مختلفى پيرامون توحيد و معاد مطرح بود، در آيه فوق به بحث نبوت باز مىگردد، و يكى از رايجترين اتهاماتى را كه براى پيامبر اسلام ص مطرح مىكردند عنوان كرده پاسخ دندانشكن و آموزنده به آن مىدهد، و آن اتهام شعر و شاعرى است.
▪️ مىگويد:" ما به او تعليم شعر نداديم و شايسته او نيست كه شاعر باشد" (وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغِي لَهُ).
چرا پيامبر ص را به چنين موضوعى متهم مىكردند در حالى كه او هرگز شعر نسروده بود؟
▪️اين بخاطر آن بود كه جاذبه و نفوذ قرآن در دلها براى همه كس محسوس بود، و زيبائيهاى لفظ و معنا و فصاحت و بلاغت آن قابل انكار نبود، حتى خود مشركان چنان مجذوب آهنگ و بيان قرآن مىشدند كه گاه شبانه بطور مخفيانه به نزديكى منزلگاه پيامبر ص مىآمدند تا زمزمه تلاوت او را در دل شب بشنوند.
▪️چه بسيار كسانى كه با شنيدن چند آيه از قرآن شيفته و دلباخته آن شدند، و در همان مجلس اسلام را پذيرفتند و به آغوش قرآن پناه بردند.
اينجا بود كه براى توجيه اين پديده بزرگ، و اغفال مردم از اين وحى آسمانى، زمزمه شعر و شاعرى پيامبر ص را در همه جا سر دادند، كه اين خود اعترافى بود ضمنى به نفوذ فوق العاده قرآن!
اما چرا شايسته پيامبر ص نيست كه شاعر باشد؟
▪️جمله" وَ ما يَنْبَغِي لَهُ" در مقام منت نهادن بر آن جناب است. و مىخواهد بفرمايد: خداى سبحان رسول اسلام را از گفتن شعر منزه داشته.
▪️پس جمله مزبور مىخواهد جلو يك احتمالى را كه ممكن است كسى بدهد بگيرد.
▪️و حاصل آن اين است كه: خيال نكنيد اين كه ما به وى شعر نياموختهايم نقصى براى اوست، بلكه براى او كمال و مايه بلندى درجه، و نزاهت ساحت اوست، نزاهت از ننگى كه متخصصين اين فن دارند، كه با الفاظ معانى را آرايش داده و با تخيلات شعرى معانى را تزيين مىكنند، آن هم تخيلات كاذب، كه هر چه دروغش دقيقتر باشد، شعرش مليحتر و دلپسندتر مىشود.
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبِينٌ"
▪️ معناى ذكر و خواندنى بودن قرآن اين است كه قرآن ذكرى خواندنى است، از طرف خدا كه هم ذكر بودنش روشن است، و هم خواندنى بودنش و هم از ناحيه خدا بودنش.
تفسير نمونه، ج18، ص: 440-439
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 161
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیه-70
🍃لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا وَ يَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكافِرينَ (70)
تا افرادى را كه زندهاند بيم دهد (و بر كافران اتمام حجّت شود) و فرمان عذاب بر آنان مسلّم گردد! (70)🍃
🍃اين تعليل مربوط است به جمله" وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ" و معناى مجموع آن دو چنين مىشود: ما به آن جناب شعر نياموختيم، براى اينكه مردم زنده را با قرآن كه منزه از خيالبافىهاى شعرى است انذار كند.
▪️ممكن هم هست متعلق به جمله" إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ ..." باشد، كه در اين صورت معناى مجموع آن دو چنين مىشود: آنچه بر مردم مىخواند چيزى به جز ذكر و قرآن مبين نيست كه ما آن را به وى نازل كرديم تا انذار كند آن كسى را كه زنده است. و به هر تقدير برگشت هر دو احتمال به يك معنا است.
اين آيه- به طورى كه ملاحظه مىكنيد- نتيجه ارسال رسول و انزال قرآن به رسول را عبارت دانسته از:
▪️ يكى انذار كسى كه زنده باشد، يعنى حق را تعقل بكند، و آن را بشنود
▪️و دوم حقانيت قول و واجب شدن آن بر كفار.
▪️بار ديگر در اينجا مىبينيم كه قرآن ايمان را به عنوان" حيات" و مؤمنان را" زندگان" و افراد بىايمان را" مردگان" تلقى كرده، در يك سو عنوان" حى" و در سوى مقابل عنوان" كافرين" قرار گرفته، اين همان حيات و مرگ معنوى است كه از مرگ و حيات ظاهرى به مراتب فراتر مىرود، و آثار آن گستردهتر و وسيعتر است.
▪️ اگر حيات و زندگى به معنى" نفس كشيدن" و" غذا خوردن" و" راه رفتن" باشد، اين چيزى است كه همه حيوانات در آن شريكند، اين حيات انسانى نيست، حيات انسانى شكوفا شدن گلهاى عقل و خرد و ملكات برجسته در روح انسان و تقوى و ايثار و فداكارى و تسلط بر نفس و فضيلت و اخلاق است، و قرآن پرورش دهنده اين حيات در وجود انسانهاست.
تفسير نمونه، ج18، ص: 442
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 162
#تفسیر-جامع
#سوره-یس
#آیات-71،72،73
🍃أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ (71) وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ (72)وَ لَهُمْ فيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ (73)
آيا نديدند كه از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهايم چهارپايانى براى آنان آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟! (71) و آنها را رام ايشان ساختيم، هم مركب آنان از آن است و هم از آن تغذيه مىكنند؛ (72) و براى آنان بهرههاى ديگرى در آن (حيوانات) است و نوشيدنيهايى گوارا؛ آيا با اين حال شكرگزارى نمىكنند؟! (73)🍃
منافع سرشار چهار پايان براى شما
▪️بار ديگر قرآن مجيد در اين آيات به مساله توحيد و شرك باز مىگردد، و ضمن بر شمردن قسمتى از نشانههاى عظمت خدا در زندگى انسانها، و رفع نيازمنديهاى آنها از سوى خدا، به ضعف و ناتوانى و بينوايى بتها اشاره كرده، در يك مقايسه روشن، حقانيت خط توحيد، و بطلان خط شرك را آشكار مىسازد.
▪️نخست مىگويد:" آيا آنها نديدند كه از آنچه با قدرت خود به عمل آوردهايم چهار پايانى براى آنها آفريديم كه آنان مالك آن هستند" (أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ) .
▪️و براى اينكه به خوبى بتوانند از اين چهار پايان بهره گيرند" آنها را رام ايشان ساختيم" (وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ).
▪️تذليل" چارپايان براى انسان به اين معنا است كه خداوند اين حيوانات را براى انسانها رام و فرمانبردار كرده. اين همان تذليل و تسخير حيوان است براى انسان.
فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ
▪️كلمه" ركوب"- به فتحه راء- به معناى مركب است، مانند: گاو و شتر كه بار آدمى را مىبرد.و جمله" مِنْها يَأْكُلُونَ" به معناى اين است كه از گوشتش مىخورند".
وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ
▪️ مراد از" منافع" هر انتفاعى است كه آدمى از مو، كرك، پشم و پوست حيوان و ساير منافع آن مىبرد. و كلمه" مشارب" جمع" مشرب" است كه مصدر ميمى و به معناى" مشروب" است. و مراد از" مشروب" شير حيوانات است
▪️" آيا با اين حال شكر اين نعمتها را بجا نمىآورند"؟! شكرى كه وسيله معرفت اللَّه و شناخت ولى نعمت است (أَ فَلا يَشْكُرُونَ).
تفسير نمونه، ج18، ص: 447
ترجمه تفسير الميزان، ج17، ص: 163-162