eitaa logo
ندای تهذیب
8هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
954 فایل
کانال رسمی معاونت تهذیب و تربیت حوزه‌های علمیه اداره قرآن و حدیث @msn200 دبیرخانه امور معرفتی @iman135110 اداره مشاوره @ENamazizade پیشنهادات و انتقادات @kovsar140 سایت‌‌ها: tahzib.ismc.ir hojre-nama.ir nedaye-tahzib.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ تصویری | حال مخصوص شب قدر 🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 ✅ به بپیوندید: 🌻 کانال ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3433889827C48be11f7a9
✅سوره مبارکه ، صفحه 459، آیات 6 تا 10 🗓1400/02/14 🌸 @nedaye_tahzib 🌾 tahzib-howzeh.ir
459.mp3
580.7K
🔊 🎤توسط استاد ✅صفحه‌‌ ‌ 459 🗓1400/02/14 🌸 @nedaye_tahzib 🌾 tahzib-howzeh.ir
شیخ+حسین+انصاریان-+مناجات+شب+بیست+و+یکم+ماه+رمضان.mp3
2.02M
مناجات شب بیست و یکم ماه رمضان با نوای استاد انصاریان(7-4-95) ⬇️ پیشنهاد دانلود ⬇️ 🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 ✅ به بپیوندید: 🌻 کانال ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3433889827C48be11f7a9
♻️ طلبه‌ای که به لوسترهای حرم امیرالمؤمنین(ع) اعتراض داشت ♻️ فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین (علیه السلام)عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند . پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند . وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود . فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ، شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا ، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد ؟ منبع : پایگاه عرفان https://www.erfan.ir/farsi/637 🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 ✅ به بپیوندید: 🌻 کانال ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3433889827C48be11f7a9
مداحی آنلاین - غریب - حجت الاسلام عالی.mp3
2.98M
🏴 (ع) ♨️غریب 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت‌الاسلام به بپیوندید: 🌻 کانال ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3433889827C48be11f7a9
درست كارى امام على علیه السلام فرمود: عَلَى الصِّدْقِ وَ الأمانَةِ مَبْنَى الإِيمانِ. پايه‌گذارى ايمان بر راستگويى و امانت‌دارى است. غررالحكم ج۴ ص۳۱۸ شايد هيچ چيز به اندازه بى‌اعتمادى وضع جامعه را مختل نمى‌سازد. اعتماد نداشتن به درستى حرفها، وفاى به قول و قرارها، عمل به تعهدات، سالم بودن كالاها، واقعى بودن قيمت‌ها، طبيعى بودن كمبودها و... وضع معيشتى مردم را دچار اختلال مى‌كند و زمينه و بسترى براى ظهور و رواج دروغ و نيرنگ و فريب و جعل و احتكار و گران فروشى و سودجويى فراهم مى‌آورد. از آن سو، اگر مردم به يكديگر اطمينان كنند و به حرفها و عملهاى هم اعتماد داشته باشند، روند امور در جامعه، بهبود خواهد يافت و حتى رشد اقتصادى و امنيت بازار كار و سرمايه‌گذارى و دادوستد و امور ادارى و اجرايى را در پى خواهد داشت. پايه ايمان بر صدق و امانت است به بپیوندید: 🌻 کانال ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3433889827C48be11f7a9
رابطه فقر و اسراف امام على علیه السلام فرمود: سَبَبُ الْفَقْرِ الإِسْرافُ. اسراف، عامل تنگدستى است. غررالحكم ج۴ ص۱۲۲ هميشه نداشتن، فقر نيست، گاهى بد استفاده كردن از داشته‌ه و بد عمل كردن دارايان نيز به فقر و تنگدستى مى‌انجامد. اسراف، يكى از همين بدعمل كردن‌ه در رابطه با مال است. اگر قناعت، سرمايه‌اى پايان‌ناپذير است، اگر تقدير و برنامه‌ريزى، نشانه خردمندى و توازن در معيشت است، ولخرجى‌هاى بى‌حساب و اسراف در هزينه نيز سرمايه رإ؛ مى‌خورد و افراد متمكن را خاك‌نشين مى‌سازد. در اين زمينه، تفاوتى ميان فرد و جامعه نيست و سنت‌هاى الهى فرقى ميان اين دو نمى‌گذارد. اسراف شخصى و اسراف حكومتى، هردو موجب بروز خلأهاى مالى و ناهنجارى‌هاى اقتصادى مى‌شوند. وقتى مال، بى‌رويه و بدون حساب خرج شد و ضرورتها و اولويتها ملحوظ نشدند و بودجه و امكانات، صرف موارد غير لازم، تجملاتى، تشريفاتى و... شدند، براى هزينه‌هاى لازم گرفتار كمبود مى‌شويم. وقتى در مصرف ميوه و نان، اسرافكارى شود، گرانى و كميابى در پى آن است. ولخرجى بيهوده تنها به خوراك هم مربوط نيست، در لباس و كفش و دكور خانه و وسيله سوارى و تشريفات مهمانى و تجملات عروسى و وسايل خانه و سوخت و لوازم مصرفى روزانه و... وقتى بيش از حد نياز و لزوم، تهيه يا مصرف شود، آن كاستيها و خلأها به صورت فقر و كمبود جلوه مى‌كنند. اگر اسراف، فقرآور است، قناعت هم فقرزداست: قناعت، توانگر كند مرد را... به بپیوندید: 🌻 کانال ایتا: https://eitaa.com/joinchat/3433889827C48be11f7a9