•┄☆••✨﷽✨••☆┄•
✍ حکایت
«پـاسخگـویـی»
درویشی کودکی داشت که از غایت محبّت، شبْ پهلویش می خوابید.
شبی کودک در بستر می نالید و خوابش نمی رفت.
گفت: ای جان پدر چرا نمی خوابی؟
گفت: ای پدر! فردا روزِ پنج شنبه است و من درس های یک هفته را باید پیشِ استاد عرضه کنم و از بیم استاد خوابم نمی رود.
آن دوریش اهل دل بود.
تا سخن کودک را شنید نعره ای زد و بی هوش شد. چون به خود آمد گفت:
واویلا !وا حَسْرَتا!
کودکی که درسِ یک هفته را پیش معلّم باید عرضه کند شب خوابش نمی رود.
پس مرا که اعمالِ هفتاد ساله پیش عرشِ خدا در روز قیامت بر خدایِ عالم الاَسرار باید عرضه کنم، حالم چگونه باید باشد؟
┄┅ ✿❀✨🌙✨❀✿ ┅┄
https://eitaa.com/nedayeeslam
‼️ حرمت رهن کامل
🔷 س ۶۶۲۰: چرا رهن کامل حرام است؟
✅ ج: رهن کامل یعنی مستأجر پولی را به عنوان قرض به موجر بدهد و در مقابل، از منفعت خانه (سکونت) استفاده کند و هیچ اجارهای را به موجر ندهد و خود پول چون قرض است بعد از تمام شدن مدت اجاره به صاحبش برگردانده شود و این همان ربای قرضی است و حرام است؛ یعنی در مقابل قرض، شرط اضافه شود و لو اینکه آن چیز اضافه منفعت باشد؛ مثل سکونت خانه.
https://eitaa.com/nedayeeslam
•┄☆••🌸﷽🌸••☆┄•
✍ حکایت
«درویـش تهیدسـت»
درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد .
چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشارهی تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چقدر داده ؟
کریم خان که در حال کشیدن قلیان بود ، گفت چه میخواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است.
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و بفروخت .
خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که
می خواست نزد کریم خان رفته و
تحفه ای برای خان ببرد !
پس جیب درویش را پر از سکه کرد و قلیان را نزد کریم خان برد.
روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد کریم خان رفت .
ناگاه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت :
نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم را به تو برگرداند.
•┈┈•❀🍃🌸🍃❀•┈┈•
https://eitaa.com/nedayeeslam
‼️ بازدید مالک از ملک دارای مستأجر
🔷 س ۶۶۲۱: آیا مستأجر میتواند از ورود مالک به ملک خویش برای آگاهی از چگونگی نگهداری مستأجر یا فروش ملک و... جلوگیری کند؟
✅ ج: مالک بدون اجازه مستأجر حق ورود به ملک را ندارد، مگر اینکه در هنگام عقد اجاره شرط خاصی شده باشد.
https://eitaa.com/nedayeeslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✾گرفته عطر وجودت تمام عالم را
چه حیف چشم من امّا ندیدهات جایی...
#امام_زمان ♥️
#استوری 🌟
https://eitaa.com/nedayeeslam
•┄☆••🌸﷽🌸••☆┄•
✍ حکایت
«رنج یا موهبت»
آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید.
روزی یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسید:
تو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟
آهنگر سر به زیر آورد و گفت:
وقتی که میخواهم وسیله ای آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.
سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید.
اگر به صورت دلخواهم درآمد،می دانم که وسیله مفیدی خواهد بود،اگر نه آنرا کنار میگذارم.
همین موضوع باعث شده است که همیشه به درگاه خدا دعا کنم که
خدایا !
«مرا در کوره های رنج قرار ده ،اما کنار نگذار.»
•┈┈•❀🍃🌸🍃❀•┈┈•
https://eitaa.com/nedayeeslam
‼️ کار کردن با پول رهن مستأجر
🔷 س ۶۶۲۲: آیا موجر میتواند با پولی که از مستأجر به صورت قرض الحسنه (رهن عرفی) دریافت میکند، کاری را انجام دهد و سودی به دست آورد؟
✅ ج: اگر عقد اجاره به طور صحیح منعقد شده باشد، مالی که موجر از مستأجر به عنوان قرض الحسنه دریافت میکند، مالک آن میشود و اصل پول و سود حاصله برای موجر است.
https://eitaa.com/nedayeeslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱چه می خواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی
چه می خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی
🌱به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه
بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی...
🌱به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی گیرد
خطایش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی...
🌱دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد
گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی...
📖 اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى وَلِيِّ أَمْرِكَ الْقَائِمِ الْمُؤَمَّلِ وَ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَر
🔆 خدایا درود فرست بر ولیّ امرت، آن قائم آرزو شده، و دادگستر مورد انتظار...
#امام_زمان ♥️
https://eitaa.com/nedayeeslam
•┄☆••🌸﷽🌸••☆┄•
✍ حکایت
«سنگ سرد»
چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد.
زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آنها برای آتش درست کردن استفاده میکرد و برای خود چای آماده میکرد.
هر بار که او آتشی میان سنگها میافروخت متوجه میشد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است اما دلیل آن را نمیدانست.
چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دستگیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار میداد سرد بود.
تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشهای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد.
آه از نهادش بر آمد. میان سنگ موجودی بسیار ریز، مانند کرم زندگی میکرد.
رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و
گفت: خدایا، ای مهربان، تو که برای کرمی این چنین میاندیشی و به فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کردهای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم.
•┈┈•❀🍃🌸🍃❀•┈┈•
https://eitaa.com/nedayeeslam
‼️ تعیین مقدار حق شارژ آپارتمان
🔷 س ۶۶۲۶: آیا برای تعیین مقدار حق شارژ یا چگونگی مصرف آن، رضایت همه ساکنان شرط است؟
✅ ج: این موضوع نیز تابع کیفیت قرارداد ساکنان آپارتمان و میزان اختیارات تفویض شده به مدیر خواهد بود. پس، اگر وضع سایر مقررات با موافقت اکثر ساکنین انجام میشود، در مورد سؤال نیز رضایت اکثریت کافیست.
https://eitaa.com/nedayeeslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[من از عطرِ آهستهیِ
هوا میفهمم...
تو باید تازگیها
از اینجا گذشته باشـی]
#امام_زمان ♥️
#استوری 🌟
https://eitaa.com/nedayeeslam
•┄☆••🌸﷽🌸••☆┄•
✍ حکایت
«حاکم نیشابور و کشاورز »
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. سپس یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بخشید.
اندکی بعد ،حاکم از تخت پایین آمد و کشیدهای محکم بر گردن او نواخت.
همه حیران از آن عطا و حکمتِ این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت، مرا حاکم نیشابور کن ؟
و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیام میخواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را میخواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن کشاورز مرور شد.
حاکم گفت: این قاطر و پالانی که میخواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیدهای که به من زدی.
فقط میخواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد.
فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد.
از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بینهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بیانتهاست ولی به خواستهات ایمان داشته باش.
•┈┈•❀🍃🌸🍃❀ •┈┈•
https://eitaa.com/nedayeeslam
🌸با سلام و عرض پوزش به علت تعمیرات دستگاه و عدم دسترسی به مطالب کانال انشاءالله ادامه نهج البلاغه و وصیت نامه شهدا در روز جمعه ارسال خواهد شد.🌸
‼️ انجام حج نیابتی با وجود استطاعت
🔷 س ۶۶۲۷: کسی که پدرش فوت شده و پدر مستطيع بوده و با فيش او به قصد حج براي پدر حرکت کرده و به ميقات رسيده و در آنجا خودش هم مستطيع است چه کند؟ توضيح آنکه نه وصيتی بوده و نه از او خواسته شده که نيابت کند مثلاً وارث منحصر است و راه برای او باز نبوده مگر به اينطور؟
✅ ج: در فرض مرقوم بايد براي خودش حج بهجا آورد و برای پدر نايب بگيرد.
#احکام_حج #حج_نیابتی
https://eitaa.com/nedayeeslam