eitaa logo
🟣پایگاه خبری ندای زرند🟣
3.8هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
75 فایل
پایگاه خبری تحلیلی_انتقادی ومطالبه گرشهرستان زرند /اولین رسانه زرندیها با مدیریت بانوان ارتباط با ادمین ۰۹۱۳۷۰۶۳۹۱۵
مشاهده در ایتا
دانلود
📓 یک جرعه تاریخ ✍ به قلم نویسای استاد مسلم وبی تای عرصه ی تاریخ ،سرکار خانم 📖دیوان بلخ کنایه از هر محضر یا مرجعی است که قضاوتش از روی منطق و عقل و در نتیجه بر اساس حق و عدالت نباشد. جمله ی «مگر اینجا شهر بلخ است؟» درست هم معنی با این عبارت آستارا در در و: «مگر اینجا شهر هرت است؟» و چرا راه دور برویم، حتما ً همه ی ما این شعر را شنیده ایم که می گوید: گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسگری از دیوان بلخ حکایت های مختلفی نقل کرده اند که همه خواندنی هستند از این قبیل حکایت : مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان می برند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد می زند و خدا و پیغمبر را به شهادت می گیرد که « والله، بالله من زنده ام! چطور می خواهید مرا به خاک بسپارید؟» اما چند ملا که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و می گویند: «پدرسوخته ی ملعون دروغ می‌گوید. مُرده !» مسافر حیرت زده حکایت را پرسید. گفتند: «این مرد فاسق و تاجری ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضی بلخ شهادت دادند که مرده و قاضی نیز به مرگ او گواهی داد. پس یکی از مقدسین شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد. حالا بعد از مرگ برگشته و ادعای حیات می کند. حال آنکه ادعای مردی فاسق در برابر گواهی چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نمی افتد. این است که به حکم قاضی به قبرستانش می‌بریم، زیرا که دفن میّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا ً جایز نیست!» تاریخ بخوانیم، باخواندن تاریخ،راه های رفته را دوباره نمی رویم و شکست هایمان به صفر می‌ رسد. 📡ندای زرند در تلگرام 👇 🆔https://t.me/p_nedayezarand 📡‏ واتساپ ندای زرند 👇 https://chat.whatsapp.com/B68dQwG8XPgFJ6ltpBxhIp 📡 ندای زرند در 👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/971374624Cfc80be5cd9 📡  ندای زرنددر 👇 splus.ir/p_nedayezarand 📡ندای زرند در 👇   https://instagram.com/nedayezarand?igshid=71q2kqvqnjn5 📡 لینک جدید ندای زرند درروبیکا👇 https://rubika.ir/p_Nedayezarand402
✅ سؤالی مهم و پاسخی زیبا از میرزا کوچک‌خان ✍ به قلم فصاحت نگر و بلاغت نگار استاد مسلم عرصه ی تاریخ ،سرکار خانم ♦️روزی که با مرحوم #کوچک‌_خان در منزل کربلایی محمد پامساری به سر بردیم من و میرزا در بالاخانه از صبح تا غروب تنها بودیم و درب اطاق را برای اینکه همسایه‌ها متوجه ما نشوند به روی خود بسته بودیم. این مدت را آنچه کتاب و دعا در آن اتاق بود خواندیم. بیانات و قصه‌های شیرین و سرگرم‌کننده‌ای داشتیم. ♦️من در این موقع فرصت را غنیمت شمرده از میرزا سؤال کردم که اگر خدای‌نکرده نتوانستیم وطن عزیز را از چنگ اجنبی رهایی {داده}، ملت و هم‌وطنان عزیز را از فلاکت و بدبختی نجات دهیم و مغلوب دشمن شدیم، تکلیف ما چیست؟ ♦️گفت باید برویم در دهات معلمی کنیم و مردم را با سواد نماییم، علت عدم پیشرفت ما از بی‌سوادی مردم است. دهقانان و کارگران که اکثریت جامعه ما را تشکیل داده‌اند از نعمت سواد محرومند. دولت‌های استعماری برای اینکه از آن‌ها کاملاً بهره‌برداری کنند {آنان را} در جهل و نادانی باقی گذاشته‌اند و به نان شب محتاج کرده‌اند تا قادر به تعلیم و تربیت فرزندان خود نباشند. این بیانات چنان در مغز من تأثیر کرد که شیفته {معلمی} شدم. 🔸منبع: خاطرات افسر گارد جنگل؛ -کتاب و اوضاع فرهنگی-اجتماعی گیلان و قزوین- - ص 91 📡ندای زرند در تلگرام 👇 🆔https://t.me/p_nedayezarand 📡‏ واتساپ ندای زرند 👇 https://chat.whatsapp.com/B68dQwG8XPgFJ6ltpBxhIp 📡 ندای زرند درروبیکا👇 https://rubika.ir/p_Nedayezarand402