فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹// فیلمی کوتاه از حال و هوای زمستانی #شهر_خانوک ،صبحگاه چهارشنبه ۷دی ماه ۴۰۱
🔹به کوشش : #محمد_حسين_جمالی_زاده
📡 ندای زرند در #تلگرام👇
https://t.me/p_nedayezarand
🔘 ندای زرند در #ایتا👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/971374624Cfc80be5cd9
🔘ندای زرند در #روبیکا👇
https://rubika.ir/p_Nedayezarand401
🔉 ندای زرنددر #سروش👇
splus.ir/p_nedayezarand
ندای زرند در #بیپ👇
https://channels.bip.ai/join/nedayezarand
ندای زرند در استوری واتساپ👇
09034392360
پدر پدرمان بود
صبور و مهربان ، آرام و دوست داشتنی
ساده زیست و بی آلایش
در پی لقمه نانی حلال
از کوه و #معدن تا دشت و صحرا
و به هنگام رزم نیز مهیا
رزمنده ای خستگی ناپذیر
مردی از جنس #مردان_بی_ادعا
این اواخر نماز اول وقتش را نشسته می خواند و ذکر همیشگی لااله الاالله بر لبانش همچنان جاری
گهگاهی ساعت مچی اش را نگاه می کرد و با زحمتِ سمعک های بی رمق اش ، اخبار را از تلویزیون دنبال می کرد
ولی باز هم از ما می پرسید ؛ چه خبر داری و ما نداریم !؟ خب تعریف کن.
روایتی حماسی از #جماران و همکاری اش با پاسدار جانباز #حاج_محمد_مهدوی_خانوکی تا #مهاباد و همراهی اش با سردار شهید #حمید_عرب_نژاد_خانوکی شنیده بودم
اولین حضورش در جبهه ی شمال غرب بود و آخرین حضورش در جبهه ی جنوب غرب و سوغاتی اش از بمباران شلمچه ؛ خِس خِس سینه ، تنگی نفس ، سرفه های بی امان.
همدم چندین ساله اش #کپسول_اکسیژن و مُشمایی پر از قرص ، آن هم گوشه ی تخت اش.
بابت این سوغاتی ها سالی چندین بار روانه بیمارستان میشد تا کمی حالش خوب شود و برگردد به خانه ، اما این دفعه حالش فرق داشت.
تلخ است ولی به یاد دارم دستانِ کبود شده از سرنگ ها را به آرامی فشردم و بوسه ای بر پیشانی اش زدم و با حسرت از کنارش جدا شدم.
و اما آخرین دیدارمان ، بغض عجیبی داشتم و من نمی دانستم که...
یادِ نگاه شیرین و پرمعنایش بخیر...
#روحت_شاد_باجی😭
.
#باجی
#سال_باجی
#یک_سال_گذشت
#حاج_عباس_جمالی_زاده
#مجاهد_انقلابی_و_جانباز_شیمیایی
#محمد_حسین_جمالی_زاده
#گلزار_شهدای_خانوک
#جانباز_سرافراز
#عباس_قنبر
#خانوک
📡 ندای زرنددرروبیکا👇
https://rubika.ir/p_Nedayezarand402