eitaa logo
نگارخانہ‌ےمن !
255 دنبال‌کننده
423 عکس
5 ویدیو
0 فایل
صرفا نگار خانه ی عکس هایِ دلم...! قشنگی هایی که خدا 🌿 بهم اجازه داده نگاه کنم رو 👀 با شما شریک میشم. 🤝 + عکاس خودمم ، خالقشون یکی دیگه :) ممکنه مفید نباشه 🤷‍♂ لذا لف دادن آزادِ عزیزِ برادر ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
نگارخانہ‌ےمن !
‌ او مانندِ نخل ، هم سایه اش آسایش بود و هم ثمره اش شیرین . با سایه اش راحت بودیم و با میوه اش قوی . مانند نخل باشید ، شاخه اش مانع عذاب قبر برگ‌ش زنبیل و جارو و .. میوه اش شیرین و نیرو بخش هسته اش ، قهوه ی خرما ! قال المصطفی ص : خَیرُ النّاسِ أنفَعُهُم لِلنّاسِ .
نگارخانہ‌ےمن !
___
چایی با عطرِ گل نرگس ؟ فقط در جمکران ..
نگارخانہ‌ےمن !
‌ نمیدانم دقیقا به چه علتی می‌گویند ما طلبه ها عاشقی را نمی‌دانیم ؟ اصلا اگر همه ی دنیا را بگردید
‌ امروز جمعه بود . همه منتظر بودند تا امام زمان بیاید ؛ به خیال آنکه ، فقط جمعه می آید ... اما نمی‌دانند که ، امام زمان هر وقت وقت آمدنش باشد ، میاید ، حتی اگر دوشنبه یا چهارشنبه باشد 🤷‍♂ انتظار را باید به وجود آورد ، نه اینکه منتظرِ انتظار بود. میدانم .. سخنانم غرابتِ بلاغی دارند و تو هم نمیفهمی. 🤦‍♂ فتحِ غلل و احبالَ اللسان کن و سخنانم را خودت بفهم ، به من چه ، من که نمیتوانم برایت کلاس بَلاغت بگذارم 🚶‍♂ بگذریم ... داشتم به تو فکر میکردم ، از دستت عصبی بودم که چرا بی اجازه ی من حرم میروی یا جمکران میروی! حتی قصدم این بود که کمی غیظ کنم و ابصارم را جوری چپ کنم که بر خود بلرزی! یا مثلا جوری قهر کنم که بیایی و منّت کشی کنی ، من هم که .. خودت میدانی خودشیفته نیستم ، همیشه باید واقعیت ها را دید ، که خب ... واقعیت این است که لایق منت کشی ام 🤝 اما .. آخرش دیدم چرا باید با کسی قهر کنم که همه ی پناهش منم؟ همه ی امیدش منم ، چرا باید با کسی قهر کنم که دنیایش منم ؟ خلاصه ی کلام .. قهر نمیکنم ، تو هم کمتر ناز کن و انقدر ما را منتظر قدومِ با برکتت نگذار . در حرم دعایت میکنم، مقبره‌ی شهید مفتح 🍬
نگارخانہ‌ےمن !
ناد علیاً مظهر العجائب .. هامِش: مدینة الکوفه _ عِند المسجد الکوفه مضجع الشهید ، المیثم ابن یحیی
، را دستان تو فتح نکرد ! خیبر را چشمانِ نافذ و غضبِ حیدری ات از درون بهم ریخت ! یا علی ! درب قلعه خیبر را دست تو از جا در نیاورد ! امر کردن تو بود که مانند برداشتن ریگی از زمین ، درب عظیم خیبر را منهدم کرد . دست و پا و چشم و شمشیر ؟ این همه اضافات چرا ؟ تو فقط محتاجِ اراده ای ، فرق تو و خدا همین اراده است . علی با زور بازو فاتح بوده .. خنده دار است ! خدا که محتاج به دست و زور بازو نیست .. ‌
نگارخانہ‌ےمن !
‌ #خیبر ، را دستان تو فتح نکرد ! خیبر را چشمانِ نافذ و غضبِ حیدری ات از درون بهم ریخت ! یا علی !
و مرحب است که دارد به خویش می‌لرزد .. طبیعی است، علی دیده او ، غضب ز علی! ۲۴ رجب سالروز فتحِ خیبر ، ✨ به اشاره ی مولانا علی الأعظم ، حَیدر .
نگارخانہ‌ےمن !
____
‌ استاد می‌گفت : مثل بی سواد ها نخون ! با سند و مدرک بخون ! روضه ی دروغ ، تحول درونی نداره ! ‌
نگارخانہ‌ےمن !
‌ امروز جمعه بود . همه منتظر بودند تا امام زمان بیاید ؛ به خیال آنکه ، فقط جمعه می آید ... اما نمی‌د
‌ دست هایم یخ کرده است . توجه ک کرده ای ، وقتی سردم می‌شود ، چهره ام لَبو میشود. و دستانم هم عینِ آن بندگان خدایی که لبو را قاچ میکنند ، سرخ . در کنار مضجع ولی نعمت مان بی بی جان فاطمه ی معصومه ، این شعله ی گرما بخشِ معنویت ، در حال آب شدنم ... از خجالت؟ نه بابا ، رو که نداریم ، رویِ مان عقیقِ سفیدِ یمن است :) از این دارم آب میشوم ، که یخ هایم دارد وا میرود. نیم ساعت بر زمینِ سنگیِ سردِ حرم نشسته بودم ، الان هم در جوار گرمایِ شهید مقیسه و رازینی دارم یخم را میتکانم... راستی گفتم یخ ... لابد با خودت میگویی ، لباس گرم یادت نرود دست هایت را در کت قهوه ای ات بگذار تا به وقتش که ... خلاصه بگذریم . مواظب خودم هستم تا از سرما مانند ماموت هایِ فیلمِ عصر یخبندان ، یخ نزنم .. اما ... مگر زندگی بی تو خیلی گرم است که بخواهد سرما در من اثر کند ؟ ...