🦋زیاد با خدا حرف بزن
زیاد با خدا رفت و آمد کن
تو که دلت با خداست
پس نترس
هر کسی هم دلت رو شکست
خدا بیشتر از اون رو برات جبران میکنه.
وقتی توکلت با خداست
پس آروم باش
بگذار هرچه قدر دنیا می خواد
با تو بی انصافی کنه
تو که امیدت با خداست
پس بزار دنیا زور بزنه
تا تو رو ناامید کنه
تو خدایی داری که انتهای امیدواریه
وقتی یارت خـداست
بزار هر چقدر می خوان
نارفیق بشن
فقط خداست که رفیق بی رفیقاست و تو رفاقت کم نمیزاره
خلاصه اینکه تو خدارو داری
او تنها کسی هست
که تمام حرفهات رو گوش میده
و خواسته هات رو برآورده میکنه.
🦋اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ
🍃🌺من سرپرست کسی هستم که من و باور داره، دستش و میگیرم و از تاریکی به نور و روشنایی هدایتش میکنم..
سوره بقره، آیه الکرسی
#آرامش_با_قرآن
.
30.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
ســـلام بـر آنـان کـه اول
از ســیم خاردار نـفـــس گــذشـتـنـد
و بَـعْد از سیم خار دار دشــمـن...
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق..
به نیابت از
#شهیدیحیی درویشی ...🌷🕊
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#شبتون شهدایی ...☘
پایان ختم۷ شهید روز اول
#یک_عاشقانه_کوتاه📃🌿
روز بعد از عقدمون امتحان داشتیم؛
من نرفتم امتحان بدم،
محمدحسین هم ظهرش
امتحان داشت و درس نخونده بود
ولی با اعتماد به نفس رفت سرجلسه.
قبل از امتحان زنگ زد
و گفت:"دارم میام ببینمت!"
گفتم:'برو امتحان بده که خراب نشه!'
پشت گوشی خندید و گفت:
"اتفاقا دارم میام ببینمت
که امتحانم خراب نشه:)"
آمد و گوشه حیاط چنددقیقه
ای با هم صحبت کردیم.
چند بار این جمله را بهم گفته بود و
دوباره برایم تکرارش کرد:
"تو همونی هستی که دلم میخواست،
کاش منم همونی بشم
که تو دلت میخواد♥️!"
بهروایتهمسرشهید
#محمدحسینمحمدخانے🌱
#یک_عاشقانه_کوتاه📃🌿
وقتی میاومد خونه . .
دیگه نمیذاشت من کار کنم ؛
زهرا رو میذاشت رو پاهاش
و با دست به پسرمون غذا میداد .
میگفتم : یکی از بچه هارو بده بهمن
با مهربونی مےگفت :
نه شما از صبح تا حالا
به اندازه کافی زحمت کشیدی !
مهمون هم که میومد . .
پذیرایی با خودش بود
دوستاش به شوخی میگفتن :
مهندس که نباید تو خونه کار کنه!
میگفت : من که از حضرتعلی «ع»
بالاتر نیستم ! مگه به حضرتزهرا «س»
کمك نمی کردند؟!♥️
#شهیدحسناقاصیزاده🌱
بیچاره نسل دخترانی که افتخارشان داشتن فالوور و آیفون و فروختن دوره و گذاشتن سمینار است ای کاش یکی دو نسل قبلتان
را یادتان نرود که افتخارش به این بود که
انقلاب کرد جانانه جنگید مادرِ شهید شد
و حتی نگذاشت کسی اسمش را بداند.
shab sheshom03.mp3
1.88M
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#علت_علاقه_شهيد_هادى_به_گمنام_شدن....
🌷قبل از اذان صبح برگشت. پیکر شهید هم روی دوشش بود. خستگی در چهره اش موج می زد. برگه مرخصی را گرفت. بعد از نماز با پیکر شهید حرکت کردیم. خسته بود و خوشحال. می گفت: یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم. فقط همین شهید جا مانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف کرد و توانستیم او را بیاوریم.
🌷خبر خیلی سریع رسیده بود تهران. همه منتظر پیکر شهید بودند. روز بعد از میدان خراسان تشییع با شکوهی برگزار شد. می خواستیم چند روزی تهران بمانیم. اما خبر رسید عملیات دیگری در راه است. قرار شد فردا شب از مسجد حرکت کنیم...
🌷با ابراهیم و چند نفر از رفقا جلوی مسجد ایستاده بودیم. بعد از اتمام نماز بود. مشغول صحبت و خنده بودیم. پیرمردی جلو آمد. او را می شناختم. پدر شهید بود. همان که ابراهیم، پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود. سلام کردیم و جواب داد. همه ساکت بودند. برای جمع جوان ما غریبه می نمود. انگار می خواهد چیزی بگوید،امّا!
🌷....امّا! لحظاتی بعد سکوتش را شکست، آقا ابراهیم ممنونم. زحمت کشیدی، اما پسرم! پیرمرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب، آخر چرا!! بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود.
🌷چشمانش خیس از اشک بود.صدایش هم لرزان و خسته: دیشب پسرم را در خواب دیدم. می گفت: در مدتی که ما گمنام و بی نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم. هر شب مادر سادات حضرت زهراء (س) به ما سر می زد. اما حالا! دیگر چنین خبری نیست... می گویند: شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت صدیقه هستند!
🌷پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع ما را گرفته بود. به ابراهیم نگاه کردم. دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلت می خورد و پایین می آمد. می توانستم فکرش را بخوانم. گمشده اش را پیدا کرده... گمنامی!
🌹خاطره ای به ياد شهید گمنام ابراهیم هادی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
از نیل
رَد شـــدهای؛
و به ساحِل رسـیــ🕊ــدهای!
ما غرق فـتـنهایم!
دعــ💚ــا کن
بــــ🌷ـــرای مٰا...
#مخلصیم_سردار
#خاطره_شهید