فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصهی عمر یک آدم مشهور از زبان آقای قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا زن و شوهر پس از مرگ میتوانند یکدیگر را ببینند؟
#استاد_محمدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثواب هدیه کردن آیتالکرسی به اموات مؤمنین و مؤمنات
#استاد_عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیچ کس مثل حسین علیهالسلام به فکر گریهکنانش نیست...!
#استاد_انصاریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین قدم تطهیر قلب
استاد دانشمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴لبخند بزن
دقایق_دلنشین
استاد دانشمند
🌙🔴🌎 یک ماجرای واقعی از طلبیده شدن زائر توسط امام حسین (ع)
اسمم محمدرسول حبیب اللهی سرمهماندار هواپیما هستم و با سرتیم امنیت پرواز، فرزین فر این حکایت را نقل میکنیم که به عینه دیدیم:
🌹یکروز صبح زود جهت انجام پرواز وارد فرودگاه امام خمینی (ره) شدم، سالن فرودگاه شلوغ بود مسافران زیادی اونجا بودن و همگی در حال خداحافظی از بستگانشون بودن و شاد و خوشحال
تو این جمعیت چشمم افتاد به یک عده که از همه بیشتر خوشحال بودند و شور و حال خاصی داشتند و منتظر گرفتن کارت پرواز بودن، نگاه کردم به تلویزیون بالای کانتر اونها که ببینم کجا دارن میرن دیدم نوشته "نجف"
پیش خودم گفتم خوش به حالشون کاش روزی هم برسه منم با خانوادم بتونیم چند روزی جهت زیارت عازم بشیم...
خلاصه... وارد مرکز عملیاتمون شدم و خودمو معرفی کردم
اون روز قرار بود طبق برنامه قبلی به ارمنستان برم که یکهو مسول شیفتمون گفت:
🌹فلانی شما برو نجف!! پروازت تغییر کرده!!
خوشحال شدم و حکم ماموریتم را گرفتمو وارد هواپیما شدم.
بعد از یکساعت شروع کردیم به مسافرگیری
مسافرها خوشحال و خندان وارد هواپیما شدن و سر جاشون نشستن، آماده بستن درب هواپیما بودیم که مسول هماهنگی پرواز سراسیمه وارد شد و گفت:
❌ دو نفر باید پیاده شن!!!
پرسیدیم: چرا ؟
گفت: از دفتر مدیر عامل هواپیمایی گفتن بجاشون دو تا از کارمندها جهت انجام یکسری از کارهای مهم اداری امروز باید برن نجف
حالمون گرفته شد چون دست روی هر کدوم از این مسافرها میزاشتیم که پیاده شه دلش میشکست، کاری هم نمیشد کرد چون دستور داده بودن و میبایست انجام شه!
وارد اتاق خلبان شدم و ازش خواهش کردم اجازه بده از دو صندلی اضافه در اتاق خلبان جهت نشستن این دو کارمند استفاده بشه که متاسفانه موافقت نکرد 😔
خلاصه لیست مسافرها را آوردند و قرار شد اسم دو نفر انتهایی لیست را اعلام کنند تا اونها پیاده بشن
اسمها را اعلام کردند و قرعه افتاد به یک پیرمرد و یک پیرزن!
از هواپیما که داشتن پیاده میشدن نگاهشون یادمه که چقدر ناراحت و دل شکسته بودن
🚀 هواپیما به سمت نجف پرواز کرد و بعد از یکساعت و چند دقیقه رسیدیم به آسمان نجف
منتظر اعلام نشستن هواپیما از طرف خلبان بودیم ولی اعلام نمیکرد و ما همچنان در روی آسمان نجف اشرف دور میزدیم
نیم ساعتی گذشت که خلبان دلیل ننشستن هواپیما را اعلام کرد و گفت به دلیل طوفان شن و دید کم قادر به نشستن نیست و میبایست برگرده فرودگاه امام تا هوا خوب بشه!
✈️ برگشتیم فرودگاه امام و درب هواپیما باز شد و مسول هماهنگی رفت اتاق خلبان و دلیل برگشت را پرسید و خلبان هم بهش گفت
اما با تعجب شنیدیم که مسول هماهنگی میگفت فرودگاه نجف بازه و پروازها داره انجام میشه و بعد از شما چند هواپیما نشستوبرخاست کردند...
🌹پیش خودم گفتم لابد حکمتی توی اینکاره!!!
رفتم پیش خلبان و گفتم
کاپتان، حالا که اینطوریه لابد خدا خواسته ما برگردیم این دو تا مسافر جامونده را ببریم، کاش شما اجازه میدادی از این دو صندلی اتاق خلبان امروز استفاده میکردیم.
خلبان که مسول ایمنی پروازه نگاهی بهم کرد و گفت:
شما فکر میکنید دلیل برگشتمون این بوده؟! باشه برید صداشون کنید بیان...
خوشحال پریدم از اتاق خلبان بیرون و رفتم پیش مدیر کاروان و گفتم:
شما تلفن این خانم و آقایی که پیاده شدن و دارید؟!
🌺 گفت بله !
گفتم: سریع زنگ بزن ببین کجان، خدا کنه تو فرودگاه باشن بهشون بگو بیان.
اونهم تماس گرفت و خواست خدا پیداشون کرد و آمدن (اون دوتا از فرط خستگی رفته بودن نمازخونه فرودگاه استراحت کنند و منزل نرفته بودن)
همه خوشحال و منتظر اومدنشون بودیم که دیدیم یک پیرزن و پیرمرد با غرور و خوشحال دارن میان
پیرزن جلوی ما که رسید گفت:
فکر کردید کار ما دست شماست؟!
فکر کردید شما میتونید جواز سفر ما رو باطل کنید؟
چشمامون پر از اشک شد و ازش عذرخواهی کردیم
گفتم: مادر خدارو شکر که منزل نرفته بودید و حالا اومدید!
گفت: آخه شما بودید میرفتید؟ با چه رویی بر میگشتیم خونه!
(حالا گوش کنید به حکایت جالبی که پیرزنه نقل کرد)
اینقدر حالمون خراب بود که اصلا نمیتونستیم راه بریم و رفتیم تو نمازخونه تا حالمون جا بیاد و بعد بریم خونه.
🔴 پیش خودم گفتم یا امیرالمومنین و یا اباعبدالله و یا حضرت ابالفضل (ع) شما اینهمه مهمون داشتی امروز ما دو تا فقط زیادی بودیم و شروع کردم به گریه کردن و بی حال شدم و خوابم برد
تو عالم خواب و بیداری بودم که یک آقا سید بزرگواری اومد داخل نمازخانه و گفت:
❤ مگه شماها نمیخواستید برید کربلا پس چرا نشستید؟!
عرض کردیم: آقا نشد! نبردنمون!
فرمود: پاشید خیالتون راحت برید کربلا!!!
میگفت تا چشمهامو باز کردم دیدم موبایل شوهرم داره زنگ میزنه و گویا شما گفته بودید بیاییم...
🌺 تا یار که را خواهد و میلش به که باشد....
@raz_quran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪سلام بر آن مظلومِ بى یاور
▪ بنویسید که جز خون
▪خبری نیست که نیست
▪به تن این همه سردار
▪سری نیست که نیست...
▪بنویسید که خورشید به
▪گودال افتاد و پس ازشام غریبان
▪سحری نیست که نیـــــست
▪آتش از بال و پر سوخته
▪جان می گیرد زیرخاکستر
▪امابال و پری نیست که نیست
▪شهادت سالار شهیدان
▪و عاشورای حسینی تسلیت باد
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای کانال مجاز میباشد!
@raz_quran
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
🌸🍃🌸🍃
#زندگینامه_معصومین
#قسمت_اول
💢زندگی نامه حضرت فاطمه زهرا «س»
در اینبخش زندگی نامه حضرت فاطمه زهرا «س» را مرور میکنیم. حضرت فاطمه زهرا تنها فرزند پیامبر اکرم «ص» و حضرت خدیجه طاهره «س» می باشند. ایشان همسر مولا علی «ع» و مادر امام حسن، امام حسین و حضرت زینب «س» می باشند. بانو فاطمه زهرا «س» یکی از زنان نامدار در تمام جهان هستند و بیش از هزار سال اسـت کـه زنان مسلمان ایشان را بزرگ ترین الگوی زندگی خود می دانند.
💢حضرت فاطمه زهرا «س» کیست؟
حضرت فاطمه زهرا «س» در روز ۲۰ جمادیالثانی سال پنجم بعد از بعثت «معروف بـه سنه الاحقافیه؛ یعنی سالی کـه سوره احقاف نازل شد» در شهر مکه در خانه حضرت خدیجه بین زقاق العطارین و زقاق الحجر در نزدیکی مسعی بدنیا آمد. البته شیخ مفید و کفعمی سال تولد حضرت فاطمه «س» را سال دوم بعثت میدانند.
💢 پدر و مادر حضرت فاطمه
پدر حضرت فاطمه پیامبر اکرم «ص» و مادر ایشان خدیجه بنت خویلد «س» بود. حضرت خدیجه نخستین زنی بود کـه بـه اسلام روی آورد و تمام ثروت خودرا در راه اسلام و مسلمانان صرف کرد.
💢ازدواج حضرت فاطمه زهرا «س»
حضرت زهرا «س» خواستگارهای متعددی داشت اما بر اساس خواست پیامبر اکرم «ص» حضرت فاطمه «س» با امام علی «ع» ازدواج کرد و با مهریه اندکی بـه خانه شوهرش رفت.
💢فرزندان حضرت فاطمه زهرا
او صاحب دو پسر بنامهاي حسن «ع» و حسین «ع» و دو دختر بنامهاي امکلثوم و زینب «س» شد و زمانی کـه برای پنجمین فرزند خودش حامله بود بر اثر ضربهاي کـه بـه سینه او وارد شد این فرزند راکه محسن نام داشت از دست داد. با توجه بـه اینکـه همـه ائمه معصوم مـا غیر از امام علی «ع» از طریق حضرت فاطمه «س» بـه حضرت محمد «ص» میرسند بـه ایشان «ام الائمه» می گویند.
💢 داستان غم انگیز فدک
ماجرای گرفتن فدک توسط ابوبکر از حضرت فاطمه، پس از وفات پیامبر «ص» اتفاق افتاد. ابوبکر با تکیه بر حدیثی از پیامبر کـه گفته شده راوی آن فقط خود ابوبکر بوده اسـت، مدعی شد انبیا از خود ارثی بجا نمیگذارند؛ اما حضرت فاطمه پاسخ داد کـه پیامبر «ص» پیش از وفاتشان، فدک رابه او بخشیده و امام علی «ع» و امایمن را بر این سخنش شاهد آورد.
بنابر نظر علمای شیعه و عده اي از علمای اهل سنت این بخشیدن هنگامی بود کـه آیه ذوی القربی نازل شد و بـه پیامبر دستور داد حق ذوی القربی را بدهد. پس از این اتفاق حضرت فاطمه فرمود: افرادى كه عهد خدا و پیامبر خدا را درباره امیرالمومنین على علیه السلام شكستند ودر حق مـن ستم كرده و ارثیهام را گرفتند و نامه پدرم را نسبت بـه فدک پاره كردند، نباید بر جنازه مـن نماز بگذارند.
💢 بیماری حضرت فاطمه
زمانی کـه پیامبر اسلام «ص» از دنیا رفت برخلاف دستور ایشان خلفای سهگانه با امام علی «ع» بیعت نکردند و برای اینکـه ایشان را برای بیعت با ابوبکر ببرند درب خانه امام علی «ع» را آتش زدند و آنرا شکستند. دراین بین ضرباتی بـه حضرت فاطمه «س» وارد شد کـه باعث بیماری و زمینگیر شدن ایشان و سقط فرزندش شد.
13.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میخای گره های زندگیت بازشه؟
این کارو بکن👇
خودت را بشکون(نزد ماد )تا گره ات باز بشه
🎤دکتر سعید عزیزی
این تصویر، نقشه کشور و #گنبد_گرمایی است که از امروز چهارشنبه سوم مرداد ۱۴۰۳ تا یکشنبه هفتم مرداد کل کشور را فرامیگیرد.
📣 طبق آمار، این چهار روز گرم و طاقتفرسا در تاریخ کره زمین بیسابقه است.
انتخاب با خودمان است که در این چهار پنج روز کار کشور را به #بحران_قطع_برق و #انفجار_نیروگاهها بکشانیم یا اینکه به کمک هم یک تجربه موفق دیگر در #همدلی_اجتماعی در حل مسائل ثبت کنیم.
در این چند روز نمیتوانیم یخچالها و فریزرها را از برق بکشیم، یا نمیتوانیم اصلاً چراغ روشن نکنیم و در تاریکی بنشینیم، همانطور که نمیشود اصلاً تلویزیون نبینیم؛
ولی میشود #تلویزیون را بیهوده روشن نگه نداریم،
میشود #چراغهای_اضافه را خاموش و با نور کمتر سرکنیم،
میشود از شستوشوی غیر ضروری لباسها با #ماشین_لباسشویی خودداری کنیم،میشود ظرفها را به جای #ماشین_ظرفشویی با دست بشوریم،
میشود لباسهایمان را بدون خط اتوی هنداونه قاچ کن بپوشیم،
و خیلی کارهای دیگر که اگر دلمان بخواهد به هم و به کشور کمک کنیم، فکر میکنیم و به آنها میرسیم.
دوران #جنگ_تحمیلی را #مردم اداره کردند نه مسئولان و حکمرانان؛ باورمان شود که حالا هم مسئولان بدون کمک ما مردم نمیتوانند کار کشور را پیش ببرند.
حالا دیگر خود دانیم و وجدانهای بیدارمان.
صرفه جویی کمک به هم وطن عزیزی در جایی دیگر از کشور است....
#اطلاع_رسانی کنیم.
اجرکم عندالله
https://eitaa.com/joinchat/1196688234C53ee517e23
استغفار ۷۰بندی امیرالمؤمنین علی علیه السلام
مشخصات شهید مجید پازوکی
نام و نام خانوادگی: مجید پازوکی
نام پدر : شمس اله
محل تولد : تهران
تاریخ ولادت: ۱۳۴۶/۱/۱
تاریخ شهادت : ۱۳۸۰/۷/۱۷
محل شهادت: فکه
مدت عمر: ۳۶ سال
محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
قطعه و ردیف و شماره یادبود: ۲۷ - ۱۶مکرر - ج
کتاب مربوط به این شهید: رد پایی در رمل - یادگاران۲۹ -دل من هیچ
زندگی نامه شهید مجید پازوکی
شهید مجید پازوکی در روز اول فروردین ماه سال ۱۳۴۶ چشم به جهان گشود.
با اوج گرفتن مبارزات مردمی در دهه ی پنجاه ، اونیز واردمبارزات شد و در روز ۱۷شهریور، مجید چون ژاله ای بر شاخه درخت قیام مردمی نشست.
دیدار امام خمینی (رحمه الله علیه)
زمانی که انقلاب پیروز شد؛مجید پازوکی ، یازده ساله بود تا معشوقش را زیارت کند و این آغاز ورق خوردن دفتر عشق سربازی حضرت روح الله بود.
بعدها به عضویت بسیج مسجد لرزاده درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی در سال ۱۳۶۱ رنگ و بوی جبهه گرفت و به عنوان تخریبچی ، زخم های تنش دفتر خاطراتی از رزم بی امانش گردید.
فعالیت شهید مجید پازوکی پس از پایان جنگ
پس از پایان جنگ در سال ۱۳۶۹، منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین حضور او را در قرارگاه رمضان وجنگ با ضد انقلاب و اشرارغرب کشور به خاطر سپردند . دفاع هنوز برای مجیدادامه داشت ، او با بیش از هفتاد ماه حضور در جبهه ها، شرکت در بیست عملیات را آوردگاه عشق خود کرده بود.
زندگی مشترک شهید مجید پازوکی
زمان ازدواج شهید پازوکی همسرش ۱۷ سال داشته و آقا مجید ۲۵ ساله بوده است. آن ها در سال۱۳۶۰ ازدواج کردند و زندگی مشترک خود را در آن بحبوحه ی جنگ آغاز کردند.
همسر شهید پازوکی میگوید:«در سال ۱۳۷۰ تمام زندگی مشترک مان، ۱۰ سال بود. حاصل این ازدواج دو پسر به نام های «علی» و «مجتبی» است. پسر بزرگم ۲۴ ساله و پسر کوچک ترم ۲۲ ساله است. تمام خاطرات زندگی من و همسرم شاخص و حتی سختی های آن نیز، قشنگ بود. می دانستم همسرم پاسدار و تخریب چی است، اما به طور واضح معنای تخریب را نمی دانستم،چون موقع ازدواج سنم کم بود و در واقع تجربه ای از جنگ و تخریب نداشتم. بعد از ازدواج کم کم متوجه شدم، اما درباره جبهه می دانستم چون برادرانم اهل جبهه و جنگ بودند
رفتن به منطقه عملیاتی فکه
سال۷۱ بود که همسرم برای اولین مرتبه من را برای بازدید از مناطق عملیاتی به منطقه «فکه» برد. تپه های دشت عباس رفتیم، هنوز تانک های سوخته، پلاک ها و مین های خورشیدی و والمری و خیلی وسیله های دیگر روی زمین بود و زیر خاک نرفته بود. حتی می شد در برخی قسمت ها استخوان های شهدا را دید. در واقع بسیاری از قسمت های منطقه، بکر و دست نخورده بود.
در سال ۱۳۷۱ با آغاز کار تفحص لشکر ۲۷محمدرسول الله در منطقه جنوب او نیز به خیل جستجوگران نور پیوست. با تمام سختی های منطقه و ناراحتی جسمی ،عاشقانه به دنبال پیکر شهدا می گردید.اما حتی همسر و فرزندانش از سمت و درجه او بی اطلاع بودند، چرا که شهرت و مقام نزد او بی ارزش بوده است.
سال نامه ی اتفاقات زندگی شهید مجید پازوکی
۱۳۴۶؛ (اول فروردین) ولادت د رتهران
۱۳۵۳؛ شروع تحصیلات ابتدائی
۱۳۵۶؛ مشارکت فعال در تظاهرات علیه حکومت طاغوت
۱۳۵۷؛ شرکت در راه پیمایی ۱۷ شهریور
۱۳۵۷؛ اولین دیدار مستقیم امام خمینی (ره) در مدرسه رفاه
۱۳۶۰؛ ثبت نام در بسیج در کلاس سوم راهنمایی و شرکت در دوره آموزش نظامی
۱۳۶۰؛ عضویت در سپاه پاسداران
۱۳۶۱؛ اعزام به جبهه
۱۳۶۱؛ (بهمن) مجروحیت در عملیات والفجر مقدماتی
۱۳۶۶؛ قبول مسئولیت دسته گردان تخریب
۱۳۶۹: فعالیت در قرارگاه رمضان برای مبارزه با ضد انقلاب و اشرار غرب کشور در منطقه کردستان، کانی مانگا و پنجوین با مسئولیت شناسائی و اطلاعات کردستان
۱۳۷۰؛ ازدواج که حاصل آن دو پسر به نام های مجتبی و علی است.
۱۳۷۱؛ آغاز کار تفحص لشکر ۲۷محمدرسول الله (ص)
۱۳۷۹؛ (بهمن) قبول فرماندهی گروه تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) با شهادت یار دیرینه اش علی محمو وند
۱۳۸۰؛ (۱۷ مهر) شهادت در منطقه فکه
خصوصیات اخلاقی شهید محمد بروجردی
۱-پرکار و کم حرف بود وبا اطلاعات دقیق از منطقه معبر میزد و با عروج دوست دیرینه اش شهید محمودوند او مسئول گروه تفحص لشکر ۲۷ شد.
پشتیبانی از ولایت فقیه
۲- رهبر را مثل خورشید می دانست و همیشه می گفت «اگر کسی ولایت نداشته باشد، چراغ راهبر ندارد. ولایت مثل خورشید است و نمی گذارد گم شوید. مثل این است که اگر در یک بیابان گم شوید، خدا در آن بیابان یک خورشید فرستاده است که راه را پیدا کنید و اگر شب باشد به مثابه ماه است و مطمئن باشید که هیچ گاه گم نمی شوید.» یا اینکه می گفت «هر کسی خانه اش را پشت خورشید بسازد، خودش ضرر می کند و خورشید هیچ گاه ضرر نمی کند. در واقع هر چه از ولایت دور شویم، خسارت آن به خودمان زده می شود. خیر و فایده ولایت همچون خورشید، به همگان می رسد ولی هر چه از آن دور شویم خسارت آن به خود، جامعه و کل نظام هستی می رسد.»
انجام واجبات و پایبند به نماز اول وقت
۳- برخی افراد فکر می کنند شهدا انسان های جدا بافته یا خاص بوده اند، اما آقا مجید چنین آدمی نبود؛ یعنی این طور نبود که کار خاصی انجام دهد، اما یک مورد خاص داشت و آن این بود که می گفت «سعی می کنم واجباتی که خدا معین کرده است خیلی دقیق و درست انجام دهم و حرف خدا را گوش کنم، حق الناس نکنم؛ یعنی به کسی ظلم نکنم.» تا آنجا که می توانست این موارد را رعایت می کرد و این طور نبود که هر شب نماز شب یا مرتب قرآن بخواند.اگر می توانست گاهی مستحبات را انجام می داد اما به انجام واجبات خیلی مقید بود و هر کجا که بود در جاده یا خیابان، از ماشین پیاده می شد و نماز اول وقت می خواند. می گفت «هر کجا باشیم نماز اول وقت را بخوانیم.»
می گفت «هر کاری که می کنید، سه نکته ویژه را در نظر داشته باشید. اول اینکه به خدا توکل داشته باشید، دیگر اینکه به ائمه اطهار توسل کنید و در نهایت اینکه با همه وجود تلاش کنید، مهم نیست که چقدر موفق باشید، مهم این است که همه انرژی خود را بگذاری و از خودت راضی باشی
دائم الوضو بودن شهید پازوکی
۴- همسرم به دلیل شدت جراحاتی که به او وارد شده بود، کلیه هایش بسیار مشکل داشت. طی شب باید چندین مرتبه به دستشویی می رفت، اما بسیار معتقد بود هر دفعه وضو بگیرد و برگردد. دستشویی ما در حیاط بود و آب گرم نداشت اما در زمستان هم در طول شب با همان آب سرد وضو می گرفت و من می دیدم دستانش از شدت سرما قرمز می شد. مقید بود که همیشه با وضو باشد و با آب سرد وضو بگیرد.
اگر کسی دنبال کاری می رفت که درست نمی شد یا به خوبی انجام نمی شد، می گفت « یا بی وضو رفته ای یا برای امام زمان صدقه نداده ای.» به لقمه حلال بسیار معتقد بود و می گفت «پدر من یک ارتشی منظم و بسیار دقیق و به لقمه حلال بسیار حساس بود، اگر من را این طور می بینی، به خاطر لقمه حلال پدرم است.» اوایل که ازدواج کرده بودیم آقا مجید یک خاطره ای را برایم تعریف کرد.
احترام گذاشتن ویژه برای سیدها
۵- همسر شهید مجید پازوکی اینگونه تعریف میکند:«خاطرم هست یک مرتبه تلفن منزل زنگ خورد، همسرم روی زمین نشسته بود و تلفن بی سیمی بود. یک دفعه دیدم بلند شد و سلام علیک کرد و بعد نشست. بعد از پایان صحبت هایش پرسدیم « چرا ایستادی؟» که گفت «آقا سید پشت خط بود.» برای سادات احترام خیلی زیاد قائل بود و اگر در خیابان یا کوچه، یک فرد سید را می دید، بلافاصله احترام می گذاشت و صلوات می فرستاد. این احترام به قدری بود که اگر به دیدن نوزاد تازه متولد شده از تبار سادات می رفتیم و به عنوان مثال می گفتیم « اسم او را سیدعلی گذاشته اند،» می گفت «آقا سید علی، آقا را حتما اول اسم بیاورید، چون جدشان رسول ا... بوده و احترامش واجب است.
علاقه به حرم امام رضا (علیه السلام)
۶- آقا مجید شب های حرم امام رضا(ع) را خیلی دوست داشت و به شدت امام رضا(ع) را دوست داشت. می گفت «من شب تا صبح خیلی با امام رضا صفا می کنم.» هر وقت مشهد می رفتیم ما را روز به حرم می برد و خودش شب ها تا نماز صبح در حرم می ماند و می گفت امام هر حاجتی می خواهد بدهد، شب می دهد.»در صحن مسجد گوهرشاد منبر امام زمان است که آقا مجید پای منبر اینجا می نشست و می گفت « با بچه بسیجیا هم اینجا می رفتیم و می نشستیم و فقط با خود امام حرف می زدیم.» آنجا دقیقا روبه روی گنبد امام رضا(ع) است
نحوه ی مجروحیت و شهادت شهید مجید پازوکی
مجروحیت
یک بار از ناحیه دست راست مصدوم شد ، بار دیگر از ناحیه شکم، حالش خوب نبود ولی او همه چیز را به شوخی می گرفت و درد را با خنده پذیرایی می کرد.
خواب همسر شهید قبل از شهادت مجید پازوکی
همسر شهید مجید پازوکی میگوویید:«چند شب قبل از شهادت همسرم خواب دیدم که چادرم به گنبد امام رضا(ع) گره خورده است. به یکی از بزرگان گفتم که گفت«یکی از خانواده شما به امام رضا(ع) وصل می شود.» چند روز بعد آقا مجید شهید شد.»
شهادت
گذر لحظه ها را بی صبرانه به امید وصال انتظار می کشید و سرانجام در برگریزان روزگار ، او در استقبال وصال یار بهاری شد و هفدهم مهر ماه سال ۱۳۸۰ دعای سرهنگ جانباز مجید پازوکی، نزدیک پاسگاه وهب عراق منطقه عمومی فکه مستجاب شدو تربت او در قطعه ۲۷ بهشت زهرا نزدیک مزار دوست همیشگی اش علی آقا ، دستگیر التماس دعاهای ره جویان است
وصیت نامه شهید مجید پازوکی
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز روز اول ماه مبارک رمضان میباشد و انشاءالله که در این ضیافت معنوی ما را نیز راه بدهند و میهمان شهدا و ارواح پاک قدسی باشیم و به مولای خود اقتدا کنیم و در راه حفظ اسلام و دین خدا و خدمت به خلق خدا با بدن خونین به دیدار حق بشتابیم اگرچه آلودهایم ، امید به رحمت خدا و عنایات اهل بیت داریم که جزء شهدای راه حسین بن علی (ع) باشیم.
آرزوی شهادت
خدایا تو شاهدی که از اول انقلاب با عشق به فرزندان حضرت زهرا (س) به خصوص امام خمینی زندگی کردم و بارها جانم را در راه خدا گذاشتم ولی متاع آلوده بود و قابل خرید نبود ولی به شهادت در راه ولایت و اسلام جوانی خود را خرج کردم. انشاءالله در راه اسلام و ولی خدا و نایب امام زمان (عج) جان بدهم و به جمع باصفای دوستان بروم.
پشتیبان ولی فقیه باشید
وصیت من به تمام راهیان شهادت حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامهی حق و ظهور ولی خدا امام زمان (عج). نکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی (ع) غریب شود؛ به هوش باشید . روزی میرسد که امام زمان میآید و شرمندهی او نباشید با عشق به شهادت و آماده شدن برای قیام مهدی (عج).
قرآن کتاب زندگی است، کتاب آخرت است، کتاب اخلاق است. هر چه بخوهید در این دریا هست و با توسل به قرآن و اهل بیت (ع) به سعادت برسید. انشاءالله.
صحبت شهید با همسرش
وصیت من به همسرم که چندی یار و همراه این حقیر بود و سختیها و کمبودها را تحمل کرد، بنده از شما راضی هستم، خدا نیز از شما راضی باشد؛ به زندگی حضرت زهرا (س) توسل کن و خود را با یاد خدا و قرآن حفظ کن انشاءالله با تربیت علی و مجتبی آخرت خود را آباد کنی و همیشه برای بخشش گناه این حقیر از خداطلب کن انشاءالله که شما نیز پس از زیارت خدا و اهل بیت (ع) با شهادت از دنیا بروی
صحبت شهید با پدر و مادرش
وصیت من به پدر و مادر عزیزم که اگر قدم خیری برداشتم از برکت وجود آنها بود که خدا آخرت شما را آباد کند و دنیای شما را و عزت و سربلندی به شما عنایت کند که من از شما راضیم و دعا میکنم که هرچه بیشتر در راه خدا قدم بردارید و به زیارت خدا بروید. اگر در جنگ شهید نشدم، نبودن رضایت شما بود. از خدا و اهل بیت (ع) میخواهم که دل شما را از ما راضی کند و ما را به خیل کربلاییان برساند.
تربیت علی و مجتبی آخرت خود را آباد کنی و همیشه برای بخشش گناه این حقیر از خداطلب کن انشاءالله که شما نیز پس از زیارت خدا و اهل بیت (ع) با شهادت از دنیا بروی.
طلب استغار از خدای متعال
خدایا از غفلتها و گناهان و جسارتها و بیادبیها و نشناختن مقام تو طلب بخشش دارم
صحبت شهید با پسرانش
پسران خوبم میدانم که عاشق اسلام و ولایت فقیه هستید، نکند به خاطر رضایت چند دنیاپرست دینارخواه رضای خدا را زیر پای بگذارید.
خداوندا تو شاهدی که با تمام وجودم از رهبر عزیزم سیدعلی مظلوم حمایت کردم و به تمام همراهان و سربازان دلیر خمینی که می خواهند با خون خود جمهوری اسلامی را به صاحب اصلی خود بدهند سفارش میکنم که یک لحظه از حمایت علی زمانه کوتاهی نکنید و به مادر سادات اقتدا کنید و خود را سپر بلای امام و خط او قرار دهید و روسفید روز قیامت شوید که اصحاب یمین روسفید هستند
دست نوشته شهید مجید پازوکی - نامه ای به خدا
با سلام به بلندای آفتاب و گرمای محبت عشق؛ عشق به همه خوبی ها ، به مهدی (عج) آن ماه پنهان و خمینی روح بلند خدا که پدری خوب بود و بر خامنه ای رهبر صابران بعد از پیامبر (ص).
یا زهرا ؛ فدای مظلومیت شویم امیرالمومنین و لب عطشان حسین(ع) . ای مادر حسن و ای جده سادات ، ای حوض کوثر، ای فریاد رس عباس در کربلا ، ادرکنی ادرکنی ادرکنی ؛ الساعه الساعه الساعه ؛ العجل العجل العجل.
به حق خون علی اصغر و آه زینب ؛ به خون چشم مهدی در یوم عاشورا، خدایا هر چه از شهرت فرار کردم ، شهرت به سراغم آمد.
آیا کسی که از کاروان شهدا جامانده، لیاقت سربلند کردن دارد؟ کسی که در دریای معنویت جنگ مردود شده ، دیگر روی عرض اندام دارد که بیاید و خاطره بگوید؟
ای امام زمان عزیز، تو را قسم به خون دوستان شهید ، از ما بگذر که تقصیر کردیم.
ای پدر بزرگ ملت، مرا ببخش که کمکاری کردم و شایسته سربازی تو نبودم….
والسلام- غلام ونوکر بچه های فاطمه(س)، مجید پازوکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شباهت چند دختر به #حضرت_رقیه
♨️ ماجرای بیخوابی دختر شهید #صدرزاده
💢 وقتی که عروسکها برای دخترها رنگ میبازند...
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی، به مناسبت سوم محرم و روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
12.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
منافقترین فرد تاریخ را بشناسید...
♨️ تا به حال مثل چنین فردی ندیدهاید👆
💢 مرد هزار چهرهی واقعی!!!
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
🔸 دریافت نسخه با کیفیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحرانی که تن رهبری را لرزاند!!
❌ ایران، زیر خط بقاء!!
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به بهانه ۲۱ تیر، روز جهانی #جمعیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اتفاقی که باعث شد زن یهودی مسلمان شود!
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت هفته عفاف و #حجاب
🔸 دریافت نسخه با کیفیت