5.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️شروع تجربه
💠اثبات اینکه توهم نبوده💠
گوشه ی سقف در اتاق بیمارستان
متوجه خودم شدم❕
قسمت اول
@negin486970
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ فضای تاریک آرامبخش
💠 تاریکی ای که مانع دید نبود 💠
تفاوت تاریکی آرامش بخش
با تاریکیِ وحشت❕
قسمت دوم
@negin486970
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️زاویه دید بی نهایت
💠به همه ی جهات تسلط داشتم💠
قسمت سوم
@negin486970
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️آگاهی روح در برزخ
💠حرکت همه ی ما به سوی نور بود💠
با آتش سوزی مرده بود اما درد نداشت❕
قسمت چهارم
@negin486970
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️دعای مادر
💠 خانواده ام عقاید محکمی دارند💠
قسمت پنجم
@negin486970
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ایمان به دنیای پس از مرگ
💠هر کس در قدر توانش خدا را بشناسد💠
حتی اگر آخرین لحظه ی قبل از مرگ هم توبه کند، به آرامش می رسد❕
قسمت پایانی
@negin486970
🍃
📚#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_پانزدهم
گفتند همه رفقای شما سالم هستند.
تعجب کردم، پس منظور از این ماجرا چه بود؟
من آنها را در حالی که با شهادت وارد برزخ شدند مشاهده کرده بودم.
چند روزی بعد از عمل وقتی حالم کمی بهتر شد مرخص شدم.اما فکرم به شدت مشغول بود.
یک روز برای این که حال و هوایم عوض شود با خانوم و بچه ها به بیرون رفتیم .به محض اینکه وارد بازار شدیم پسر یکی از دوستان را دیدم که از کنار ما رد شد و سلام کرد.
رنگم پرید! به همسرم گفتم: این فلانی نبود؟
همسرم گفت: آره خودش بود.
این جوان اعتیاد داشت و دائم دنبال کارهای خلاف بود .
برای به دست آوردن پول مواد همه کاری میکرد. گفتم این مگه نمرده؟ من خودم دیدمش که اوضاع و احوال خیلی خراب بود.
مرتب به ملائکه خدا التماس می کرد حتی من علت مرگش را هم میدانم.
خانومم با لبخند گفت: مطمئن هستی که اشتباه ندیدی؟حالا علت مرگش چی بود؟
گفتم اون بالای دکل مشغول دزدیدن کابل های فشار قوی برق بوده که برق اون رو میگیره و کشته میشه!
خانمم گفت: فعلا که سالم و سرحال بود.
آن شب وقتی برگشتیم خونه خیلی فکر کردم. پس نکند آن چیزهایی هم که من دیدم توهم بوده!
دو سه روز بعد خبر مرگ این جوان پخش شد. از دوست دیگرم که او را میشناخت سوال کردم ، گفت: بنده خدا تصادف کرده.
من بیشتر توی فکر فرو رفتم، چون من خودم این جوان را دیده بودم حال و روز خوشی نداشت.
اعمال، گناهان،دحق الناس.. حسابی گرفتارش کرده بود.
به همه التماس می کرد برایش کاری بکنند..
روز بعد یکی از بستگان به دیدنم آمد ایشان در اداره برق اصفهان مشغول به کار بود. لابلای صحبتها گفت: چند روز قبل یک جوان رفته بود بالای دکل برق تا کابل فشار قوی رو قطع کنه و بدزدد، همان بالا برق خشکش می کند!
خیره شدم به صورت مهمان و گفتم فلانی را میگویی؟
گفت : بله خودش، پرسیدم مطمئنی؟
گفت آره، خودم اومدم بالای سرش اما خانوادهاش به مردم چیز دیگه ای گفتند.
پس از ماجرایی که برای پسر معتاد اتفاق افتاد فهمیدم که من برخی از اتفاقات آینده نزدیک را هم دیدهام.
نمی دانستم چطور ممکن است لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم.
ایشان هم اشاره کرد که در این حالت مکاشفه که شما بودی بحث زمان و مکان مطرح نبوده لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشید.
بعد از این صحبت یقین کردم که ماجرای شهادت برخی همکاران من اتفاق خواهد افتاد.
یکی دو هفته بعد از بهبودی من پدرم در اثر یک سانحه از دنیا رفت.
خیلی ناراحت بودم، اما یاد حرف عموی خدا بیامرزم افتادم که گفت این باغ برای من و پدرت است و او به زودی به ما ملحق می شود...
در یکی از روزهای نقاهت سری به مسجد قدیمی محل زدم.
یکی از پیرمرد های قدیمی را دیدم .
سلام و علیک کردیم و وارد مسجد شدیم. یکباره یاد آن پیرمردی افتادم که به من تهمت زده بود و به خاطر رضایت من ثواب حسینیه اش را به من بخشید!
صحنه ناراحتی آن پیرمرد در مقابل چشمانم بود. با خودم گفتم:
باید پیگیری کنم ببینم این ماجرا چقدر صحت دارد؟ دوست داشتم حسینیه ای که به من بخشیده شده را از نزدیک ببینم.
به پیرمرد گفتم : فلانی رو یادتون هست همون که چهار سال پیش مرحوم شد؟
گفت: بله نور به قبرش ببارد .چقدر این مرد خوب بود. این آدم بی سر و صدا کار خیر می کرد. آدم درستی بود. مثل او کم پیدا می شود.
گفتم: بله اما خبر نداری این بنده خدا چیزی توی این شهر وقف کرده، مسجد حسینیه؟
گفت نمیدانم ولی فلانی با او خیلی رفیق بود از او بپرس .
بعد از نماز سراغ همان شخص را گرفتیم پیرمرد گفت:خدا رحمتش کند دوست نداشت کسی با خبر شود اما چون از دنیا رفته به شما میگویم.
سپس به سمت چپ مسجد اشاره کرد و گفت:
این حسینیه را میبینی همان حاج آقا که ذکر خیرش را کردی این حسینیه را ساخت و وقف کرد.
نمی دانی چقدر این حسینیه خیر و برکت دارد. الان هم داریم بنایی میکنیم و دیوار حسینیه را برمیداریم و وصلش می کنیم به مسجد تا فضا برای نماز بیشتر باشد.
بدون اینکه چیزی بگویم جواب سوالم را گرفتم.. سری به حسینیه زدم و برگشتم و پس از اطمینان از صحت مطلب، از حقم گذشتم و حسینیه را به بانی اصلی اش بخشیدم...
ادامه دارد...
@negin486970
8.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ چه چیزی باعث شد برگردم❕
کمک به زنی بی پناه
@negin486970
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا مشکل خیلی از ما انسانها این است که:
همانقدر که مسخره می کنیم؛
احترام نمیگذاریم
همانقدر که اشتباه میکنیم تفکر نمی کنیم !
همانقدر که عیب می بینیم
برطرف نمیکنیم،
همانقدر که از رونق می اندازیم،
رونق نمیبخشیم !
همانقدر که کینه به دل می گیریم
محبت نمیکنیم ..
همانقدر که حرف میزنیم، عمل نمیکنیم
همانقدر که می گریانیم
شاد نمیکنیم !
همانقدر که ویران میکنیم، آباد نمیکنیم
همانقدر که کهنه می کنیم
تازگی نمیبخشیم !
همانقدر که دور میشویم نزدیک نمیکنیم
همانقدر که آلوده میکنیم
پاک نمیکنیم !
از نظر ما همیشه دیگران مقصرند و
ما گناه نمیکنیم!
@negin486970
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شجاع ترین آدمها کیا هستند ؟
معلم به بچه ها گفت :
روی کاغذ بنویسید به نظرتان
شجاع ترین آدمها چه کسانی هستند ؟
بهترین متن جایزه خواهد داشت ...
یکی نوشته بود ؛ غواص ، که بدون
محافظ تو اقیانوس با کوسه ها شنا میکنه ...
یه نفر نوشته بود ؛
اونا که شب می توانند تنها تو قبرستان بخوابن ...یکی دیگه نوشته بود ؛
اونایی که تنها چادر میزنن توجنگل
از حیوانات نمی ترسند ...
و هرکی یه چیزی نوشته بود ...
اما ...این نوشته دست و دل معلم لرزوند ...
تو کاغذ نوشته شده بود ؛
شجاع ترین آدمها اونان کـه خجالت نمیکشن
و دست پدر و مادرشان رامیبوسن ...
نه سنگ قبرشان ..!!
قطره اشکی بر پهنای صورت معلم
جاری شد ...همراه زمزمه ای ...
افسوس من هم شجاع نبودم ...
یادمان باشه :
تو خانه ای که بزرگترها کوچک میشن ...
کوچکترها هــرگــز بــزرگ نمیشن ....
@negin486970
❤️ اهميتوچرايیدعابرایظهور
"د" مثلِ دعای فرج
🔹امام صادق علیهالسلام فرمودند:
هنگاميکه فشارها و شکنجه ها بر بنی اسرائيل به طول انجاميد، چهل صبح به درگاه خداوند گريه و ناله کردند.
پس خداوند به موسی و هارون وحی فرمود که بنی اسرائيل را از شرّ فرعون خلاص کنند (و از چهارصد سال) ، صد و هفتاد سال را بخشيد.
🔹سپس فرمودند:
شما نيز اگر اين کار بکنيد (گريه و ناله و دعا)، قطعا خداوند فرج ما را ميرساند. ولی اگر چنين نباشيد، امر (فرج) تا آخرين حد ممکن به تاخير خواهد افتاد. (تفسير عياشی ج2)
🔹نويسنده کتاب مکيال المکارم، علامه موسوی اصفهانی، مينويسد:
يکی از مطالبی که از اين حديث استفاده ميشود، اين است که ظهور مولای ما حضرت صاحب الزمان، از اموری است که قابل تقديم (جلو افتادن) و تاخير (عقب افتادن) است...
از جمله کارهايی که زمينه جلو افتادنش را فراهم مي سازد، اهتمام (کوشش) مومنين در #دعا برای تعجيل ظهور و فرج است. (بخش5 فايده22)
@negin486970
10.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#ویدیو
خداوندا...
از تو نوميد نمى شوم،
زيرا در توبه به روى من گشوده اى
بلكه به درگاه تو مى نالم
به سان بنده اى ذليل و بر خود ستم كرده
و حرمت #پروردگار خود شكسته
آن كه گناهانش افزون است
وافزونتر نمايد و روزگارش روى
به ادبار نهاده و در گذشته است،
چندانكه زمان عمل را پايان يافته بيند
و عمر را به نهايت رسيده
و يقين كند كه جز تو اش پناهى نيست
ای کس بی کسان
امید به کرمت داریم
ما را از زنگار گناه و ناسپاسی
پاک بگردان.
@negin486970