#روایت_اول 🔹 دوره توانمندسازی همیار جمعیت با موضوع آسیب های روانشناختی تک فرزندی ویژه معلمین و فرهنگیان استان قزوین 🔹باتوجه به نقش کلیدی معلمین ‌و مربیان مدارس بر سبک زندگی دانش آموزان و والدین آنها ، برگزاری کارگاه های آموزشی با موضوعات روز جامعه با هدف توانمندسازی این قشر تاثیرگذار ‌و دارای مخاطب، لازم وضروریست. 🔹 از این رو دوره توانمندسازی همیار جمعیت با موضوع آسیب های روانشناختی تک فرزندی با حضور استاد برتر کشوری حجت الاسلام دکتر عباس ساطوریان درجمع ۳۰۰نفر از معلمین و فرهنگیان استان قزوین در سالن همایش اداره کل تبلیغات اسلامی استان قزوین برگزار گردید. 🔸لازم به ذکر است که به تمامی شرکت کنندگان گواهی حضور در دوره آموزشی از طرف اداره کل تبلیغات اسلامی استان قزوین اعطاء گردید. 🔹 زمان:پنجشنبه چهارم بهمن ۱۴۰۳ #اداره_کل_تبلیغات_اسلامی_قزوین #اداره_کل_آموزش_و_پرورش_قزوین #فرزندآوری #رسانستان_قزوین https://eitaa.com/nehzatqazvin

#روایت_اول نشست صمیمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی حجت الاسلام والمسلمین قمی با حضور جمعی از مسئولین و مدیران ارشد استان قزوین برگزار شد. در این جلسه که با هدف هم‌اندیشی و تعامل در ارتباط با اولویت ها و مسائل مهم فرهنگی و دینی ترتیب داده شده بود، مسئولان ارشد استان از جمله نماینده محترم ولی فقیه و امام جمعه قزوین، آیت‌الله مظفری جناب آقای احمدپور، معاون محترم سیاسی امنیتی استانداری قزوین و نمایندگان محترم مردم استان جناب آقای دکتر ولایتمدار،سرکار خانم دکتر محمدبیگی، جناب آقای بیگدلی، حجت‌الاسلام عرفانی مدیر حوزه‌های علمیه، حجت‌الاسلام عباسی دبیر جامعه روحانیت، حجت‌الاسلام احمدی رئیس ستاد احیای امر به معروف، حجت‌الاسلام سید هادی ابراهیمی مسئول مرکز رسیدگی به امور مساجد، جناب آقای دکتر اصغری مدیرکل آموزش و پرورش،جناب آقای امامقلی مدیر حوزه هنری انقلاب اسلامی در این جلسه شرکت داشتند. در این نشست صمیمی مسئولان ارشد استان به ارائه دیدگاه های خود در ارتباط با مهم ترین مسائل فرهنگی و تبلیغی استان در حضور ریاست مکرم سازمان تبلیغات اسلامی کشور پرداختند. این نشست روز دوشنبه مورخ ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۸ در محل سازمان تبلیغات اسلامی واقع در میدان فلسطین برگزار شد. #اداره_کل_تبلیغات_اسلامی_قزوین eitaa.com/nehzatqazvin

#روایت_اول 🚀 رویداد نوپیشگام، جایی که ایده‌های ناب نوجوانان و جوانان قزوین جان می‌گیرند و آینده‌ای روشن ساخته می‌شود! همه چیز از یک ایده شروع شد… اما وقتی جسارت، خلاقیت و تلاش در کنار هم قرار گرفتند، این ایده‌ها به عمل تبدیل شدند. 🔥 این فقط یک رویداد نبود، بلکه نقطه‌ی شروعی برای جوانان و نوجوانان جسوری بود که می‌خواهند مسیر تغییر را در استان قزوین رقم بزنند. 🌟 شما هم بخشی از این داستان باشید و لحظات پرانرژی نوپیشگام را دوباره با ما تجربه کنید. #اداره_کل_تبلیغات_اسلامی_قزوین #نوپیشگام #جوانان_قزوین #نوجوانان_خلاق #کارآفرینی #نوآوری #تغییر_مثبت #استارتاپ #موفقیت eitaa.com/nehzatqazvin

#روایت_اول همه‌چی از یه دل‌دل شروع شد... دلی که نمی‌خواست روز غدیر، فقط یه روز معمولی باشه. ما یه عده دختر، جمع شدیم... با هزار تا فکر و ایده، با کلی شوقِ بی‌توقع. دلمون می‌خواست مردم بخندن، بچه‌ها ذوق کنن، دل‌ها روشن بشه. و مهم‌تر از همه، علی علیه‌السلام توی دل‌های ما زنده‌تر شه... کنار هم نشستیم، ایده‌ها ریختیم روی میز. کمک‌ها اومد. خانم محمدی، آقای وایزی، رفیق‌هایی که بی‌صدا ولی پُراثر بودن. با هم خرید کردیم، برنامه‌ریزی کردیم، وسایل جمع کردیم، تا موکب راه بیفته. خیلی از کارا فقط با دل پیش رفت، با نیت خیر... نه بودجه زیاد داشتیم، نه امکانات آنچنانی. ولی عشق، کافی بود... یه عالمه هدیه آماده کردیم، رنگی‌رنگی، قشنگ... نه به نیتِ به رخ کشیدن، بلکه به نیت دل‌خوشی‌های کوچیک. توی دل بازار، توی شلوغی‌ها، دست به دست‌شون کردیم. اما یه چیزی رو هیچ‌وقت یادم نمی‌ره... فقط یه شب مونده بود به برپایی موکبمون، که اون خبر رسید... حمله موشکی اسرائیل به ایران. همه شوکه شدیم... دل‌ها لرزید، چت‌ها پر شد از نگرانی، خانواده‌هامون نگران بودن... یکی‌یکی گفتن: «نرید بچه‌ها، الان وقتشه؟!» ولی همون شب، ایران با قدرت پاسخ داد. و ما، با دلی که لرزیده بود اما نشکسته بود، صبحش رفتیم وسط خیابون... با امنیت، با عشق، با لبخند... و موکبمون رو راه انداختیم، انگار نه انگار دیشب دنیا داشت می‌لرزید... اون روز، فقط جشن نگرفتیم… ما ایستادیم، لبخند زدیم، ادامه دادیم… تا بگیم: حتی تو دل جنگ هم، میشه به عشق علی، شادی ساخت… بچه‌ها برق می‌زدن از ذوق، بزرگ‌ترها با لبخند نگامون می‌کردن... و ما؟ ما غرق بودیم تو حس خوبِ "خدمت بی‌نام و نشون برای علی..." یکی از دوست‌هام با دست خودش برگه‌های کوچیک طراحی کرده بود. روشون نوشته بود: "من کنت مولاه، فهذا علیٌ مولاه..." یه خط قشنگ، ساده، ولی لرزوننده... بادکنک زدیم، تزئین کردیم، خندیدیم، دویدیم، و با همه خستگی، سبک شدیم... سبک، چون می‌دونستیم که علی، شاهِ عدالت و معرفت، از اون بالا نگاه‌مون می‌کنه و می‌خنده... آخر شب، وقتی همه‌چی تموم شد، دلم پر بود... نه از خستگی، از یه جور حسِ رضایت. یه حسِ ناب، که فقط وقتایی میاد که کاریو برای خدا و ولیّش انجام داده باشی... غدیر برای ما فقط یه مناسبت نبود... یه تمرین بود، تمرین خواهر شدن، برادر شدن، مؤمن شدن، عاشق‌تر شدن... eitaa.com/nehzatqazvin #رسانستان_قزوین #ایران_ذوالفقار_علی #دختران_حاج_قاسم