#روایت_مواسات
#دیدار_مواساتی 😍
بعد از یه روز پر کار و البته خاطره انگیز نشستم به دیدن این عکس😃
عکسی که واقعا مواساتیه!
چون هر چیزی شو یکی آورده و بعد کار دسته جمعی خیلی چسبید😄
داستان اینطوری بود که یه دوست خوب یهو بهم زنگ زد: خونه ای؟
یه مقدار کیک درست کردم الان تو کوچه تونم!🙂
منم این شکلی درو باز کردم: 😲😀😃
فاطمه جان با محیا کوچولو اومدن پیشم
بعد نادیا و ضحی سادات اومدن و پشت سرش فرشته خانم
منم دیدم جمع مون جمعه
زنگ زدم به همسایه عزیزم محبوبه و گفتم یه چایی میذاری بیای دور هم با دوستا بخوریم؟😂
چای نپتون داشتم ولی چای دم شده دوست، یه چیز دیگس😉
خلاصه دوستان زحمت کشیدن در شستن ظروف و جابجایی وسایل کمکم کردن
و این عکس گرفته شد از دورهمی آخر کار😃
پی نوشت: فقط لیوان و قند واسه منه!
بقیه لطف دوستانه 😂 آخه سه روز هست که اسباب کشی کردم
🌟 این شناسه شما رو به محلهتون وصل میکنه 👇🏻
@mehr61bano
🇮🇷 کانال های ما :
📌بله | ایتا