eitaa logo
نهضت مادری
1.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
472 ویدیو
35 فایل
خیر بدهیم و خیر بگیریم و نور توی شهرمان پخش کنیم که تا مومنین به هم مواسات نکنند، نوبت به ظهور نمیرسد ارتباط با ما: @Bandeye_khoda ✅️کانالهای دیگر ما 🇵🇸کانال امهات القدس @ommahatalqods 🌟 این شناسه شما رو به محله‌تون وصل می‌کنه 👇🏻 @mehr61bano
مشاهده در ایتا
دانلود
نهضت مادری
✅دیشب بار دومی بود که *سبحان با فاصله دو ماه ، تب شدید* کرده بود😔. آخه پسر یک سال و نیمه بی جون و لاغر ، تب هم بکنه دیگه بی جون تر و بی اشتها تر از قبل شده بود. میثم هم که سرفه میکرد *با هر سرفه انگار قلب منو پاره* پاره میکردند💔 ⬅️ *خیلی خسته شده بودم* از صبح فقط شیر داده بودم 🍼و حتی نرسیده بودم چیزی بخورم، نماز هم به زور خونده بودم. *خونه هم حسابی بهم ریخته* بود🤦‍♀. ⭕️ هر چی بیشتر به آخر شب نزدیک تر میشدیم *تبش بیشتر میشد* با دارو💊 هم خیلی سخت کنترل میشد، 🤒همین جوری پاشویه میکردم و با *سرنگ بهش آب میدادم* خودم دیگه شیر نداشتم، داشتم دعای نور رو با موبایل📱براش میذاشتم که 💡 *یهو یاد نسخه الکترونیکی کتابی که شب قبل، اتفاقی دانلود کرده* بودم، افتادم. آخه باید بیدار میموندم *فکر کردم کتاب بخونم تا خوابم نبره* 😴 🌀هر چی بیشتر میخوندم *بیشتر هیجان زده میشدم که چی میشه* به شخصیت کتاب📗 خیلی احساس نزدیکی میکردم *آخه تقریبا هم سن و سال من بود* فقط یه خانم ۳۰ ساله بود که دیگه در سن ۳۵ سالگی پسر ۱۶ سالش شهید میشد. ❇️سختی های این مادر در طول زندگی ، استقامت، *روحیه بالا و از همه مهم تر سرپرستی کار مواساتی زمان جنگ برام خیلی زیبا بود* 💜 با وجود سن کمی که داشتند *چیزی که توجه منو خیلی به خودش جلب کرد ارتباط و رفاقت ایشون با پسر نوجوانشون بود* 🔰مکالمات و نحوه برخوردشون با محمد، برام اندازه چند *دوره کارگاه اموزشی ارتباط با نوجوان* 🎓درس داشت. 🔶چقدرررر احساس حقارت میکردم🙈 *مقاومت و صبر ایشون در برابر خبر شهادت محمد رو هر چی بیشتر میخوندم بیشتر شرمنده میشدم* که چقدر ضعیف النفس هستم. 🔺به سبحان که رو پام بود و میثم که کنارش خوابیده بود نگاه میکردم. با خودم گفتم *من چطوری میتونم از اینا دل بکنم،* چطوری میشه اینقدر قوی بود.؟!🤔 🔴 *توکل و توسل و اعتقاد فوق العاده* اشرف سادات، این بانوی نمونه ۳۵ ساله ، باعث شده بود که *پسر نوجوانش با الگو گرفتن از حضرت قاسم بره و شهید* بشه.🖤 🔵تا نماز صبح طول کشید *دلم نمی‌خواست تموم بشه* بعد از اینکه آخرین صفحه رو ورق زدم رفتن تو اینترنت و *تقریظ حضرت آقا* رو خوندم *کییییف کردم* 😍 💢 *حضور شهید رو کنارم احساس میکردم* حدود نماز صبح بود که تونستم بخوابم ولی همش تو خونه اشرف سادات بودم و *دلم نمی‌خواست بیدار بشم* 😇 🌺 با صدای میثم بیدار شدم ولی با وجود کم خوابی شدید که داشتم اصلا احساس خستگی نمیکردم حس کردم *چقدر قوت گرفتم💪 چقدر امروز باید حواسمو بیشتر جمع کنم* به ارتباطم با پسر ۶ سالم میثم، چقدر باید بیشتر صبور باشم. ... 🥀 *تنها گریه کن* 📚این *کتاب* رو پیشنهاد میکنم *به تمام بانوان ایرانی، به تمام مادران جوان،* به تمام زنان دغدغه مند و فعال اجتماعی🧕 ⬅️ *چقدر نیاز داریم دوباره نگاهمون به زندگی و هدفمون تغییر کنه ....* ➡️ 📌 *لینک عضویت در شبکه ی مواسات مادری* https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLScBW_Wfo1zXCCDWczXTB8piNKMHrsyP8x5Objf5Xc5WKXL_0Q/viewform?usp=sf_link بله. ble.ir/movasatemadarane1 سروش splus.ir/movasatemadarane1 ایتا. eitaa.com/movasatemadarane1 واتساپ https://chat.whatsapp.com/LqLZZIT7tgpH8MNWZE0Orx