eitaa logo
نهضت مادری
1.4هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
472 ویدیو
35 فایل
خیر بدهیم و خیر بگیریم و نور توی شهرمان پخش کنیم که تا مومنین به هم مواسات نکنند، نوبت به ظهور نمیرسد ارتباط با ما: @Bandeye_khoda ✅️کانالهای دیگر ما 🇵🇸کانال امهات القدس @ommahatalqods 🌟 این شناسه شما رو به محله‌تون وصل می‌کنه 👇🏻 @mehr61bano
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ساعت ۲ نیمه شبه، بچه داره تو تب میسوزه، دارو دادم خورده و مشغول خوندن دعای نور هستم و دستمال تر روی پیشونیش میذارم. اما نمیتونم جلوی اشکهام رو بگیرم. ⭕️ من مادرم و به یاد کودکانی که پسرم امروز در حد نیم ساعت نقششون رو بازی کرد و به این ۹حال افتاد. 🚗توی ترافیک زیادی بودیم، خسته شده بود. بهش قول دادم اگه همکاری کنه و نقشش رو خوب بازی کنه براش ترشک بخرم، نمیدونم اسم اون خوراکی چیه، فقط چون ترش هست ما میگیم ترشک. ✳️ آخه از این بچه هاست که تو جای غریب از من جدا نمیشه. خوب همه ی بچه های ۴،۵ ساله وقتی احساس ناامنی کنند از دامن پدر و مادر دوست ندارن جدا بشن. فقط بچه های غزه ای هستند که این فرمولها براشون صدق نمیکنه. 🏢رسیدیم جلوی سفارت مصر، تو پیاده رو هنوز کلی برف آب نشده بود، یه زیرانداز هم پهن بود، بچه های ما با احترام، باید نیم ساعت اونجا می نشستن با قابلمه های خالی. 😭چقدر این صحنه رو در روضه های اسارت حضرت زینب در ذهن دیده بودم و تاریخ تکرار می‌شود. ✊ پشتشون دیواری یونولیتی به نشانه ی مرز رفح بود و پشت اون کارتن های کمک‌های بشر دوستانه از کشورهای مختلف. و بعد خبرنگارها عکس میگرفتن، این توصیف وضع فعلی کودکان غزه در قاب یه تصویر بود. 🎶البته به نظرم با گذاشتن اون آهنگِ تلک القضیه ی خواننده ی مصری که گیتار میزنه فضا خیلی معنوی شده بود، من که با دیدن این ظرفهای خالی ، جلوی اشکهام رو نمی تونستم بگیرم، انگار کودکان گرسنه و تشنه ی شهید شده، روحشون اونجا بود، حس عجیبی داشتم. بچه های ما گرسنه نبودن ولی گریه میکردند و از انتظار برای عکس گرفتن خسته شده بودند و از نیم ساعت روی زمین سرد نشستن اذیت شدن، پس کودک غزه ای منتظر آب و غذا در این وضعیت چه حسی دارد؟... ⚫️ای مهدی فاطمه بیا و به این انتظار پایان بده، برای ظرفهای خالی از غذا بیا، برای آغوشهایِ سرد جدایی بیا، برای چشمان بهت زده از وحشتِ جنگ بیا، برای گونه های برجسته از قحطی بیا، برای پوست‌های خشک شده از بی آبی بیا، برای زخمهای بی دارو ، برای همه ی منتظرانِ آرامش بیا ✍نساء عسگریان 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪️ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله‌هاتون وصل می‌کنه 👇🏻 @mehr61bano
«بسم الله الرحمن الرحیم» بیانیه مهم روانشناسان در درخواست اخراج رژیم وحشی صهیونیستی از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد (این بیانیه درقالب این نامه پس از امضای روانشناسان و مشاوران ارسال خواهد شد) ✓جناب اقای گوترش (Guterres) ✓دبیر کل محترم سازمان ملل متحد ✓جناب اقای لاگدامئو (Antonio Manuel Revilla Lagdameo) ✓ریاست محترم کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد امروز جنایات و وحشی گری های رژیم غاصب صهیونیستی در فلسطین اشغالی دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست. قتل و غارت، کشتن زنان و کودکان بی گناه، محاصره، ایجاد قحطی، تجاوز و هتک حرمت، عدم رعایت قوانین جنگی و نسل کشی در خاک فلسطین در طی چند ماه گذشته اکنون به اوج خود رسیده است به طوری که دیگر هیچ وحشی گری باقی نمانده است که توسط این رژیم زن کش و کودک کش انجام نشده باشد. امروز سوال مهم روانشناسان دنیا این است که آیا کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد تنها برای کشورهای مشخصی است و ملت غزه و زنان و کودکان آن، در این سازمان جایگاهی ندارند؟ آیا اعضای محترم کمیسیون مقام زن تاکنون در مورد سلامت روان زنان و کودکانی که روز خود را با صدای بمب و آتش و گلوله شروع می کنند فکر کرده اند؟ آیا تاکنون درمورد وضعیت روانشناختی زنانی که همسر، فرزندان، پدر و مادر و اعضای خانواده شان یکی پس از دیگری در مقابل چشمان آنها کشته میشوند، فکر کرده اند؟ آیا زنان و کودکان فلسطینی حق آرامش، زندگی و برخورداری از نیازهای اولیه را ندارند؟ اگر بله چگونه است که این رژیم هنوز در این کمیسیون عضویت داشته و با دستان آغشته به خون بیش از 25 هزار زن و کودک بی گناه از حقوق زنان و کودکان سخن می گوید؟ ادعای حقوق زنان دارد، در حالی‌که حدود 70 درصد کشته شدگان جنگ در غزه زنان و کودکان بی¬گناه هستند! آیا چشم ها و گوش های سازمان ملل که سازمانی بین المللی است، بر این جنایت هولناک بسته شده است؟ این جنایات، عملکرد خارج از چارچوب های انسانی رژیم صهیونیستی و اشغالگر، کذب بودن رویاهای اروپایی و آمریکایی برای نظم نوین جهانی و آرمانهای آنان را نیز معلوم کرده و نشان می دهد، آرمان‌های توسعه پایدار و تلاشهای صندوق‌های وابسته به سازمان ملل متحد، صرفا برای مدیریت کردن کشورهای ضعیف تر نوشته می‌شود. شش سال دیگر که در ارزیابی دستیابی به اهداف توسعه پایدار (2030)، به عدم تحقق آن رسیدید و نتایج نشان داد که کشورها در اجرای آن با شما همکاری نکرده و نمی کنند، خاطرات این رسوایی های بزرگ را به خاطر بیاورید و دلیل عدم اعتماد کشورها به سازمان ملل و صندوقهای وابسته به آن را به درستی تشخیص دهید. ما روانشناسان در عین اینکه نسبت به وضعیت سلامت روان مردم و خصوصا زنان و کودکان غزه هشدار می دهیم، شما را نسبت به اعتبار سازمان ملل نیز بیم داده و سریعا و قویا خواهان اخراج هرچه سریع تر این رژیم منحوس از کلیه صندوقهای وابسته به سازمان ملل متحد و در کمترین واکنش اخراج آن از کمسیون مقام زن و نیز پیان نامه حقوق کودک هستیم. بیانیه روانشناسان، رواندرمان‌گران و مشاوران. رونوشت UNICEF UNCSW UNFPA پیوندامضای بیانیه (که در قالب نامه ارسال خواهد شد)  https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSfL5b_5HTFERj5fUWZrPJVUB1OtvNOHDHjkENQnyHjkctUn4g/viewform?usp=sf_link 🇮🇷 نهضت مادری اینجاست: ╭┅──==───┅╮ ↪️ @nehzatemadari ╰┅──==───┅╯ 🌟 این شناسه شما رو به محله‌هاتون وصل می‌کنه 👇🏻 @mehr61bano
نهضت مادری
ششم شهریور ماه دورهمی چهارم نهضت مادری سیدخندان یک نقطه پررنگ توی زندگی من بود. در کوه دارآباد کنار رودخانه نشسته بودیم. نهار می‌خوردیم که پسرم گفت مدتیه خواهرش کنارش نیست. بلند شدم و اسمش رو صدا زدم... مریم... مرررررررریم... خبری از مریم نبود... ترسیدم... از خودم بیخود شدم دیگه نفهمیدم چی شد... فقط داد میزدم مریییییییم مریییییییم مریییییییم.... خانمهای جمع سعی میکردند من رو آروم کنند... ولی مگه میشه؟ گفتند پخش میشیم دنبالش میگردیم. گفتند نگران نشو... مگه میشه؟ کمی جلوتر چند تا خانواده مشغول نهار خوردن بودند که گفتند دخترت لباس گلدار تنش بود؟ گفتم آره آره... گفتند از همینجا رد شده... میرفتم جلو و فریاد میزدم مریییییییم مریییییییم... دو بار تو مسیر پاهام سست شد، چشمام سیاهی رفت و افتادم زمین.... آه خدای من... منو آزمایش نکن... مگه این بچه نذر قیام مهدی فاطمه نبود؟ نکن با من خدایا... نکن... دوستم دستم رو میکشید و من رو سر پا نگه می‌داشت... من تا جونی پیدا میکردم جیغ می‌کشیدم مریییییییم.... وای مریم... خدایا یعنی دوباره اون موهای مجعد خرمایی رو تو مشتم میگیرم؟ دوباره شب دست منو محکم رو سینش فشار میده تا بخوابه؟ خانمهای گروه خیلی تر و فرز جلو رفته بودند... وقتی دیدند حال من خرابه داد زدند پیدا شد پیدا شد. من نشستم و یه دل سیر گریه کردم اما دروغ بود... چون شنیده بودند که مریم بیست دقیقه پیش ازونجا رد شده و ترسیده بودند من بلایی سرم بیاد و الکی دل منو خوش کردند... صدای مریم مریم من تمام کوههای دارآباد رو میلرزوند. کم‌کم آقایونی که اونجا برای تفریح اومده بودند شروع کردند با من فریاد زدن و کمک کردن... تا اینکه داد زدند پیدا شد... فکر کردم باز هم دروغه اما راست بود... نشستم و هر کس چیزی داد دستم یکی قند یکی شربت... اما من چشمم به مسیر بود... تا اینکه دیدم مریم با لباس خاکی و دست و صورت کثیف بغل کسی داره میاد... ماه من داره میاد... گل من... نفس من... هستی من... بغلش کردم و هر دو با هم گریه کردیم... همون موهای بلند خرمایی نرم رو تو دستم گرفتم و بو کردم... وای مریم... وای مریم... حالا که یک روز ازون روز میگذره دیگه برای اون حادثه گریه نمیکنم... اما چشمم پر از اشک و گلوم پر از بغضه... وای مادر فلسطینی... وای مادر فلسطینی.. شما چی میکشید؟ چند نفر از شما تکه‌های بدن بچش رو جمع کرده؟ چند نفر از شما با دستای خودش بچش رو خاک کرده؟ چند نفر از شما با چشم خودش قطع عضو بچش رو دیده؟ چند نفر از شما بچش رو در آواره‌های شهر گم کرده؟؟؟ 🌟 این شناسه شما رو به محله‌تون وصل می‌کنه 👇🏻 @mehr61bano 🇮🇷 کانال های ما : 📌بله ایتا