🌀 عشق و معرفت
📝 عنایت امیرالمؤمنین علیهالسلام به علامه امینی ره
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🔸 حجتالاسلام شیخ آصفی از حجتالاسلام شیخ محمد نوری که در کتابخانه نجف اشرف ملازم علامه امینی بود، نقل میکند:
🔹️ علامه امینی میفرمود: یک شب جمعه زائر حرم حضرت امیر المؤمنین علیهالسلام شدم، مشغول زیارت و دعا بودم و از خدا میخواستم به خاطر حضرت علی علیهالسلام کتاب «درر السمطین» که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر نیاز داشتم را برایم مهیا کند.
🔹️ در این زمان یک عرب دهاتی برای زیارت حضرت مشرف شد و از حضرت میخواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد.
یک هفته گذشت و من کتاب را پیدا نکردم، بعد از یک هفته دوباره برای زیارت مشرف شدم. از حُسن اتفاق، وقتی که مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد دهاتی به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر مینمود که حاجت او را برآورده کرده. وقتی من کلام آن مرد را شنیدم محزون شدم چون دیدم امام علیهالسلام حاجت او را برآورده کرده بود ولی حاجت مرا برآورده نکرده است.
🔹️ خطاب به حضرت گفتم: جواب این مرد دهاتی را دادی و حاجتش را برآورده کردی! و من مدتی است متوسل میشوم به خدا و شما را شفیع قرار میدهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده آیا من کتاب را برای خودم میخواهم؟ یا به خاطر کتاب شما الغدیر؟ گریه کردم، از حرم بیرون آمدم آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم.
🔹️ در عالم خواب دیدم به خدمت حضرت امیر(ع) مشرف شدهام، حضرت به من فرمود: آن مرد ضعیف الایمان بود و نمیتوانست صبر کند... از خواب بیدار شدم و صبح سر سفره بودم که در زده شد. در را باز کردم، دیدم همسایهای که شغلش بنایی بود داخل شد و سلام کرد، سپس گفت: من خانه جدیدی خریدهام که بزرگتر از این خانه است و بیشتر اساس خانه را به آنجا انتقال دادهام، این کتاب را در گوشه خانه پیدا کردم، همسرم گفت: این کتاب به درد شما نمیخورد و شما آن را نمیخوانی آن را به همسایهمان شیخ عبدالحسین امینی هدیه کن شاید او استفاده کند.
🔹️ کتاب را گرفتم و غبارش را پاک کردم، دیدم همان کتاب خطی «درر السمطین» است که دنبالش بودم.
📗 مهدی، لطفی، علامه امینی جرعه نوش الغدیر، ص،۷۵
#نشان_کوی_دوست
#به_وقت_تفکر
#تهذیب
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اینستاگرام اداره تبلیغات شهرستان شازند
https://www.instagram.com/nehzat_eslami_shazand
🌹اداره تبلیغات اسلامی شهرستان شازند 🌹
🌸@tablighatshazand🌸