eitaa logo
نخسا(نیروهای خودجوش سرزمین های اسلامی)
2هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
0 فایل
💢نیروهای خودجوش سرزمین های اسلامی(نخسا) 💢موثق ترین اطلاعات پنهان از شبکه نفوذ 💢زیر نظر هیات تحریریه 💢القوى العفوية للأراضي الإسلامي  🔺️درج هر مطلبی از اشخاص لزوما به معنای تایید مواضع ایشان نیست ارتباط با ما @Hosenekca
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜️قصد داریم در چندین پارت به سابقه رزمی و دلاوری های حزب الله از سایت Times_blog بپردازیم. ادامه پارت اول : 🔸به گفته رابرت فیسک و ژنرال اسرائیلی ، شیمون شاپیرا روز رسمی تاسیس حزب الله 8 ژوئن سال 1982 است که دو روز پس از تهاجم زمینی ارتش اسرائیل به لبنان، زمانی که 50 شبه نظامی حزب الله علیه یک کاروان ادوات زرهی نیروهای ارتش اسرائیل در منطقه خالده در جنوب شهر بیروت کمین کردند. 🔸این عملیات کمین حزب الله پیشروی ارتش اسرائیل به سمت بیروت را به مدت شش روز به تاخیر انداخت. 🔸این عملیات به فرماندهی مصطفی بدرالدین انجام شد ( مصطفی بدرالدین بعدها به فرماندهی کل شاخه نظامی حزب الله منصوب شد و همچنین بدرالدین پسر عمو و برادر زن عماد مغنیه بود ). 🔸به گفته شیمون شاپیرا ( ژنرال اسرائیلی ) مبارزان حزب‌الله با سلاح های انفرادی موفق شدند در آن روز یک خودروی زرهی اسرائیلی را به تصرف خود درآورند و آن را به پایگاه عملیاتی سپاه پاسداران در بعلبک ، شرق لبنان ببرند. 🔴 (ضِد اِستِکبار)👇 @nekhsa_ir
نخسا(نیروهای خودجوش سرزمین های اسلامی)
حکم اعدام در خط مقدم! (آیت الله صادق خلخالی در خرمشهر. عکس، هیچ ربطی به این خاطره ندارد و کاملا تزئینی است!) بعد از اینکه فیلم توسط ساخته و " " برای همه شناخته شد، یکی از مسئولین بالای مملکتی (که برای عدم سوءاستفاده خودم! نمی‌توانم اسمش را بیاورم) تعریف کرد: "اولین روزهای ، ما در مستقر بودیم. شهر در محاصره دشمن بود و هر روز و ساعت فشار بیشتری می آوردند تا شهر را اشغال کنند. همه مردم، کوچک و بزرگ، پیر و جوان، نظامی و غیرنظامی، با هر سلاح و وسیله‌ای سعی داشتند با اشغالگران بعثی مقابله کنند. مهمات هم خیلی کم بود. چند روزی بود که نیروهای ما، گلایه می گردند که ظاهرا همسایه‌های بغلی که نیروهای شیخ " " بودند، به انبار مهمات ما دست درازی می کنند. دیگر نمی‌شد تحمل کرد. آن شب رفتم پهلوی آیت_الله خلخالی و گفتم: - حاج آقا، بعضی از این نیروهایی که شما آوردین جبهه که از کشور دفاع کنند، متاسفانه دست‌شون کجه! با تعجب پرسید: نیروهای من دست‌شون کجه؟ یعنی چی؟ - منظورم اینه که خودتون بهتر می‌دونید این جا مهمات کمه و هر گروهی هم واسه خودش مهمات و سلاح داره. متاسفانه چندتایی از بچه‌های شما، شب‌ها یواشکی میرن سر وقت انبار مهمات ما و نارنجک و گلوله و هرچی که می توانند، کش میرن. یعنی راستش می‌دزدند! خلخالی خیلی عصبانی شد. صبح روز بعد، نیروهای تحت فرمان خودش را جمع کرد، رفت روی یک جای بلند ایستاد و با عصبانیت، خطاب به آنها گفت: - شنیدم بعضی از شما، شب‌ها میرن به انبار مهمات همسایه‌ها ناخنک می‌زنند و فشنگ و نارنجک می‌دزدند. همه باتعجب و بعضی هم سر به زیرافکنده، منتظر ادامه تهدیدهای حاج آقا بودند. آیت‌الله خلخالی که آن زمان حاکم شرع دادگاه انقلاب و مبارزه با موادمخدر بود و احکام اعدامش بسیار سروصدا بپا کرده بود، در ادامه گفت: "اگر فقط یک بار دیگه، فهمیدید؟ فقط یک بار دیگه بفهمم یکی از شما رفته و از انبار مهمات اونا دزدی کرده، حکم اعدام همه‌تون رو می‌ذارم اجرا!" هان؟! چی؟! حکم اعدام؟! یعنی چی؟! تازه فهمیدم که از میان متهمان و خلاف‌کارها و حتی قاچاقچی‌هایی که بعضی‌هایشان حکم اعدام داشتند، آنهایی را که داوطلب بودند، برای دفاع از کشور به جبهه آورده! آن وقت من گلایه داشتم که چرا نیروهای شما دست‌شان کج است و نارنجک و فشنگ از ما می‌دزدند تا با آن علیه عراقی‌های متجاوز بجنگند! نقل این خاطره کاملا اختصاصی، بدون ذکر منبع، خوب نیست! حمید داودآبادی @hdavodabadi 🔴 (ضِد اِستِکبار)👇 @nekhsa_ir