eitaa logo
نصف جهان
246 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
نصف جهان #همراهی ، #همدلی ، #همبستگی در پرتو معنویت و سلامت ✨لینک کانال « نصف جهان»: @basirgostar_Es و یا لینک https://eitaa.com/joinchat/1996947499C025bfb3a04
مشاهده در ایتا
دانلود
44.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹ببینید 🍃🏴صحنه هایی زیبا از عزاداری هیئت بنی فاطمه اصفهان در مسجد تاریخی آقانور @nesfejahan
مرعشی: اگر ولایت فقیه نبود ایران، امنیت و استقلال نداشت سخنگوی حزب‌ کارگزاران تصریح کرد اگر ولایت‌فقیه نبود، امنیت کشور در منطقه پرآشوب حفظ نمی‌شد. حسین مرعشی در گفت‌وگو با روزنامه همشهری، با بیان این که نظراتش تفاوت‌هایی با اصلاح‌طلبان دارد، افزود: در جمهوری اسلامی در کلان نظام و در رهبری نظام سیستمی به نام ولایت‌فقیه مستقر است. پیش از هر چیزی دوستان اصلاح طلب امروزی ما در دوران امام این سیستم را مستقر کردند و دوستان اصولگرایمان نیز در این 30 سال اخیر بعد از رهبری حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای این سیستم را تقویت کردند. وی افزود: یکی از مهم‌ترین دستاوردهای استقرار ولایت‌فقیه در کشور امنیت ایران است، یعنی واقعا اگر قدرتی به نام ولایت‌فقیه و هدایت‌های ولایت فقیه نبود ما نمی‌توانسیم در منطقه‌ای که بسیار متشنج است، به حفظ تمامیت ارزی و امنیت ایران امیدوار و مطمئن باشیم. یک دستاورد دیگر، در حوزه سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ایران حفظ استقلال ایران است؛ یعنی از نقطه‌ای که روزگاری سران پیروز جنگ جهانی دوم می‌آمدند در کنفرانس ایران می‌نشستند، پادشاه ایران را تبعید می‌کردند و باید سیاستمداری مثل فروغی پیدا می‌شد تا رایزنی کند و محمدرضا را به جای پدر بنشاند - آن هم با خفت بی‌سابقه‌ای که کف ماشین پنهانش می‌کردند تا به دور از چشم مأموران انگلیسی برای سوگند به مجلس برود- به نقطه‌ای رسیده‌ایم که رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید ایران می‌خواهد در انتخابات آمریکا دخالت کند! این استقلال ایران مرهون یک قدرت مرکزی به نام ولایت‌فقیه است.
⚫️ | تفڪر یزیدی میوه ی شجره ی تحریف‼️ ◾️ آن عالم جاهلی که افق دیدش محدود است بایست مقیاس گودال قتلگاه را با ارض و مرزی محدود و در زمانی معین خلاصه کند! چرا که هرگز نمیخواهد بپذیرد که وسعت مرز کربلا به پهنای نبرد حق و باطل است و بایست از تابلوی عاشورا برای هر روز خود درس ها و عبرت ها بگیریم. او میخواهد در دفتر تاریخ فقط یک یزید و شمر ببیند و بس! 🔹 اما آنی که میخواهد در مکتب‌ خانه‌های ارباب ، تلمّذ کند باید از خود بپرسد: چگونه منبری که منزلگاه رسول الله(ص) بود توسط معاویه و یزید بوزینه باز غصب شد و خواص مدعی سکوت کردند و عوام تمکین!! چرا آب از آب تکان نخورد؟ 🔹آیا اگر یزید بلافاصله پس از رحلت پیامبر(ص) ادعای فتنه گری و خلافت اسلامی میکرد مردم می پذیرفتند؟ مسلما خیر؛ پس چرا اینگونه شد؟ چون میوه ی تلخ یزید ثمره شجره ی تحریف بود. در حقیقت یزید بر صدر منبری نشست که برخی شیوخ قبلاً در پله اول و دوم و سوم به صورت گام به گام اسباب تحریف و فتنه را فراهم کرده بودند.. شیوخی و شریح ها و کاسبان تحریفی که در پوستین نفاق تکاثری، نفاق تفاخری و نفاق تجاهلی با تغییر حب و بغض و مهندسی ادراکات ، امامت را تبدیل به خلافت و سلطنت را جایگزین خلافت کردند! 🔹 آری؛ کربلا میخواهد به عاشورائیان درس بدهد که اگر افق دید را وسیع نکنیم خزه ی تحریف بر دیوار جهالت و غفلت و بی بصیرتی ملت رشد خواهد کرد. علت انحراف عوام، انحراف میلیمتری خواصی بود که بنای فتنه عاشورا را در سقیفه و در برخی تریبون ها بنا نموده و در هر دوره در پوشش لفاظی های زیبا بخشی از ارزش ها را تحریف و قربانی مطامع سیاسی خود کردند. 🔹البته در هر زمان عده ای دلال! که فقط رقص موسمی خوشه های فتنه را دیده و از آفت ریشه بی خبرند ممکن است خریدار هر خرمنی و هر منبری باشند و پای هر سفره ای نشسته و برای هر نطق و پستی لایک بفرستند. همانطور که عده ای غافل از فتنه آن شیخ اکبر و خلیفه دوم فقط بر ساده زیستی او رشک بردند ولی نمی دانستند خشت اول که گذاشت آن شیخ کج تا کربلاها می رود دیوارها کج!! ؛ 🔻 سخن آخر؛ آسیبی که اسلام از تحریف و فتاوای شاذ ابوهریره هاو ابوموسی ها و عمروعاص و شریح ها خورده است بسیار سنگین تر است از ضربه ی ابوجهل ها و ابولهب ها و تحریم قریشیان! 🔹 یادمان باشد در بدرها و احدها شاید جسم اسلام از ناحیه کدخدانمایان وقت و نوچه هایشان آسیب ببیند ولی خطر بیشتر آنجاست که در کربلاها بواسطه ی تحریف روح اسلام قربانی جسم اسلام شود. در مقابل سیوف احد، بسیارند آنانی که لباس رزم پوشند ولی در کربلاها چه بسا راه بلدان دیروزی که عامدانه یا جاهلانه پرچمدار یا اسیر دام تحریف شوند و با ترور شخصیت آقا و تحریف شعائر و آرمان انقلاب اسلامی پیامبر (ص)، بستر را برای تراژدی شهادت فرزند فاطمه در قربانگاه کربلا را فراهم آورند..!
🐫 سيدبحرالعلوم به قصد تشرف به سامرا تنها به راه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (ع) گناهان را مى‌آمرزد، فكر مى‌كرد. 🐎 همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد. بعد پرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته‌اى؟ و در چه انديشه‌اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد جواب را بدانم. 🤔 سيدبحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى‌كنم كه چطور مى‌شود خداوند، اين همه ثواب به زائرين و گريه‌كنندگان بر حضرت سيدالشهداء(ع) مى‌دهد؟ 👣 مثلا در هر قدمى كه در راه زيارت برمى‌دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى‌شود و براى يك قطره اشك، تمام گناهان صغيره و كبيره‌اش آمرزيده مى‌شود. 👑 آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى‌آورم تا مشكل حل شود. «سلطانى به همراه درباريان خود به شكار رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده‌اى افتاد و بسيار گرسنه شد. 🐑 خيمه‌اى را ديد و وارد آن خيمه شد. در آن سياه چادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه، گوسفندی داشتند و از راه مصرف شير اين گوسفند، زندگى خود را مى‌گرداندند. 🍖 وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از میهمان، آن گوسفند را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد. ⁉️ در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان‌نوازى پيرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ 👈 يكى از حضار گفت: به او 100 گوسفند بدهيد. 👈 ديگرى كه از وزراء بود، گفت: 100 گوسفند و 100 اشرفى بدهيد. 👈 يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد. 😐 سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم، آن وقت مقابله به مثل كرده‌ام. چون آنها هرچه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود. 👌 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء(ع) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد. 👈 پس اگر خداوند به زائرين و گريه كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد نبايد تعجب نمود. چون خداوند كه خدائيش را نمى‌تواند به سيدالشهداء(ع) بدهد، پس هر كارى كه مى‌تواند انجام مى‌دهد. ⚠️ يعنى باصَرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت؛ درجاتى عنايت مى‌كند و در عين حال اين‌ها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى‌داند. 😔😔 چون شخص عرب اين مطالب را فرمود، از نظر سيدبحرالعلوم غايب شد.🕋 📚 منبع:‌ العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹.
پیکی بفرستیدو بگویید امسال در نزد علی روضهِ عباس نخوانند @nesfejahan🌹
آیا می دانید ذُخرُالحسين لقب كيست ؟؟ در جنگ صفین بود که امیرالمومنین (ع) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد. معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شان من نیست که با این دلاوری هایم با او بجنگم پسرم برای او کافیست. ابوشعتاء ۹ پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد. ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید. امیرالمؤمنین(ع) به نوجوان فرمودند بس است پسرم برگرد… تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند اما امیرالمومنین (ع) فرمودند نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است. **انه ذخر الحسین: او ذخیره برای حسین است. السلام علیک یا ابالفضل العباس امالى طوسى، ص۲۷۵، ح۵۲۶
گلچینی ازنقش جوانان در قیام سبز مهدوی به تأسی از قیام سرخ حسینی نمونه ی قیام جوانان مهدوی بنا به روایات موجود: الف-قیام جوانی از بنی هاشم است که از خراسان خواهد آمد ودر جلوی او شعیب ابن صالح است با هدف اصلاح جامعه و آماده نمودن مردم برای ظهور آن حضرت ب-قیام سید حسنی:در کلام امام صادق (ع) آمده است:خروج میکند حسنی،آن جوانمرد خوشرو،آنکه به جانب دیلم صیحه میزند ومردم را به سوی خود فرا میخواند،مردانی همچون پاره های آهن به ندای او لبیک میگویندو در رکاب او میجنگند تا به امام عصر(عج) ملحق شوند. ج-نفس زکیه:اولین شهید جوان قیام سبز مهدوی که عنوان سفیر امام زمان(عج)را دارد ودر بین رکن ومقام در مکه مکرمه به درجه رفیع شهادت نائل میشود پس از آنکه مردم را به پیروی از حکومت حضرت دعوت مینماید. د-گروه دیگر از جوانان یاور امام زمان (عج)بنا به نقل برخی روایات برانگیخته شدن جوانان اصحاب کهف به اذن الهی است که دونفر از آنان به نامهای ملیخا وخملاها از پیروان امام مهدی (عج)هستند وخود را به آن حضرت تسلیم میکنند. با استفاده از کلام گهربار امام صادق ( ع)در زمان قیام مهدوی جوانان با قدرت تمام از این نهضت الهی حمایت کرده ودر محضر دوست جانفشانی میکنند. حضرت می فرمایند:جوانان شیعه در حالی که بر پشت بامهای منازلشان مشغول استراحت هستند،همگی در یک شب به ندای آسمانی آن حضرت لبیک میگویند ودر همان شب بدون وعده ی قبلی به سوی مکه می شتابند ودر سحرگاه خود را به آن شهر رسانده ،به دیدار و زیارت امام ورهبر خویش نائل می آیند. باشد که ما نیز به فرموده مقام معظم رهبری: عاشورایی باشیم تا زمینه ی ظهور فراهم گردد.
💢 امام حسین(ع) یعنی؟ امام حسین(ع) یعنی دوری از مال حرام امام حسین(ع) یعنی دروغ نگفتن امام حسین(ع) یعنی حمایت از فقیر امام حسین(ع) یعنی رعایت حق الناس امام حسین(ع) یعنی ربا نخوردن امام حسین(ع) یعنی ظلم نکردن امام حسین(ع) یعنی ظلم نپذیرفتن امام حسین(ع) یعنی دست یتیم گرفتن امام حسین(ع) یعنی نماز اول وقت امام حسین(ع) یعنی حمایت از مظلومان امام حسین(ع) یعنی اهمیت به خانواده امام حسین(ع) یعنی رعایت حقوق طبیعت امام حسین(ع) یعنی محبت به مردم امام حسین(ع) یعنی مراعات حق همسایه امام حسین(ع) یعنی حرام بودن اختلاس امام حسین(ع) یعنی مراقبت از بیت المال امام حسین(ع) یعنی پایبند بودن به همه ی ارزشها و دوری از همه ی رذیلت ها و ماه محرم نماد زنده نگه داشتن این امام است. هیات ها و مراسمات عزاداری مرکز انتقال این مفاهیم اند. کسانی که دانسته یا ندانسته اقامه ی عزا درماه محرم را زیر سوال میبرند و یا آن را به انحراف می‌کشانند در واقع امام حسین(ع) را نمی‌شناسند و از کاربرد محبت او در جامعه غافل اند.
🔴 پنتاگون کاهش نیروهای آمریکایی در عراق را تایید کرد 🔹 سخنگوی پنتاگون ضمن تایید طرح کاهش تعداد نیروهای آمریکایی در عراق، علت این تصمیم را پیشرفت توانایی‌های نیروهای عراقی در شکست بقایای داعش و ممانعت از تجدید حیات این گروه تروریستی عنوان کرد. @nesfejahan
🔶عناوین اتفاقات مهم روز عاشورا عبارتند از: الف – قبل از شهادت امام حسین علیه‌السلام: 1⃣ تنظیم سپاه: 2⃣ اندرزهاى پیش از نبرد 3⃣ پشیمانى حر بن یزید 4⃣ هجوم سراسرى 5⃣ نبرد انفرادى 6⃣ نماز ظهر عاشورا 7⃣ شهادت سایر یاران 8⃣ مبارزه و شهادت امام حسین علیه السلام ب – پس از شهادت امام حسین علیه السلام: 1⃣ غارت خیمه ها 2⃣ آتش زدن خیمه ها 3⃣ تاختن اسب بر پیکر شهیدان 4⃣ ارسال سر مقدس امام حسین علیه السلام به کوفه. 🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▫️خوش بحال کسانی که هم زنجیر می زنند! ▪️و هم زنجیرهای غیبت را از پای امام زمانشان باز می کنند...! ▫️هم سینه می زنند! ▪️و هم به فکر سینه پر درد و غم و اندوه امام حی خویش هستند...! ▫️هم اشک می ریزند! ▪️و هم غصه چشمان مولایشان که صبح و شام بر مصائب جد غریبش خون گریه می کند هستند... ▫️هم سفره می اندازند! ▪️و هم سر سفره امام زمانشان نمکدان نمیشکنند..! ▪️آنوقت با افتخار می گویند: ▫️یاحسیـن اشک می‌ریزند بر مظلومیت سالار شهیدان و غربت امام زمانشان و برای فرج منتقم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین با اضطرار دعا می‌کنند. @nesfejahan🌹
snn.ir_5942977849844564755.mp3
6.35M
🏴بشنوید| تا مشکتو تو آب زدی، موجای دریا شد آروم... ♦️مداحی قدیمی و زیبای حاج مهدی سلحشور ✅@nesfejahan
دعا می کنیم در این صبح عاشورا امام حسین (ع) ضامن دعاهاتون ... حضرت عباس (ع) مشکل گشاتون ... امام سجاد (ع) مرهم درد هاتون ... و مهدی زهرا (عج)🖤 صاحب دلــتون باشہ ...🤲 🏴 فرا رسیدن عاشورای حسینی تسلیت باد اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج🌱
*«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه السلام‏.»* «خدای من، شفاعت حسین را در روز ورود نصیبم بدار و گام های حقیقی‌ام را همراه با امام حسین و یارانِ او که خونشان را فدای حسین کردند، در نزد خود ثابت و محکم بدار.» ایام تاسوعا و عاشورای حسینی را تعزیت عرض مینمایم. ان شاءالله رفع مشکلات، بلایا و گرفتاری ها از روی کره زمین بویژه شیفته گان و عاشقان حسینی ☘️ *اللهم عجل لولیک الفرج*☘️ التماس دعا دارم @nesfejahan
کشتی شکست خورده طوفان کربلاء در خاک و خون فتاده به میدان کربلاء گر چشم روزگار بر او زار می‌گریست خون می گذشت از سر ایوان کربلاء از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء عرض کرد یا رسول‌الله بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید خاتم زقحط آب، سلیمان کربلاء صدای پیامبر (ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کرد و فرمودند: ببینید امت من با فرزند من چه کرده‌اند، آبی را که خدا بر کلاب و ذئاب و کفار مباح کرده، امت من، بر اولاد من حرام کرده‌اند. پس محتشم شروع کرد به این مرثیه: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سربرهنه برآمد زکوهسار موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زار زار چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه دست بر سر زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت: جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل گشتند بی‌عماری و محمل، شترسوار پیامبر (ص) فرمود بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید. حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان، محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمد که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید عمامه را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره نمود، به طرف قبر سیدالشهداء و عرض کرد: یا رسول‌الله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن این کشته فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده خون حسین توست خاموش محتشم که دل سنگ آب شد مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد ملکی صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، لذا محتشم از منبر پایین آمد. چون رسول خدا (ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان خلعت به او عطا فرمود. مقبل می‌گوید با خود گفتم خاک بر سرت، ای بی‌قابلیت، این همه شعر و مرثیه گفته‌ای، حال معلوم شد که پسند نشده، تو حاضر بودی و پیامبر (ص) اعتنا نفرمود به تو، محتشم را احضار فرمود و اضعار خود را خواند و پیامبران گریستند و به خلعت مفتخر گردید. پس خود را بسیار ملامت نمودم و راضی بودم که زمین شکافته شود و من بر زمین فرو روم و خواستم زودتر از صحن بیرون روم که مبادا آشنایی مرا ببیند و خجالت بکشم. چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم حوریه سیاه‌پوش، از حرم بیرون آمد و دوان‌دوان رفت خدمت پیامبر (ص) و عرض کرد یا رسول‌الله (ص) دخترت فاطمه (س) می‌گوید: چرا دل مقبل را شکستی او هم برای فرزندم حسین (ع) مرثیه گفته است. در این هنگام فرمود مقبل بیا، دخترم فاطمه (س) میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی، مقبل می‌گوید بدین شعف چیزی نمانده بود، که جانم از بدنم برود، آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر، در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان. پس دانستم که میان من و محتشم، چه قدر فرق است، با خود خیال می‌کردم که در مقابل آن مرثیه‌های دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم، یادم آمد که واقعه شهادت را از همه بهتر به نظم آورده‌ام سه شعر خواندم و عرض کردم یا رسول‌الله روایت است که چون تنگ شد بر او میدان فتاده از حرکت ذوالجناح از جولان نه ذوالجناح دگر تاب اسقامت داشت نه سید الشهدا (ع) بر جدال طاقت داشت هوا زباد مخالفت چه قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد چون این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم (ص) بر سر می‌زد و می‌گفت واولداه، که یک مرتبه حوریه‌ای صدا زد، مقبل بس است. فاطمه زهرا (س) روی قبر حسین (ع) غش کرد. مقبل می‌گوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت می‌کردند، که در نزد امثال و اقران، و نزد محتشم سرافراز می‌شدم. که ناگاه دیدم از حرم مطهر، جوانی بی‌سر، و با بدن پاره‌پاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم می‌دهم. ┄┄┄••❅🖤🖤🖤❅••--------------- 🆔@nesfejahan ┄┄┄••❅🖤🖤🖤❅••----------------
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
 طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی 21 مهر سال 59 هجري شمسی می شود. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرفهای مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف می تواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگارها را با این ساعتها تنظیم کرده ایم. 5:47 اذان صبح امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. حدود 6 امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. 7:06 طلوع آفتاب کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است. حدود 8 بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای) کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند. بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. حدود 9 روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی. با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده است.) حدود 10 بعد از تیراندازی ،«یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین (ع) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیر باران و آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام(ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده است. اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند. حدود 11 بعد از این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم
قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. ‌بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».   یک بار هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. ۱۲:۵۰ اذان ظهر  حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»  امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟» حدود ساعت ۱۳ ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر پسر امام حسین(ع) بود. البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»  حدود ساعت ۱۴  عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.»  حدود ساعت ۱۵   امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.  امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمی‌کرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» ۱۶:۰۶ اذان عصر وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که می‌گفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد ...»  حدود ساعت ۱۷  بعد از شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد. نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر