🙋🏻♂ سلام رفیق
🤔 خوبی ؟چه خبرا؟
🧐 دوست داری یه کانال جذاب داشته باشی که کلی مطالب متنوع و طنز و آموزشی و جالب بزاره؟ 😃
😉 یا یه گنجینه کامل و متنوع استوری مناسبتی داشته باشی
🤓 از اطلاعات عمومی گرفته تااااااااا 🤣 طنز های سیاسی و 📿 نکات ناب مذهبی رو میشه تو این کانال پیدا کرد.🤩🤩🤩
پس تا دیر نشده خیلی آروم بزن رو🌟 و نوجوون پلاسی شو
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️🌟⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻
هدایت شده از قاف عشق
🍃♦️جلسهی مشاوره
✍زنگ زده بود وقت گرفته بود بیاید مطب من؛ مطب یک روانشناس. نه که یک آدم معمولی باشد! علی صیاد شیرازی میخواست بیاید برای ازدواج دخترش مشورت کند. آمد. راس ساعت هشت که قرارمان بود. بعد از اینکه خوش و بشی کردیم، کلاه نظامی اش را در آورد. اجازه گرفت و شروع کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن...» دعای سلامتی حضرت را تا آخر خواند. دیدارِ سرانِ قوا نبودها! جلسهی مشاوره ی پدر عروس بود و یک روانشناس. شهید علی صیاد شیرازی به روایتِ دکتر گلزاری
📚 کتاب انتظار و مهدویت
#امیر_دلاور
#شهید_صیاد_شیرازی
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
@nesfejahan_es
هدایت شده از قاف عشق
🔅 شیرینیهای زندگی
🍃🔹جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم. یکی برداشت و گفت: میتونم یکی دیگه بردارم؟
گفتم: البته سید جون، این چه حرفیه؟
برداشت و مثل همیشه هیچکدوم رو نخورد. میبرد خونه شیرینیهای زندگی را با خانواده قسمت کنه.
📍سید مرتضی آوینی
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
@nesfejahan_es
هدایت شده از قاف عشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺فرازی از وصیتنامه شهدا در برنامه سحرگاهی سیمای مرکز اصفهان
🍃✍وصیتنامه شهید مهدی شاهزیدی
🗓۲۵ فروردین ۱۴۰۰
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
@nesfejahan_es
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســــــــلام
به دومین
روز ماه مبارک رمضان
خوش آمدید
ان شاءلله امـروز
از آسمان و زمین
هر چه خوشبختی
سلامتـی، برکت و
هرچه مهربانیست
چو باران رحمت
بر زندگیتان ببارد
روزتون بخیـر 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
🎊مستعد سفـــر شهر خدا کرد مرا
🌸از گلستان کرم طرفه نسیـمی بوزید
🎊که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا
🌸فرا رسیدن ماه رمضان بر شما مبارک
🎊در ماه پر خیر و برکت رمضان
🌸برایتان قبولی طاعات و عبادات
🎊را آرزومندم
#التماس_دعا🙏
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
هر روز بہ عشق شما
سرے بہ این محیط مجازے میزنم
شاید خبر تازه ازمسیرسبزٺ بیابم
آقا جان❤️
مدتے اسٺ بہ برڪٺ وجود نورانے شما
از نو شروع ڪردم
براے خـوب شدنم دعا ڪنید🌼🍃
#صبحتون_مهدوے
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
⚠️ تلنگر 😳
🔸زنی که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
🔹پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
🔸زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
🔹سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
🔸سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.
🔹با تعجب از خدا می پرسد :بارالها،چگونه کودکی دارد او که بدون فرزندخلق شده بود!!!؟
🌱 وحی میرسد:
هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.
🌼 رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم):
بنده اى نیست که به خداوند خوش گمان باشد مگر آنکه خداوند نیز طبق همان گمان با او رفتار کند.
📚بحارالانوار ج 384،42
🍁✨🍁✨💚✨🍁✨🍁
✍حاج آقای قرائتی
ماه رمضان آمريکا بودم هر صد تا ازدواج نود تايش طلاق داده ميشود. ما وارسي کرديم ديديم چرا اينقدر طلاق زياد است ديديم ميگويند به ما نميخورد گفتيم چه چيز نميخورد؟ بعد ديديم پشم و ماشين به هم نميخورد.
آمده ازدواج بکند ميگويد در سر سفره شوهرم آرق زد. خنديدند من ديگر اين شوهر برايم قابل زندگي نيست. به خاطر آرق طلاق ميدهد طلاق گرفتن در آمريکا مساوي است با تاکسي گرفتن در تهران. يعني مثل آب خوردن زندگيها متلاشي است. زندگي سوپر دولوکس اما نظام خانواده گسسته
💕💚💕
❤️ #امام_صادق علیه السلام فرمودند:
🍃 سلامتى كمياب است بطورى كه محل بدست آوردن آن پنهان شده! اگر بتوان آن را بدست آورد ممكن است در گمنامى باشد! اگر در گمنامى نيافتى ممكن است در خاموشى باشد! اگر به جستجويش در خاموشى رفتى و نيافتى ممكن است در خلوت پيدا كنى! و اگر در خلوت گزينى نيافتى ممكن است در ميان سخنان گذشتگان پاك جايش را پيدا كنى! سعادتمند كسى است كه در دل خود خلوتى بيابد كه به آن اشتغال ورزد!
📖 بحارالأنوار، ج75، ص202
💕💚💕
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
..
✍منبرمجازی
استادے میگفت :
با امامزمان[عج] صحبت کنید،
با ایشان اُنس بگیرید،
بگو: در این اخلاقم ،گیر کردم
شما کمکم ڪنید...!
«زمان غیبتِ حضرٺ، زمانِ تربیت شدن است..»
💕❤️💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ با خدا رفیق شو
🎞 گریه حضرت شعیب به چه علت بود ؟
نه به خاطر ترس ازجهنم ونه به خاطر طمع بهشت، بله فقط به خاطر دوست داشتن خداوند بود
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
مردی به عالم بزرگی گفت:
من مالی دارم و می خواهم وصیت کنم
که فرزندانم پس از مرگم
برایم خیرات کنند.
شیخ گفت:
اگر وارد یک غار تاریک شوی
آیا چراغ را روبرویت میگیری
یا پشت سرت؟
صدقه و کارهای نیک خود را وقتی
زندهای از مال خودت انجام بده
نه از مال وارثانت...
💕💚💕
✅روزه، یکی از بهترین دستورات اسلام جهت پاکسازی بدن
✍امام صادق علیه السلام فرمودند: برای هر چیزی پاک کنندهای است و پاک کننده بدن ها، روزه است.
📚 وسائل الشیعه، ج 10، ص 8
روزه علاوه بر فواید معنوی و مادی زیادی که دارد، یکی از فواید آن پاکسازی بدن می باشد؛ در واقع روزه دار با نخوردن و ننوشیدن، حرارت بدن را افزایش داده و موجب خشکاندن رطوبت ها و بلغم غالب بدن می شود و سپس صفرا و سودای تجمع یافته را با افطار با شیرینی سالم یا با آب فاتر شسته و دفع می کند و کلا بدن روزه دار پاکسازی و تصفیه می گردد.
فواید روزه بسیار زیاد است که بر هیچ یک از دانشمندان دنیا و پزشکان جهان پوشیده نیست.
💕💛💕
💕 داستان کوتاه
گویند:
"ملا مهرعلی خویی،" روزی در کوچه دید دو کودک بر "سر یک گردو" با هم دعوا میکنند.
به خاطر یک گردو یکی زد چشم دیگری را با چوب "کور" کرد.
یکی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس "چشم درآوردن،" گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شکست و دید، "گردو از مغز تهی است."
گریه کرد...
پرسیدند تو چرا گریه میکنی؟
گفت: از "نادانی و حس کودکانه،" سر گردویی دعوا میکردند که "پوچ بود و مغزی هم نداشت.!"
"" دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز!!""
* بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها کرده و برای همیشه میرویم...*
💕🧡💕
🏖هر کس دنیا را
از زاویه دید خود قضاوت میکند...
گاهی بهتر است
جای خودرا برای بهتر دیدن
عوض کنید
هیچوقت در زندگی تان به خاطر احساس ترس عقب ننشینید.
همه ی ما بارها این جمله را شنیده ایم که «بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد چیست؟ مثلاً اینکه بمیرید؟
اما مرگ بدترین اتفاقی که ممکن است برایتان رخ دهد نیست …»
بدترین اتفاق در زندگی این است که اجازه دهید در عین زنده بودن،
از درون بمیرید.
💕💚💕
☆∞🦋∞☆
پیامبر خـــــدا(ص)🌿
🚨 دو گروه از دوزخیان را دیدم ڪه در این زمان هنوز نیامده اند...
زنانے ڪه پوشیده ولے برهنه بودند... سرهایشان را مانند ڪوهان شتر برجسته مےڪنند، اینان به بهشتـــــ نمے روند و بوےبهشتـــــ را ڪه از فاصله اے بسیار زیاد به مشام مےرسد، استشمام نمےڪنند.
میزان الحکم/ج۱/ص۵۳۰
💕💙💕
☆∞🦋∞☆
#ڪلام_نورانے
امام رضــا{؏}↯
هرڪــس در ماه رمضان یڪ آیہ از ڪتابـــــ خداےعزوجــل بخواند مثل کسے استـــــ کہ در غیــر آن،ختــم قرآن ڪـرده باشد
منــبع:بحارالانوار.جلد۹۶.ص۳۴۱📚
💕💙💕
☆∞🦋∞☆
#شجاع آن ڪسے استـــــ ڪه
از عهدهٔ نفس خویش برآید.
خاصیتـــــ نفس اماره
این استـــــ ڪه اگر تو
او را وادار و مطیع خود نڪنے
او تو را مشغول خود خواهد ساختـــــ ..🥀
#حرفـــــ_حسابـــــ..🌱
💕💙💕
🔔 #تلنگر
🔺هيچ وقت از خودمون پرسيديم قيمت يه روز زندگی چنده⁉️
🔸ما که قيمت همه چيز رو با پول میسنجيم...
🔹تا حالا شده از خدا بپرسيم:
🍃قيمت يه دست سالم چنده؟
🍂يه چشم بی عيب چقدر می ارزه؟
🍃چقدر بايد بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنيم؟
🍂قيمت يه سلامتی فابريک چقدره؟
و خيلی سؤال ها مثل اين...
🍁ما همه چيز را مجانی داريم و شاکر نيستيم...
🌺خدايا برای تمام نعمتهايت سپاس🙏
💕💙💕
📙داستان بسیار زیبا👌
👈 پسر جوانی، با وسوسه یکی از دوستانش به محلی رفتند که زنان روسبی، خود فروشی می کردند
#او روی یک صندلی در حیاط آنجا نشست. در آنجا پیرمرد ژولیده ای و فروتنی بود که حیاط و صندلی ها را نظافت می کرد.
🌸 پیرمرد در حین کارکردن، نگاه عمیقی به پسرک انداخت و سپس پیش او رفت و پرسید: پسرم، چند سالت است؟
گفت: بیست سالم است.
پرسید: برای اولین بار است که اینجا می آیی ؟
گفت: بله
پیرمرد آه پر دردی از ته دل کشید و گفت: می دانم برای چه کاری اینجا آمده ای؛ به من هم مربوط نیست، ولی پسرم، آن تابلو را بخوان. پسرک به طرف تابلویی رفت که در یک قاب چوبی کهنه به دیوار آویخته شده بود. سپس با صدای لرزان شروع به خواندن شعر تابلو کرد
👈گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن تا پیدا شود گوهر شناس قابلی
آب پاشیده بر زمین شوره زار بی حاصل است
صبر کن تا پیدا شود زمین بایری
❣ قطرات اشک بر گونه های چروکیده پیرمرد می غلتید … اشک هایش را پاک کرد و بغضش را فرو برد و گفت: پسرم، روزگاری من هم به سن تو بودم و به اینجا آمدم، چون کسی را نداشتم که به من بگوید : «لذت های آنی، غم های آتی در بر دارند»کسی نبود که در گوشم بگوید:
🔆 ترک شهوت ها و لذت ها سخاست
هر که درشهوت فرو شد بر نخاست
کسی را نداشتم تا به من بفهماند: به دنبال غرایز
جنسی رفتن، مانند لیسیدن #عسل بر روی لبه #شمشیر است؛ عسل شیرین است، اما زبان آدمی به دو نیم خواهد شد.🗡
کسی به من نگفت :
اگر لذتِ ترک لذت بدانی ✨
دگر لذت نفس را لذت ندانی✨
پیرمرد این را گفت و دست بر پیشانی گذاشت و شروع به گریستن کرد.✨
👈 چیزی در درون پسر فرو ریخت … حال عجیبی داشت، شتابان از آنجا بیرون آمد در حالی که شعر پیرمرد را زیر لب زمزمه می کرد: « گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی …» و دیگر هرگز به آن مکان بازنگشت...
💕💙💕
🌿🌹آیا تا به حال پلی ساختهایم؟
در زمانهای دور دو برادر در کنار هم بر سر زمینی که از پدرشان به ارث برده بودند کار میکردند و در نزدیک هم خانههایی برای خودشان ساخته بودند و به خوبی روزگار میگذراندند. برحسب اتفاق روزی بر سر مسئلهای با هم به اختلاف رسیدند. برادر کوچکتر بین زمینها و خانههایشان کانال بزرگی حفر کرد و داخل آن آب انداخت تا هیچ گونه ارتباطی با هم نداشته باشند.
برادر بزرگتر هم ناراحت شد و از نجاری خواست تا با نصب پرچینهای بلند کاری کند تا برادرش را نبیند و خودش عازم شهر شد. هنگام عصر که برگشت با تعجب دید که نجار بجای ساخت دیوار چوبی بلند یک پل بزرگ ساخته است.
برادر کوچکتر که از صبح شاهد این صحنه بود پیش خود اندیشید حتماً برادرش برای آشتی دستور ساخت پل را داده است و بیصبرانه منتظر بازگشت او بود.
رفت و برادر بزرگ را در آغوش گرفت و از او معذرتخواهی کرد. دو برادر از نجار خواستند چند روزی مهمان آنها باشد. اما او گفت: پلهای زیادی هستند که او باید بسازد و رفت.
💕❤️💕