✅همه با هم به پویش #من_قاسم_سلیمانی_ام
بپیوندیم
🔷 دشمن گمان نکند که با گرفتن سردار ، مارا ضعیف تر کرده بلکه ازین پس ما قوی تر از قبلیم ،
✅سردار ما زنده تر از قبل است و مردم ما بیدار تر از قبل ...
❇️اگر قطره اشکی آرام آرام دور از چشم های نامحرم برگونه هامان میلغزد معجزه عشق سوزانیست که بر دلهامان درس معنویت و بندگی میدهد ...
✍دلتنگی هامان ما را میسوزاند اما میسازد ؛
و اشک چشممان همچو نفت بر شعله های آتش بغضمان بر دشمن میافزاید
✍اما ... اما ...
همین اشک ، چشمِ مارا باز تر میکند ... بصیرت مارا بیشتر میکند . . .
🎙به فرموده معمار انقلاب اسلامی: بریزید خون هارا ، زندگی ما دوام پیدا میکند ...
بکشید مارا ؛ ملت ما بیدار تر میشود ...
✅خدارا شاهد میگیریم که همانگونه که بغض سردار گلویمان را گرفته کابوس شبهایتان میشویم و طعم مرگ زیر دندانتان
بخاطر دوباره یتیم شدن بچه های شهدایمان
بخاطر رنگ بغض در صدای رهبرمان
✍اینجا ایران است و ما همه سلیمانی هستیم
دشمن بداند اگر آن شب یک قاسم سلیمانی را شهید کرده ؛
از خون همان سردار هزاران قاسم برخاسته اند
❇️امروز دشمن با هزاران قاسم باید بجنگند ...
ما اهل تسلیم نیستیم ...
ما قاسم سلیمانی هستیم
#مرد_میدان
#حاج_قاسم
#قهرمان_من
@nesfejahan_Es
✳ میوه وقتی میرسد باغبان باید آن را بچیند
📌 #حاج_قاسم عازم بیروت شد تا #سیدحسن_نصرالله را ببیند. ساعت حدود ۹ شب حاجی از بیروت به دمشق برگشت. شخص همراهش میگفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند.
🔸 سکوت شد. یکی گفت: «حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نروید.» حاجقاسم با لبخند گفت: «میترسید شهید بشوم؟» باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد:
- شهادت که افتخار است، رفتن شما برای ما فاجعه است!
- حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم.
و...
🔸 حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده شمرده گفت: «میوه وقتی میرسد باغبان باید آن را بچیند، میوهی رسیده اگر روی درخت بماند، پوسیده میشود و خودش میافتد.» بعد نگاهش را بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضیها اشاره کرد و گفت: «اینم رسیده است، اینم رسیده است...» ساعت ۱۲ شب هواپیما پرواز کرد. ساعت دو صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید.
👤 راوی: یکی از مسئولان یگان فاطمیون
📚 از کتاب #متولد_مارس؛ جستاری در خاطرات دوستان و همرزمان
#حاج_قاسم_سلیمانی
@nesfejahan_Es