eitaa logo
نصف جهان
246 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
82 فایل
نصف جهان #همراهی ، #همدلی ، #همبستگی در پرتو معنویت و سلامت ✨لینک کانال « نصف جهان»: @basirgostar_Es و یا لینک https://eitaa.com/joinchat/1996947499C025bfb3a04
مشاهده در ایتا
دانلود
عظمت حضرت قاسم (ع) قضایای كربلا قضایای روشنی است و سراسر این قضایا هم افتخارآمیز است، ولی ما آمده ایم چهره ی این حادثه تابناك تاریخی را تا این مقدار مُشوَّه كرده ایم! بزرگترین خیانت ها را ما به امام حسین علیه السلام كرده ایم. اگر امام حسین علیه السلام در عالم ظاهر هم بیاید ببیند، به ما چه می گوید؟ می گوید: آن كه در آنجا بود كه این نیست؟ شما كه به كلی قیافه را تغییر داده و عوض كرده اید، آن امام حسینی كه شما در خیال خودتان رسم كرده اید كه من نیستم! آن بن الحسنی كه شما در خیال خودتان رسم كرده اید كه آن برادرزاده ی من نیست! آن علی اكبری كه شما در مخیله ی خودتان درست كرده اید كه جوان با معرفت من نیست! آن یارانی كه شما درست كرده اید كه آنها نیستند، پس شما چه می گویید؟ ! ما آمده ایم قاسمی درست كرده ایم كه آرزویش فقط بوده، آرزوی عمویش هم دامادی او بوده است. این را شما مقایسه كنید با قاسمی كه در تاریخ بوده است. آن وقت (در شب عاشورا وقتی امام حسین (ع) خبر شهادت اصحابش را داد) همین نوجوانی كه ما این قدر به او ظلم می كنیم، آرزوی او را دامادی می دانیم، تاریخ می گوید خودش گفته آرزوی من چیست. یك بچه ی معلوم است در جمع مردان شركت نمی كند، پشت سر مردان می نشیند. مثل اینكه پشت سر نشسته بود و مرتب سر می كشید كه دیگران چه می گویند؟ وقتی كه امام فرمود همه ی شما كشته می شوید، این طفل با خودش فكر كرد كه آیا شامل من هم خواهد شد یا نه؟ با خود گفت آخر من بچه ام، شاید مقصود آقا این است كه بزرگان كشته می شوند، من هنوز صغیرم. یك وقت رو كرد به آقا و عرض كرد: «وَ أَنَا فی مَنْ یُقْتَلُ؟ » آیا من جزء كشته شدگان هستم یا نیستم؟ حالا ببینید آرزویش چیست؟ آقا جوابش را نداد، فرمود: اول من از تو یك سؤال می كنم جواب مرا بده، بعد من جواب تو را می دهم. شاید (من این طور فكر می كنم) آقا مخصوصاً این سؤال را كرد و این جواب را شنید، خواست این سؤال و جواب پیش بیاید كه مردم آینده فكر نكنند این نوجوان ندانسته و نفهمیده خودش را به كشتن داد، دیگر مردم آینده نگویند این نوجوان در آرزوی دامادی بود، دیگر برایش درست نكنند، جنایت نكنند. آقا فرمود كه اول من سؤال می كنم. عرض كرد: بفرمایید. فرمود: «كَیْفَ الْمَوْتُ عِنْدَكَ» ؟ پسركم، فرزند برادرم، اول بگو مردن، كشته شدن در ذائقه تو چه طعمی دارد؟ فوراً گفت: «اَحْلی مِن الْعَسَلِ» از عسل شیرین تر است؛ من در ركاب تو كشته بشوم، جانم را فدای تو كنم؟ اگر از ذائقه می پرسی (چون حضرت از ذائقه پرسید) از عسل در این ذائقه شیرین تر است، یعنی برای من آرزویی شیرین تر از این آرزو وجود ندارد. ببینید چقدر منظره تكان دهنده است!. اینهاست كه این حادثه را یك حادثه ی بزرگ تاریخی كرده است كه تا زنده ایم ما باید این حادثه را زنده نگه بداریم، چون دیگر نه حسینی پیدا خواهد شد نه قاسم بن الحسنی. این است كه این مقدار ارزش می دهد كه بعد از چهارده قرن اگر یك چنین حسینیه ای به نامشان بسازیم كاری نكرده ایم، و الّا آن كه دارد، كه همه ی بچه ها آرزوی دامادی دارند، دیگر این حرفها را نمی خواهد، وقت صرف كردن نمی خواهد، پول صرف كردن نمی خواهد، برایش حسینیه ساختن نمی خواهد، سخنرانی نمی خواهد. ولی اینها جوهره ی انسانیت اند، مصداق «إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَةً» هستند، اینها بالاتر از هستند. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 75-72. @nesfejahan