#اصالة_عدم_قرینه در مقام کشف #مراد_جدی است
نه در مقام #مراد_استعمالی و تشخیص حقیقت از مجاز .
بیان ذلک
تارة در معنای حقیقی و مجازی و معنای موضوع له بحث می کنیم
و اخری در کشف مراد جدی متکلم و اخذ به کلام او و احتجاج بر او .
مقام دوم همان مقامی است که میتوانیم متکلم را بر آن اساس مواخذه کنیم و بر او احتجاج کنیم و بگویم توی متکلم به عنوان عاقل بالغ گفتی «لزید علی دینار» این کلام تو نشانه آن است که زید یک دینار به ذمه تو دارد و قاضی تو را ملزم به اداء دین می کند. این مقام اراده جدی و احتجاج است و اگر در اینجا متکلم بگوید مراد من از دینار نصف دینار بوده یا مراد من از لام در لزید برای الصاق بوده، از او پذیرفته نمی شود زیرا به او می گویند در این صورت تو باید قرینه می آوردی و چون نیاوردی به همان ظاهر مواخذه میشوی .