eitaa logo
نویسنده شو✍
102 دنبال‌کننده
242 عکس
45 ویدیو
41 فایل
👣 گام های کوچک برای هدف های بزرگ 🎯 📞 ارتباط با ادمین @Sepehr96
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از طبیبِ جان
✤ ⃟♥️ ⃟⃟ ⃟❀﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ 💥 🔻برای اولین بار مجموعه تحقیقاتی_آموزشی جواهر الحیاة برگزار می‌کند " دوره همسرداری : مهارتهای مدیریت گفتگو با همسر (مرحله اول)" 🔰مهمترین سرفصلها: ●قانونهای گفتگو ●انواع لحن و محتوای کلامی ●مهارت کنترل مشاجره و خشم ●زبان گفتگوی ویژه طبایع مختلف ●مراحل ایجاد تفاهم و درک متقابل ●کاربرد زبان بدن در گفتگو ●مهارتهای کلامی در روابط جنسی ●راه نفوذ در قلب همسر ●چگونه محبت کنیم که همسرمان زده نشود ●چگونه انتقاد کنیم؟! ●راه های نرم کردن مردان لجباز و... 🖥تدریس بصورت لایو در روبیکا ⏱در 4 جلسه 2 ساعته 💳هزینه دوره: 60 هزار تومان 👨🏻‍💻ادمین ثبت نام : @Yazahraaa313313 😌اگر میخواهید زندگی شیرینی را در ساده ترین گفتگوها تجربه کنید این دوره را از دست ندید و به دیگران پیشنهاد بدید ◣@Javaher_Alhayat ◢ ࿐❁🍀❒◌🦋◌❒🍀❁࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نویسنده شو✍
❓چگونه نویسنده شوم❓ بخش بیست و نهم نوشتن با #جزییات📝 به گمانم نقطۀ تمایز نویسندۀ حرفه‌ای و کسی
❓چگونه نویسنده شوم❓ بخش سی‌ ام زاویه دید 📐👁 در کتاب "زیر و بم داستان در تعریف زاویه دید" می‌خوانیم: «زاویه دید یا کانون روایت به نگاهی می‌گویند که از دیدگاه آن، حوادث داستانی روایت می‌‎شود…انواع کلی زاویه‌های دید برگرفته از شکل‌های صرف افعال است؛ یعنی اول شخص و دوم شخص و سوم شخص.» مثال ساده‌ای برای درک بهتر هر سه زاویه دید: اول شخص: من هر روز پانزده دقیقه می‌نویسم. دوم شخص: تو از هر وقت اضافه‌ای که گیر می‌آوری برای نوشتن استفاده می‌کنی. سوم شخص: او دیوانه نوشتن است و برای فرار از سروصداهای خانه، در پشت‌بام می‌نویسد. 🔹اما حرف ما دربارۀ جزئیات تخصصی مربوط به زاویه دید نیست، چرا که چنین کاری به بحثی مفصل نیاز دارد. اینجا صرفاً می‌خواهم به شما پیشنهاد کنم که در آزادنویسی روزانه‌تان از زاویه‌دیدهای مختلف بهره بگیرید. اغلب ما روزنوشت‌هایمان را با زاویه دید اول شخص می‌نویسیم؛ اما بیایید هرازگاهی دوم شخص و سوم شخص را هم امتحان کنیم. حتی می‌توانید در یک نوشته چند زاویه دید را در کنار هم به کار ببرید. مثلاً طی روزهای آینده گزارش زندگی روزمرۀ خودتان را با زاویه دید سوم شخص بنویسید. مثلاً یادداشت امروز من می‌تواند این‌طوری باشد: «شاهین از خواب بیدار شد. هنوز هوا تاریک بود. رفت نشست پشت میز کارش. چراغ مطالعه را روشن کرد.» این زاویه دید را می‌توان نوعی زاویه دید بیرونی دانست؛ یعنی دیدن خودمان از بیرون. ⭕️ جالب اینجاست که برخی معتقدند نوشتن یادداشت‌های روزانه ‌با زاویه دید سوم شخص می‌تواند کمک کند تا خردمندانه‌تر فکر کنیم. چرا❓ چون نگاه بیرونی راه می‌دهد به دیدن تصویر بزرگ‌تر و همین کمک می‌کند تا رفتار خودمان در ارتباط با محیط را با فاصله تماشا و بررسی کنیم. با این تمرین ممکن است به برخی از جنبه‌های زندگی‌تان پی ببرید که قبلاً از دیدتان پنهان بوده است. @nevisandesho
سلام 💐 لطفا با پیشنهادها و انتقادهای خوبتون، از کانال خودتون حمایت کنید.🤝 منتظر داستان‌ها، دل‌نوشته‌ها و نظرات شما هستم.👇 @Sepehr96
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست که به کوبه‌ی در بُردم، همه‌ی وجودم از حُجب و حیا به عرق نشست. پیش از آن که اُم‌سَلَمه، جویای کوبنده‌ی در شود، صدای گرمِ پیامبر بر گوشِ جانم نشست که فرمود: _ در را برایش باز کن ام سَلَمه‌. و بگو که داخل شود. او مردی است که خدا و رسولش تواَماً به او عشق می‌وَرزند. او، عاشق و معشوقِ خدا و پیامبر است. باز کن در را برای او. ام‌سلمه سوال کرد: _ پدر و مادرم به فدایت، تو که هنوز ندیده‌ای که کیست پشتِ در، و اینگونه از او تمجید می‌کنی؟ پیامبر فرمود: _ دست کم مگیر آن کس را که اکنون پشتِ این در ایستاده است. او برادرِ من است و پسرعموی من و محبوب‌ترین خلایق در نزد من.. این سخنان عطوفت‌آمیز و آن کلمات مهرانگیز، قاعدتاً می بایست از شرم و حیای من بکاهد و مرا درسخن گفتن با پیامبر، آسوده‌تر کند. اما چنین نکرد. هرچه من، بیشتر محبتِ رسول‌ خدا را نسبت به خویش دریافتم، بیشتر حیا کردم در بیان‌ِ آنچه از او می خواستم... سلام کردم و سرم را از سرِ حیا، به زیر انداختم. آن دانای ماضی و مستقبل به یقین می‌دانست که من به چه نیت و حاجتی امروز به خانه‌ی او درآمده‌ام‌، اما پرسید: _ انگار با کوله بارِ حاجتی آمده‌ای. کوله بارِ تقاضای خویش را، بر زمینِ اجابتِ من بگذار که هرحاجت تو در نزد من، بی‌چون و چرا برآورده است. گفتم: _ پدر و مادرم به فدایت، نیاز به گفتن نیست که تو نه پسر عمو، که پدر و مربی و مقتدای من بوده‌ای. خدا مرا به تو و با دست‌های تو هدایت کرد و از گمراهی و شرکی که خویشانِ من، بر آن بودند، رهایی بخشید. به خدا سوگند که تو پشت و پناهِ من در دنیا و آخرت، بوده و هستی. دوست دارم که خدا بیش از این، مرا به حضورِ تو پشتگرمی ببخشد. و از شدت حُجب، سر به زیر بردم و آرام ادامه دادم: _ من امروز به خواستگاریِ دختر گرانقدرت، فاطمه آمده‌ام‌. میانِ این خواهش و اجابت، چقدر فاصله است؟؟ چهره‌ی پیامبر، باز و بازتر شد و خنده‌ای شیرین بر لبانِ او، نشست: _ بشارت باد بر تو ای ابوالحسن که پیشِ پای تو، جبرئیل بر من فرود آمد و پیام آورد که خدا، پیوند شما را در آسمان‌ها منعقد کرده است. آنگاه از آمدنِ صرصائیل گفت و خطبه خواندنِ راهیل بر منبر عرش و رازهای دیگر... بعد از صحبتی، پیامبر فرمود: _ به مسجد برو و مردم را در این شادیِ آسمانی، سهیم کن. [ از زبانِ علی(ع) ] خداوند بر مقامِ تو نزد من، بیفزاید فاطمه جان که برترینِ زنانِ عالم بودی و به کمترین مایحتاج از زندگی، قناعت کردی. زیستن با کسی که به دنیا، جز با دیده‌ی غضب نمی‌نگرد، ساده نیست! حتما کسی چون فاطمه، باید باشد که زیستنی اینچنین سخت را بتواند. کشتی پهلوگرفته 🖊سید مهدی شجاعی @nevisandesho
سلام وقت شما اعضا محترم بخیر و پربرکت ان شاءالله🌹 یکی از اعضا محترم کانال درخواست دادند که پی دی اف کتاب‌های مفید رو در کانال قرار بدیم. هرکدوم از شما دوستان عزیز اگر پی دی اف کتاب دارید لطفا به آیدی بنده ارسال کنید تا با دیگر اعضا به اشتراک بزاریم. این هم به نوعی زکات علم هست‌.👌😊 موفق و موید باشید. 🆔 @Sepehr96
کتاب هنر رمان | ناصر ایرانی | طاقچه https://taaghche.com/book/22130/%D9%87%D9%86%D8%B1-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا