رهبر انقلاب🌱👆
نسبت به حجاب و حیا در دانشگاه دغدغه دارم😔
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
#دولت_جوان
▪️دولت جوان؛ نه فقط رئیس جمهور جوان
🔻 رهبر انقلاب دیروز فرمودند: "مکرر گفتهام که به دولت جوان و حزباللهی معتقد و امیدوارم. اما معنای این حرف صرفاً این نیست که یک جوان سی و دو ساله -من باب مثال- رئیسدولت باشد بلکه معنای دولت جوان و حزباللهی یک دولت پای کار، آماده و با نشاط است که علاج مشکلات است و میتواند کشور را از راههای دشوار عبور دهد. برخی در سنین بالا نیز به معنایی جوان و پر تلاش و با نشاط هستند، مانند شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی که بیشتر از ۶۰ سال داشت اما اگر شهید نمیشد، او را تا ده سال دیگر نیز در همان مسئولیت حفظ میکردم".
🔻بعد از انتشار این بیانات، مجددا برخی مباحث در فضای مجازی، منحصرا به سمت سنّ "رئیس جمهور جوان" رفت! در اینجا خطای مهمی وجود دارد که تا برطرف نشود، یک مشکلات اصلی دولت برطرف نخواهد شد.
🔻رئیس جمهور به عنوان دومین مقام رسمی کشور، مهم است. اما کار دولت، کار جمعی است. در مقام مقایسه، دولت را با ورزش های جمعی مثل والیبال و فوتبال و بسکتبال مقایسه کرد، نه ورزش های انفرادی مانند وزنه برداری و کُشتی.
🔻رهبری نفرمودند منحصرا باید رئیس جمهور جوان باشد، بلکه تاکید دارند دولت به عنوان یک تیم، باید جوان و حزب اللهی باشد؛ بعد هم صرف ویژگی سن و سال را برای تعریف جوانی در مقیاس دولت داری رد می کنند و می فرمایند "معنای دولت جوان و حزباللهی یک دولت پای کار، آماده و با نشاط است ".
🔻پس از آن هم، با تاکید بر "روحیه جوانی" (نشاط و توان و آمادگی کار)، حاج قاسم سلیمانی را با سن بالای شصت سال مثال می زنند که نقض سن و سال گرایی محض است.
🔻بنابراین، در تکاپو برای تشکیل دولت جوان حزب اللهی، آنهایی موفقند -بلکه مراد رهبری را دریافته اند- که فراتر از معیار تک بعدی و نارسای "سن و سال"، برای دور هم آوردن یک تیم هم افزا و دارای روحیه و نشاط جوانانه و ضمنا واجد پختگی و تجربه تلاش می کنند؛ و نه کسانی که از طیف های گوناگون، دنبال رفتار سطحی و هیجانی "نامزد بازی محض"و برجسته کردن این یا آن نامزد هستند.
💬 محمد ایمانی
هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
✨﷽✨
#دلنوشته_رمضان
✍سلام ... ستاره غریب زمین
🕊بیست و چهار روز از رمضان گذشت ...
وبیست چهارمین سیاهی هم،
آسمان رمضان را فراگرفت ...
اما ...
هنوز خبری از ظهور تو در
دل زنگار گرفته من نیست!
🕊آموخته ام؛که سفره دار رمضان تویی ...
و کسی در این ضیافت،محبوب تر است،
که تو،سهم بیشتری از قلبش را،
تسخیر کرده باشی.
🕊هر چه در لابلاي تپش های دلم،
جستجو میکنم؛خبری از شیدایی نمی یابم.
👈من همان فرزند گریزپای توام،
که به درد نداشتنت عادت کرده است،
و همه سهمش از انتظار،فقط و فقط
هیاهویی توخالی است!
🕊که اگر؛درد تو به استخوانش زده بود؛
سحری از رمضان را،تنها به امید یافتنت،
سجاده نشینی می کرد.
🕊وای یوسف تنهاي من،
این رمضان حاجتی عظیم،
قلب مرا احاطه کرده است:
🕊تــــــو ...
درد نداشتن تــــو ...
و دویدن مدام برای یافتنت،
همه آرزويي است که در لابلاي
مناجات سحر،بدنبالش می گردم.
🕊برای قلب بیمار من،
چاره ای بينديش ...
قلب بیمارم،جای خالی،
برای حضور مداوم تو ندارد.
🕊به امید علاج آمده ام.
مرا دست خالی،از گوشه سفره ات،رد مکن !
🕊به امید اجابت آمده ام؛
یا مُجیبُ ... یا مجیب ... یا مجیب
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🌺
🕗 #ساعت_عاشقی
دل همیشه غریبم هوایتان كرده است
هواى گریه پایین پایتان كرده است
خداش خیر دهد آن كسى كه بال مرا
كبوتر حرم باصفایتان كرده است
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
#از_دور_سلام ✋
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.🌹🍃
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
هدایت شده از کانال خبری بهشهرنو
@Maddahionlinمداحی آنلاین - دعای سفره افطار ربنا - علیرضا موسوی.mp3
زمان:
حجم:
1.79M
🌙 #ماه_رمضان
⏯ #دعای_ماه_مبارک_رمضان
🍃 #دعای_ربنا
🍃ربَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا
🎤 #علیرضا_موسوی
👌بسیار دلنشین
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
🕊
#حی_علی_الصلوة 📿
🍃 الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكرِ الله
أَلَا بِذِكرِ الله تَطمَئِنُّ القُلُوب...🍃
آنها که به خدا ایمان آورده
و دلهاشان به یاد خدا آرام میگیرد...
آگاه باشید که تنها یاد خدا آرامبخش دلهاست..
#نماز_اول_وقت
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
1.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رزق_معنوی
✔️ یک عمر محبت پروردگار
🎥 استاد #علوی_تهرانی
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
📌پیام مستقیم رهبری به انقلابیون:
1⃣سیب زمینی نباشید، غیرت داشته باشید!
به مقصران وضع موجود اعتراض کنید، ولی مراقب باشید دشمن اعتراض را متوجه اصل نظام نکند.
2⃣برای تشکیل #دولت_جوان_حزباللهی از هم اکنون تلاش کنید.
3⃣بی تردید #مجلس_انقلابی می تواند برای تشکیل #دولت_انقلابی ریل گذاری کند.
پس نمايندگان انقلابی مجلس، مواظب پوست خربزه ها باشید!
هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر
@heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_نود_و_سه بعد از اینکه منطقه سبز
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
@kheymegahevelayat
#قسمت_صد_و_نود_و_چهار
نگاش کردم، بعد از مکثی کوتاه گفتم:
+آره.. تو هم اگر اون سلول های خاکستریت و گاهی اوقات خوب کار بزنی میتونی نخبه بشی..
عاصف خندید گفت:
_به قول هاشم اِگزوز یک سوال فنی.
+بفرما.
_ته این بازی به کجا ختم میشه؟
+بازی حاج کاظم و حاج هادی؟
_آره.
+نمیتونم بگم. بزار بریم ایران خیلی از حقایق روشن میشه.
_حتی به منم نمیگی؟
مکث کوتاهی کردم، سرم و خاروندم، دستی به سروصورتم کشیدم گفتم:
+فقط یک کلمه؟
_آره فقط یک کلمه.
+ باشه.. اینم از جمله سربسته.. برو بهش فکر کن. اونم اینکه ، هادی هرچی زرنگ باشه حاج کاظم ازش زرنگتره، و تا یک ماه دیگه ...
_یک ماه دیگه؟ یک ماه دیگه چی؟
+نمیتونم بگم. روشن کن بریم. بحث و ادامه نده. چون قرار شد سر بسته بگم.. برای همین هست که میگم سلول های خاکستریت و به کار بنداز.
_تورو خدا بگو یک ماه دیگه چی...؟
+خیلی از ورق ها بر میگرده !
عاصف هم وقتی دید بیشتر از این نمیگم اصرار نکرد.. ماشین و روشن کرد رفتیم یه جایی دور تر از فرودگاه. یه کناری پارک کرد... گفتم:
+عاصف جان، باید خیلی حواست باشه. ممکنه امروز یا طی یکی دو روز آینده در مسیر هدایت این پرونده اتفاقات زیادی بیفته.
_چشم.
+من به سرنخ های مهمی در داخل ایران رسیدم که اگر درست و دقیق باشه ابعاد بین المللی مهمی رو داره! یه چیزی بهت میگم احتمالا هنگ میکنی.
_چی؟
+افشین عزتی اصلا برای زیارت نیومده.
عاصف دهنش باز موند. عین آدمی که انگار یه هویی خبر بد عزیزش و میشنوه و تعجب میکنه، دیدم داره با تعحب به من نگاه میکنه.. گفت:
_ چییی؟ برای زیارت نیومده؟
+بله..برای زیارت نیومده.
_جلل الخالق.. خب این اگر فرار میکرد چی؟ چندبار اطلاعات محرمانه وَ به کلی سری رو داده به سرویس های متخاصم.
+تو حساب کن اگر جلوش و نمیگرفتیم چه فاجعه ای در صنعت هسته ای رخ میداد.
_شما پیش بینی کرده بودید؟
+بله. در کمیته سه نفره پیش بینی چنین روزهایی رو کرده بودیم.
_آخر ما نفهمیدیم این کمیتتون چه کسانی هستند.
+قرار هم نیست بفهمی.
خندید گفت:
_باشه قبول. حالا الآن برای چی اینجاییم؟ دکتر افشین کجاست؟ نسترن کجاست؟
+سفارت آمریکا.
_جان من؟
+باور کن!
_به به! عجب پرونده ی پر و پیمونی.
+بایدحواسمون باشه، اینا احتمالا چندروز آینده از عراق میرن.
_کجا؟
+به احتمال 99 درصد آمریکا.
_جووووون ! چه بازی شد! پس برای همین الان اونجا هستند.
+بله درسته... چندساعت قبل، دقیقا قبل از اینکه برن سفارت آمریکا، در سفارت عربستان بودن. ما از این به بعد جنجال رسانه ای هم داریم. باید منتظر بود.
+الان باید چیکار کنیم.
مشخصات اون چهارتا ماشینی که نسترن توسلی و افشین عزتی رو جابجا کردند به عاصف دادم. این مابین یه چیزی به ذهنم رسید، اونم اینکه تصمیم گرفتم یاسر و از سفارت عربستان دورش کنم. فورا با یک خط امن بهش زنگ زدم.. همینطور که داشتم شماره میگرفتم به عاصف گفتم:
«وقتی صحبتم شروع شد تا 30 ثانیه بشمُر. بعد از 30 باید قطع کنم.»
شماره یاسرو گرفتم.. دوتا بوق خورد جواب داد.. گفتم:
«مرحبا اخی.. انتقل إلى مطار أربيل بمجرد رؤيتهم اثنين..** سلام برادر. برو به سمت فرودگاه اربیل. به محض رویت شدن سوژه ها بهم خبر بده.»
گفت:
«إن شاء الله ، سأفعل أمرك... حتما دستور شمارو انجام میدم.»
بعد از اون تماس، با خواهرِ یاسر تماس گرفتم.. جواب که داد گفت:
«مرحبا... تعال کلام. *سلام. بفرمایید امرتون و بگید.»
گفتم:
«مرحباً يا أخت ، يرجى تركها هناك والذهاب إلى مطار السليمانية والإبلاغ عنها بمجرد رؤيتها.. **سلام علیکم خواهر.. لطفا اونجارو ترک کن، برو سمت فرودگاه سلیمانیه وَ به محض رویت شدن اون دوتا سوژه به من خبر وَ گزارش بده.»
« ان شاءالله. »
«خذ هذا القلم معك لأخذه... اون خودکار رو هم به همراه خودت داشته باش تا ازت بگیرم.»
قطع کردم، به عاصف گفتم:
+خوب گوش کن ببین چی میگم. من تا الآن دوتا مهره ی مهم رو در داخل دو فرودگاه مهم کاشتم. فرودگاه سلیمانیه وَ فرودگاه اربیل. می مونه فرودگاه بصره وَ نجف وَ بغداد.
_من کجا باید برم حاجی؟
+الان بهت میگم.. بنظرم تو همین فرودگاه رو تحت پوشش قراره بده که الان کنارشیم.. فرودگاه نجف. با عبدالستار صحبت میکنم بره سمت بصره. تو نزدیک من باشی بهتره..میخوام تموم فرودگاه ها تحت پوشش ما وَ عواملمون باشه. فرودگاه نجف دستت باشه خیالم جمع هست. فرودگاه بغداد رو هم خودم تحویل میگیرم.. چون به احتمال خیلی قوی ممکنه از اون فرودگاه پرواز کنند، پس خودم در اون موقعیت بمونم بهتره.
_چشم! پس من میرم به همین فرودگاهی که شما گفتید. اما یه سوال.
+بپرس.
_بنظرت این امکان وجود داره که اینارو از بیرون که میارن به طور ویژه وَ بدون اینکه از گیت ردشون کنند، با ماشین مستقیم ببرنشون لب پله کان هواپیما؟