#قرآن_نور_است. هر روزمان را با قرآن شروع کنیم. ✨ این صفحه ی نورانی تقدیم به #شهید_محمد_نقاش 🌷 صفحه ۵۳۰ هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar

🕊 #شهیدانه 🌹 🍃زمانی که خبر شهادت فرزند حقیر و ناقابلتان را شنیدید، خوشحال باشید. 🍃چون فرزند شما گول آن آمریکایی ها را نخورد. #شهید_محمد_نقاش 🌷 #بهشهر #صبحتون_شهدایی 🌤☀️ هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar

🕊 #عصرانه_شهدایی ☕️ 🌹روزی موقع رفتن به جبهه #محمد_آقا، متواضعانه به من که داخل مینی بوس بودم، گفت: من می توانم به همراه دوستان شما، در جمع شما در جبهه باشم؟» 🌹قبول کردیم و با محمد شدیم هفت نفر. حدود سه ماه که در جبهه جنوب بودیم چند روزی مانده بود به ماه رمضان، اعلام کردند که نیروها می توانند به شهرستان های خود بازگردند. 🌹محمد آقا به شهر برای نظافت رفته بود و ما شش نفر خودمان را آماده کرده بودیم و کیف هایمان را بستیم و منتظرش ماندیم تا این که ایشان آمد و بچه ها منتظر آماده شدن ایشان بودند ولی او سرگرم پهن نمودن لباس هایش بود. 🌹من به طرف ایشان رفتم گفتم: بیا برویم. اما در جواب گفت: من نمی آیم. من با تعجب گفتم: «همه ی گردان ها تسویه حساب کردند شما کجا می خواهید بمانید؟ بیا برویم بعد از ماه رمضان برمی گردیم.» 🌹محمد آقا قبول نکرد و گفت: «قرار است از کسانی که می مانند یک گردان به نام گردان حمزه تشکیل دهند و من به آن جا می روم» 🌹بچه های دیگر هم آمدند اصرار کردند، اما ایشان نپذیرفت. 🌹گفتم شما امتحان آئین نامه داری ماه رمضان هم هست با هم به شهرستان می رویم روزه می گیریم شما هم گواهی نامه رانندگی را می گیرید و با هم برمی گردیم. 🌹 اما ایشان با حالتی که به نظر می رسید اشک در چشمانش جمع شده است گفت: «عسکری! من نمی آیم.» این خداحافظی، از او آخرین خداحافظی بود و او به آرزویش رسید و چند روز بعد به شهادت رسید. 👤 راوی: سید عسکری رضوی همرزم #شهید_محمد_نقاش 🌷 #بهشهر هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar

✨ #قرآن_چراغ_هدایت_است✨ 🔻تلاوت امروز به نیت 🔺سلامتی #امام_زمان_عج #مقام_معظم_رهبری و هدیه به روح #امام_راحل و #شهید_محمد_نقاش 🌷 📖 صفحه ۵۸۵قرآن کریم هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar