کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_هشتاد_و_سه گفتم: + تتردد في إر
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف_سری_سوم
@kheymegahevelayat
#قسمت_صد_و_هشتاد_و_پنج
وقتی پازل ها رو در کنار هم قرار دادم نتیجش شد این:
«حضور آمریکا در این پروژه از طریق این زن که مامور سرویس امنیتی آمریکا هست و پازل اول وَ راس مثلث رو مشخص میکنه.» «حضور ملک جاسم در این پروژه بعنوان یک تروریست وَ آموزش دیده اطلاعاتی در خاک تل آویو که پازل و ضلع مربوط به اسراییل رو مشخص میکنه و آخرین خبری که ازش داشتیم این بود که در پایگاه نظامی آمریکا در خاک افغانستان که در تیررس موشک های ایران هست به سر میبره.»
اما از همه مهم تر:
«حضور یک زن به اسم نسترن توسلی بعد از قتل فائزه ملکی که پازل وَ یک ضلع مثلث این پروژه رو تکمیل میکرد. یعنی چی؟ یعنی نسترن توسلی متولد ایران اما بزرگ شده عربستان پس از سفر و اقامت کوتاه مدت در انگلیس تحت تربیت موسسه (ولوم WLUML) قرار میگره که این موسسه یا سازمان هدفش دین زدایی از زنان جامعه مسلمان هست. شاید بگید خب چه ربطی به این فعالیت هسته ای داره؟ درسته.. اما پوششی هست برای اقدامات جاسوسی. یعنی این موسسه فقط یک هدف رو دنبال نمیکنه. یعنی از طریق برخی زن های جذاب با ظاهری زیبا و... نیروی خودشون رو که برای اقدامات ضد امنیتی تربیت شده میفرستند سمت سوژه های خودشون.»
حالا درمورد نسترن بازم براتون میگم که کجاها فعال بود. اینم بگم که نسترن با جریان شیعه انگلیسی «سیدصادق شیرازی» ارتباطات تنگاتنگ داشت. در یک کلام:
این زن به طور همزمان، نقطه ی اشتراک بین چندضلع بود که هرچی براتون ازش بگم کم گفتم. به تنهایی برای خودش چندین منبع اطلاعاتی بوده.
مورد اطمینان جریان شیرازی ها بود، مورد اطمینان سرویس امنیتی عربستان و انگلیس بود. ارتباط گسترده ای با سفارت اسراییل در انگلیس داشت. ارتباط زیادی با سفارت عربستان و انگلیس در خاک عراق داشت و...!
دیگه خودتون تا آخرش و بگیرید چی میگم من.
از طرفی اون دوتا مرد عربستانی رو هم که به ظاهر کاردار سفارت عربستان در عراق بودند اما در حقیقت مامور امنیتی استخبارات عربستان بودن بزارید کنار هم وَ کنار این پازل ها تا مثلث شوم یا همون ناتوی اطلاعاتی علیه ایران که غربی_عبری_عربی بوده رو کامل میکرد. دیگه ببینید اینا کنار هم چی میشد.
پس پازل ها تکمیل شده بود.
مرد دوم عربستانی به دکتر افشین عزتی گفت:
«لقد عملت لنا حتى الآن ودفعت لك المال... إذا كنت ترغب في المتابعة ، فسيكون ذلك مكلفًا بالنسبة لك ... * تو تا اینجا برای ما کار کردی و اگر بخوای ادامه ندی برات گرون تموم میشه.»
وقتی نسترن برای افشین عزتی این حرف و ترجمه کرد، یه هویی شنیدم صدای داد و بیداد داره میاد. نگو افشین از این تهدید عربستانیه عصبانی شد و به سمتش حمله ور شد.
تقریبا یک دقیقه باهم بحث و جدل کردند دست آخر اون زنه آمریکایی که به زبان انگلیسی صحبت میکرد به عزتی گفت:
Everything is ready for you You can overcome all your dreams overnight if you bring that new information brought to you by yourself from Iran and receive money here, and then we will promise ourselves to that important issue
تو میتونی یک شبه به تموم آرزوهای خودت برسی به شرط اینکه اون اطلاعات جدیدی رو هم که همراه خودت از ایران آوردی به ما بدی وَ پول رو همین جا دریافت کنی وَ بعدش هم ما به وعده خودمون برای اون موضوع مهم عمل میکنیم.
نسترن با عشوه های خرکی وَ زنونه و فریبنده ی خودش به افشین گفت:
_افشین جان میخوای چیکار کنی فدات شم؟ بیا به حرفشون گوش کن عزیزم.. ضرر نمیکنی.
دکتر افشین عزتی مکث کوتاهی کرد گفت:
+نسترن میفهمی چی میگی؟ من چطور به اینا اطمینان کنم؟ اینا از همینجا دارند منو تهدید میکنن، وای به حالم اگر برم اونجا.
اون زن اومد وسط حرفای عزتی و نسترن گفت:
We can provide you with important opportunities to ensure that you are safe and comfortable with your partner and your children, such as a lucrative account, a luxury home and a good job at one of the universities
ما میتونیم در اونجا به شما امکانات مهمی رو بدیم که تا آخر عمرت تضمین هستی و در کنار همسرت و فرزندانت زندگی با رفاه و با آرامشی رو داری. مثل حساب پر از پول و خونه ای لوکس و شغل خوب در یکی از دانشگاه ها.
افشین گفت:
Let me think a little about you
بزارید کمی فکر کنم بهتون خبر میدم.
مکالماتشون تموم شد و اون دومرد و اون زن آمریکایی که انگلیسی با عزتی حرف میزد رفتن.
فورا نکاتی که ضبط شد سیوش کردم، بعد داخل یه رَم امنیتی و کد گذاری شده ذخیرش کردم. گزارشی کوتاه وَ یک خطی برای ایران به صورت کد نوشتم.
این ماحصل اون دیدار بود. سه روزی بود که در نجف بودیم. چهار روز دیگه هم موندیم. طی اون سه روز قبلی و چهار روز پس از اون دیدار، جمعا شد یک هفته.