eitaa logo
تفکر صحیح رمز هدایت
62 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
6.5هزار ویدیو
86 فایل
برای پی بردن به حقیقت باید تفکر درست نمود .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تخریب‌ چی
🔴 خاطره جالب نرمش دادن توسط یک رزمی‌کار 💠 حجت‌الاسلام دارستانی می‌گوید: یه رفیق دارم مربی هشت نه تا ورزش رزمیه! رفیقم می‌گفت از بیت رهبری به من زنگ زدند و گفتند شما چند روزی بیایید بیت رهبری و صبحها رهبر انقلاب را نرمش دهید! با خودم گفتم خب اینکه کاری نداره من هزاران نفر رو نرمش دادم رهبر انقلاب را هم می‌توانم نرمش دهم! گفت رفتیم خدمت آقا! دیدم آقا با لباس گرم‌کن تشریف آوردند! پرسیدم آقا شروع کنیم؟ گفتند بله! منم دستامو زدم بهم به حالت کف زدن و گفتم شروع. یکدفعه آقا پرسیدند این حرکت یعنی چی؟ گفتم یعنی شروع از روی عادت این کارو می‌کنم! گفتم خب بریم سمت راست (یعنی بدن رو به سمت راست کشیدم) آقا همین جور که بدنشونو به حالت کشش به سمت راست بردن پرسیدن آقای بیات این به چه دردی می‌خوره؟ به خودم گفتم ۲۰ ساله دارم این‌کارو می‌کنم نمیدونم به چه دردی میخوره! گفتم: این مثلا برای کشیده شدن پهلو خوب است! گفتن یعنی چی پهلوها را میکشه؟ گفتم آقا نمیدونم! دیگه سمت چپ رو نرفتم! گفتم خب حالا بریم پایین! آقا گفتن این به چه دردی می‌خوره؟ بالاخره بعد از سه روز گفتم پروفسور میخواد آقا رو نرمش بده من آدمش نیستم! 🔻ایشان می‌خواست بگوید رهبر انقلاب هیچ‌کاری را بدون علت یابی و کورکورانه انجام نمی‌دهند! ✍ 🚨تخریب‌چی، کانال اخبار خاص 🆔 @takhribchi110 🆔 @takhribchi110
هدایت شده از همسرداری حرفه‌ای
🔴 ماجرای جیب خالی 💠 همسر در اوایل زندگی یک روز صبح به شوهر خود می‌گویند برای چیزی نداریم فکری بکن! رهبر انقلاب موقع ظهر در کوچه پس کوچه‌های منتهی به مدرسه نواب یادشان آمد که همسرشان چه سفارشی کرده است. ایشان می‌گویند: "من دست کردم داخل . جیبهای بالا که هیچ نداشت جیب پایین حدود چهار ریال یا چهار ریال و ده‌شاهی بود بی‌اختیار گرفت و گفتم الحمدلله واقعاً هیچی نداشتم این طور نبود که مثلاً بتوانم بروم از فلان کس بگیرم یا از توی بانک بردارم نه. نه یک ریال نه یک امکان ... در چنین مواقعی خیلی به من فشار می‌آمد." 💠 روزی نبود که رهبر انقلاب دغدغه معاش نداشته باشند. همیشه بودند و اعداد این دیون دائم افزایش می‌یافت. گاه اگر می‌رفتند و صاحب مجلس کرامتی نشان می‌داد صرف پرداخت قرض‌ها می‌شد. در این مورد ایشان می‌گویند: "باز هم تمام می‌شد باز هم وضع زندگی‌ام همان‌طور بود." 📙 کتاب شرح اسم، صفحه ۲۱۸ 🆔 @khanevadeh_313
هدایت شده از همسرداری حرفه‌ای
🔴 #حاج‌_حسین_یکتا: 💠 یک روز نماز ظهر در خدمت #رهبر_انقلاب بودیم، نماز که تموم شد آقا می‌خواستند بروند به من گفتند کاری ندارید؟ گفتم آقا یه ناهار با شما آرزوست. #آقا گفتند ببخشید من ناهارم رو با حاج‌ خانم می‌خورم. 🆔 @zanashooi_amoozesh
هدایت شده از تخریب‌ چی
🚨 دستور عجیب 💠 نقل می‌کند یکی از اشرار بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال‌ها دنبالش بودیم هم در مسئله قاچاق مواد مخدر خیلی فعالیت می‌کرد و هم تعداد زیادی از بچّه‌های ما را شهید کرده بود را با روش‌های پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره دعوت کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آن‌ها او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم. در جلسه‌ای که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم، من این مسئله را مطرح کردم و خبر دستگیری و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس‌العمل مثبت و خوشحالی ایشان بودم. رهبری بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن آزادش کنند! من بدون چون و چرا زنگ زدم، اما بلافاصله با تعجب بسیار پرسیدم «آقا چرا؟ من اصلاً متوجه نمی‌شوم که چرا باید این کار را می‌کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم؟» رهبری گفتند: «مگر نمی‌گویی دعوتش کردیم؟» بعد از این جمله من خشکم زد. البته ایشان فرمودند:«حتماً دستگیرش کنید.» و ما هم در یک عملیات سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام شیعه این است که کسی را که دعوت می‌کنی و مهمان تو است حتی اگر قاتل پدرت هم باشد حق نداری او را آزار بدهی. 📙منبع: کتاب «ذوالفقار» 🆔 @takhribchi110
هدایت شده از تخریب‌ چی
🚨 برخورد جالب با پسر و دختر نامحرم در کوه‌پیمایی 💠 یکی از محافظان رهبر انقلاب می‌گوید یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند. آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها، آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیر من و این دختر دوست هستیم. آقا ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود: بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، و من هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند. آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند. با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند. 📙نشریه ماه تمام، شماره ۳،ص۱۷ ✍ 🚨تخریب‌چی، کانال اخبار خاص 🆔 @takhribchi110 🆔 @takhribchi110
هدایت شده از تخریب‌ چی
🚨 ماجرای عجیب که در سیل پرتاب کردند! 💠 رهبر انقلاب نقل می‌کنند در ایرانشهر پس از پایان نماز دیدم سیل، شهر را فراگرفته و آب بالا آمده، تا جایی که به ایوان مسجد هم ـ که نیم متر از سطح زمین بلندتر بود- رسیده بود. با صدای بلند از مردم خواستم با این حادثه مقابله کنند. ابتدا گفتم فرشهای مسجد را جمع کنند و در جای بلندی بگذارند تا آب آن را از بین نبرد. بعد، از مردم خواستم احتیاطات لازم را برای حفاظت از کودکان و زنان به عمل آورند. جریان سیل دو سه ساعت ادامه یافت و در این مدت ما صدای آوار خانه‌ها را یکی پس از دیگری می‌شنیدیم. حتی ترسیدم مسجد نیز خراب شود. همه چیز وحشتناک بود. تاریکی ناشی از قطع برق، سیل خروشان و بی‌امان، خراب شدن خانه‌ها و فریاد کمک‌خواهی مردم. در چنین حالت بحرانی و وحشتناکی، ذهن انسان فعال می‌شود و به دنبال هر وسیله‌ای برای مقابله با وضع موجود می‌گردد. قبلاً این مطلب را شنیده بودم که برای رفع چنین خطر فراگیر گریزناپذیری می‌توان به تربت سیدالشهداء(علیه السلام) ـ به اذن خدای متعال ـ توسل جست. قطعه‌ای از تربت که خدا به برکت وجود ریحانه‌ی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بدان شرافت بخشیده، در جیب داشتم. آن را از جیب بیرون آوردم، به خدا توکل کردم و آن را در میان امواج پرتلاطم سیل پرتاب کردم. لحظاتی نگذشت که به لطف و فضل خدا سیل بند آمد. 📙خون دلی که لعل شد ✍ تخریب‌چی 🚨تخریب‌چی، کانال اخبار خاص 🆔 @takhribchi110 🆔 @takhribchi110
هدایت شده از تخریب‌ چی
🚨 از لحظه احتضار خود می‌گویند! 💠 رهبر انقلاب نقل می‌کنند در سال ۶۰ که آن حادثه کذایی (انفجار بمب) برای من در مسجد ابوذر پیش اومد خب شدم! در حالیکه منو از مسجد به سمت ماشین می‌بردند دو بار سه بار به هوش آمدم و دوباره از هوش رفتم در این دو سه بار یکبارشو احساس کردم که لحظه‌ی آخره و کاملاً احساس کردم که لحظه‌ی است! ناگهان همه‌ی زندگی گذشته‌ در مقابل چشمم مجسّم شد با خودم فکر کردم خب حالا چی داری برای عرضه کردن؟ هرچه فکر کردم دیدم همه‌اش قابل مناقشه است مبارزه کردیم زندان رفتیم کتک خوردیم درس دادیم زحمت کشیدیم این چیزایی است که آدم به ذهنش میاد دیگه در اون لحظه دیدم همه‌ی اینها رو میشه مناقشه کنم ناگهان کردم که بین زمین و آسمان معلّق هستم و مثل آدمی که دستش به هیچ جا بند نیست هستم گفتم پروردگارا وضع من اینجوریه می‌بینی هیچ چیز ندارم خودت بهم رحم کن! ۹۵/۳/۱۶ ✍ تخریب‌چی 🚨تخریب‌چی، کانال اخبار خاص 🆔 @takhribchi110 🆔 @takhribchi110
هدایت شده از شهر پاسخ 🌍
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️آیت الله سیدعلی حسینی خامنه‌ای کیست ؟ 😍 فیلمی بی‌نظیری که همه ملت ایران با هر گرایش و سلیقهٔ ای باید آنرا ببینند 📣 حجت‌الاسلام راجی 🚨به‌کانال‌ شهر‌‌پاسخ‌ بپیوندید 🆔 @pasokhcity