وقتی در بیروت باران می بارد
شاخه های دلتنگی رشد می کنند
من دو نخلم
در کنار تو
ای آب روانم!
جایی را در ذهن ندارم
هر جا که می خواهی ببر و رهایم کن
روزنامه ای برایم بخر و یک بامداد
شراب و یک پاکت سیگار
کلید های من این هاست
مرا ببر
در مسیر باد و سرنوشت
سمت ناودان هایی که بی نامند
کمی دوستم داشته باش
نظم رفتنت را به هم بریز
کمی دستت را به من بده
که امتداد دستانت
بندرِ آرامش است
#نزار_قبانی
#بیروت