eitaa logo
زهرا حاجی پور . نیلوفرانه
241 دنبال‌کننده
432 عکس
75 ویدیو
7 فایل
خنده ی ماهی ام سر قلاب .... ❤️دست عشقه روی دهانم❤️ #گل_مرداب_نشینم 📝انتقاد و پیشنهاداتتون رو پذیراهستم: @hjpr_zahra https://eitaa.com/niloofaranehha
مشاهده در ایتا
دانلود
دوره کردند و به این سو زد و آن سو اکبر هر کجا می نگرم، آه اثرش ریخته است .....
در جنگ شغال و شیر اسد پیروز است در ماز جهان راه بلد پیروز است در بستر ایمان به خدا آرامیم دریا به هجوم جزرومد پیروز است در سیل حوادث آن کسی که سازد از عشق برای خویش سد پیروز است دشت است پر از مترسک کاهی مغز بر غائله ی جهل خرد پیروز است بر سینه ی شیطان بزرگ دنیا آن کس که زده است دست رد پیروز است در کشمکش مکاتب ضآله آن مکتب که به کربلا رسد پیروز است در جنگ ملاک برتری ایمان است گوینده ی یا علی مدد پیروز است در روضه سپردیم به او میهن را ایران حسین تا ابد پیروز است...
سرم کاش به جا بند کیف تو بود رو شونه ات خودش رو ب دار می‌کشید لبام قفل می شد روی اسم شبت چشام خواستنت رو هوار میکشید
اگر که پشت سرم حرف مفت بسیار است هزینه داشته، اینقدر دوستت دارم...
گیرم که گوشواره ی من را پسَم دهند در گوش پاره عمه کند گوشواره را؟ غمگین نشو پدر ،ولی اکنون بگو به ضجر فرق میان رفتن من با سواره را‌...
هرچه بوسیدمش تمام نشد عطش من به گونه های تَرَش دست هایم گرسنه ی لمس اند پی جو گندمی موی سرش
با اسیران چه فرق دارم من؟ فرق دستبند با النگو چیست؟ راه رفتن اگر که جرم شود رنج خلخال با طناب یکیست
چشمم از دیدن روی تو چنان آب افتاد ناگهان عکس تو سنگین شد و از قاب افتاد
درونم آتشی !هرگز نخواهم کرد خاموشت به رقص شعله دل بسپار خواهد کرد مدهوشت پیمبر نیستم اما تو را چون معجزه دارم که از هر آستینم نور می ریزم به آغوشت درختی ریشه دارم گر تبر از شاخه می سازی نگو سر سبزی آغوش من گشته فراموشت کمی آرام باش و سر به سر نگذار با این موج صدای نرم ساحل می خورد آرام بر گوشت من از برف نشسته روی مویت خوب فهمیدم که گاهی زنده زنده غصه ها کرده کفن پوشت مترسک هستم و کاه و لباس کهنه تن پوشم تو خورشید تموزی و حریر ابر تن پوشت
من آن کبوتر زخمی اسیر خویشتنم فریب گندم دنیا هلاک کرده تنم شفای درد طبیب است و زخم نشتر تو چقدر بهتر از مرهم است بر بدنم پناه می برم از خود به تو که آخر کار برای دیدن تو بوی گل دهد کفنم لبم سپرده سخن را به پنجره فولاد میان بغض اسیر است گریه و سخنم گره زدم یکی از تارها ی مویم را به فرش تو که از این آستانه دل نکنم منی که برده ام از خویش آبرویم را چگونه از تو و از این حریم دم بزنم امید بسته ام اول به صحن گوهرشاد امید بسته ام آخر به صحن نو وطنم به زیر چادر مشکی سیاه رویی هست دوباره سمت شما آمده گدا که منم ! مرا بگیر در آغوش خود دوباره رئوف مرا بگیر که دارم دوباره می شکنم (ع) ایام شهادت سبط الرسول را بر همه ی دوستداران تسلیت عرض میکنم
چشمم از دیدن روی تو چنان آب افتاد ناگهان‌عکس‌تو‌سنگین شد و از قاب افتاد رســــم دلـــــ♡ـــــدادگی
ثواب روزه و‌حج قبول آن کس برد که بر ولایت حیدر مقر و آگاه است اگر به راه خدا کوه کوه کرد انفاق بدون اشهد ان علی کم از کاه است کشیده اند به آتش غدیر را دونفر که خون اگرچه بگریند اشک تمساح است