هدایت شده از خبرگزاری بسیج اصفهان
حضور اقشار مختلف مردم
تشییع پیکر شهید امنیت مجتبی نظری در قهدریجان
مردم قدر شناس قهدرجان امروز پیکر شهید امنیت سروان پاسدار مجتبی نظری را تشییع کردند.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما، مرکز اصفهان؛ پیکر شهید امنیت سروان پاسدار مجتبی نظری صبح امروز با حضور اقشار مختلف مردم، خانوادههای شهدا و ایثارگران و مسئولان محلی و استانی از میدان دفاع مقدس شهر قهدریجان تشییع و در گلزار شهدای این شهر به خاک سپره شد.
مراسم وداع با پیکر مطهر سروان پاسدار شهید مجتبی نظری هم شامگاه پنجشنبه در ناحیه مقاومت بسیج سپاه فلاورجان برگزار شد.
شهید سروان پاسدار مجتبی نظری از شهر قهدریجان و سرهنگ دوم پاسدار مختار مرشدی از شهرستان فریدونشهر روز چهارشنبه هفتم شهریور ماه در حادثه نشت گاز در یک کارگاه از مراکز سپاه در اصفهان به شهادت رسیدند.
مراسم تشییع پیکر مطهر شهید امنیت سرهنگ دوم پاسدار شهید مختار مرشدی هم فردا شنبه دهم شهریور در شهرستان فریدونشهر برگزار میشود.
لینک خبر https://www.iribnews.ir/00I7lr
┄┅═✧❁🇮🇷❁✧═┅┄
#بسیج_نیوز
#خبرگزاری_بسیج_اصفهان
@Basijnews_isf
هدایت شده از خبرگزاری بسیج اصفهان
🇮🇷آرامگاه ومزار ابدی شهید امنیت جناب سروان پاسدار مجتبی نظری🇮🇷
#خبرگزاری_بسیج_اصفهان
🔹@Basijnews_isf
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
💟#زندگی_به_سبک_شهدا
💠شهید مدافعحرم #حیدر_جلیلوند
تربیت بچهها برای حیدر خیلــــی مهــــم بــــــــود و خودش از هر فرصتی استفاده میکــــرد و ثنا را با ائمه و قرآن آشنا میکرد.
به من هم سفارش میکرد که هر روز ضمن اینکــــه من خودم قرآن میخوانم به ثنا هم یاد بدهم و دوســــت داشت ثنا با قــــرآن اُنس بگیــــرد.
📀راوے: همسر شهید
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
@Modafeaneharaam
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
8.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ روایتی از افشای توطئه کودتای نوژه پایگاه هوایی همدان از زبان رهبر معظم انقلاب
🆔 @pedarefetneh | #پدرفتنه
🆔 @pedarefetneh | #پدرفتنه
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
🌷سید آزادگان حاج آقا ابوترابی🌷
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
دو سه تا خاطره تامل برانگیز🌹❤️🌹
درباره حاج آقا سید علی اکبر ابوترابی(ره)، آزادگان نقل می کنند:
هر وقت حاج آقا را با خیزران میزدند؛
بعدش روضه حضرت زینب سلام الله علیها میخواند و گریه میکرد.
می گفت:
«ما مَردیم و بدنمون آماده رزم،
وای به حال زنها و بچهها.»
.
🔶افسر نزار جدی بود.
از آن سنگدلها.
از کنارشان رد میشد؛
که حاجآقا ابوترابی(ره) از صف بیرون آمد؛
و گیوهای که بچهها بافته بودند؛
داد دستش.
تعجب کرد!
پرسید این چیه؟
حاجآقا گفت هدیه است برای شما.
چند لحظهای مکث کرد؛
نگاهی به حاجآقا انداخت؛
و نگاهی به گیوه،
دستش را بالا آورد؛
احترام نظامی گذاشت؛
و بیرون رفت.
🔶یک نهجالبلاغه به ما دادند.
حاجآقا گفت:
«فردا صبح این کتاب را میبرند؛
بیاین حفظش کنیم»
نهجالبلاغه ۸۰۰ صفحهای را بین ۲ هزار نفر تقسیم کرد.
صبح فردا یک نهجالبلاغه در دل ۲ هزار نفر بود.
.
🔶حاج آقا فیروز عباسی،
خاطره ای از رفتار حاج آقا ابوترابی در ایام اسارت با سرباز دشمن زیر شکنجه نقل می کند؛ که تامل برانگیز است:
“سربازهای عراقی دو طرف راهرو ایستاده بودند؛ و بچه ها که می خواستند؛
از جلوی آنها رد بشوند؛
با کابل می زدند.
حاج آقا هم در بین بچه ها بود.
… لحظه ای، زیر شکنجه تا کابل یکی از سربازها از دستش افتاد؛
حاج آقا ایستاد؛
خم شد؛
کابل را از زمین برداشت؛
و به دست او داد.
سرباز عراقی چند لحظه خیره خیره به حاج آقا نگاه کرد.
بعد کابل را به زمین انداخت؛
و رفت.
آن سرباز بعد از آن،
هیچ وقت با کابل به جمع اسرا نیامد.”
.حاج آقا ابوترابی(ره) فردی است؛
که میشل مسیحی،
رئیس هیئت صلیب سرخ جهانی در عراق،
درباره شخصیتش اینگونه گفته است:
“اگر دنیا بر محور وجودی ابوترابی بچرخد؛
عالم گلستان می شود.”
.
🔶حشمت الله برچلو،
مترجم نیروهای صلیب سرخ در اردوگاه موصل، خاطره ای از گفت و گویش با پی یر،
رئیس صلیب سرخ،
که پس از ملاقات یک ساعت و نیمه با حاج آقا ابوترابی انجام شده،
بیان می کند:
“ایشان حدود یک ساعت و نیم با حاج آقا صحبت کرد؛
وقتی حرفهایش تمام شد؛
از او پرسیدم:
بزرگ ما را چطور دیدید؟
گفت:
اگر ما در دنیا فقط ۵ نفر سیاستمدار مثل ایشان داشتیم؛
دنیا اصلاح می شد.
ایشان واقعا مرد بزرگی هستند؛
و من نظیرشان را در هیچ اردوگاهی ندیده ام.”
.
🔶سید یاسر ابوترابی،
خاطره ای از آیت الله العظمی بهجت،
در واکنش به رحلت حاج آقا ابوترابی را تعریف کرده و گفته است:
در دیداری که پس از ارتحال پدرم با مرحوم آیت الله بهجت(ره) داشتیم؛
به ما فرمودند:
مبادا ناراحت شوید؛
که پدرتان از دنیا رفته است؛
پدر شما از اولیاءالله بوده،
و مرگش هم اختیاری بوده است.!
روحش شاد
🦋🦋🦋
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
🌺من در سپاه جارو میکشم!
🌸 روایت خاطره از مادر شهید ناصر قاسمی (رئیس ستاد لشکر انصارالحسین(ع))
🌷 هر وقت از او میپرسیدم چه کارهای، میگفت: من در سپاه جارو میکشم. واقعاً باور کرده بودم که او در سپاه مستخدم است. حتی وقتی که برایش میخواستم خواستگاری کنم، در پاسخ به سؤال همسرش که گفت شغل پسر شما چیست، گفتم، پسرم در سپاه مستخدم است.
🥀روزی در مسجد جامع دیدم شخصی بسیار شبیه به پسرم دارد سخنرانی میکند، جلو رفتم و در عین ناباوری دیدم خودش است. وقتی که از دیگران سؤال کردم، فهمیدم که ناصر یکی از فرماندهان سپاه است و من اصلاً از این موضوع اطلاعی نداشتم.
📚مأخذ: عوامل معنوی و فرهنگی دفاع مقدس، ج 2، ص 153و154
🌸🌹🌸