eitaa logo
نیم پلاک
641 دنبال‌کننده
12.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
374 فایل
کانال #اختصاصی شهدا #سبک_زندگی و #خاطرات https://eitaa.com/nimpelak_m @abbasma
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از هر روز با شهدا
برای گرفتن مرخصی وارد چادر فرماندهی گردان شدم،شهید تورجی زاده طبق معمول به احترام سادات بلند شد و درخواستم را گفتم ؛بی مقدمه گفت نمی شود،با تمام احترامـــی که برای سادات داشت اما در فرماندهی خیلـــی جدی بود؛کمی نگاهش کردم،با عصبانیت از چادر بیرون آمدم و با ناراحتی گفتم:" شکایت شما را به مادرم حضرت زهرا(سلام الله علیها) می کنم." هنوز چند قدمی از چادر دور نشده بودم که دوید دنبال من با پای برهنه گفت:" این چی بود گفتی؟" به صورتش نگاه کردم...خیس اشک بود. بعد ادامه داد:" این برگه ی مرخصی سفید امضا،هر چه قدر دوست داری بنویس ،اما حرفت را پس بگیر یک سال از آن ماجرا گذشت. چند ساعتی قبل از شهادتش من را دید. پرسید:" راستی آن حرفت را پس گرفتی؟ فرماندهٔ گردان یازهرا، لشگر ۱۴ امام حسین علیه السلام شهید محمد رضا تورجی زاده ولادت : ۱۳۴۳ اصفهان شهادت : ۱۳۶۶/۲/۵ بانه ، عملیات کربلای۱۰ شهید 🌷@shahedan_aref
هدایت شده از هر روز با شهدا
حول یڪ محور بروید یڪ مثال نظامی هم میزد میگفت: ببینید! شبها ڪه می رویم رزم شبانه ‌یک بلدچی جلوی ستون است ‌فقط او راه را می شناسد مابقی افراد حتی فرمانده، ‌پشت سر اوست.. این بلدچی راه را رفته و برگشته اگر تندتر از او حرڪت ڪنیم ‌روی مین می‌رویم! اگر هم عقب تر بمانیم، ‌یا اسیر میشویم یا ڪشته .. ما الان در کشورمان یڪ ‌بلدچی داریم ڪه همه باید ‌پشت سر او باشند! او ڪسی نیست جز رهبر ما ... شهید🕊🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷@shahedan_aref
۵اردیبهشت سالروز شهادت دل سوخته بی بی دوعالم،حضرت زهراسلام الله علیها سردارشهید محمدرضا تورجی زاده نام:محمدرضا نام خانوادگی:تورجی زاده فرزند:حسن متولد:۱۳۴۳/۴/۲۳ شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ محل شهادت:بانه منطقه عملیاتی ۱۰ به نقل از شهید سید محمد حسین نواب نوایی ملکوتی داشت؛ بعد از آن همیشه در حجره به همراه دیگر طلبهها نوارهایش را گوش میکردیم. بسیاری از دوستان مجذوب صدای او بودند، دعای کمیل و توسل او مسیر زندگی خیلی از افراد را عوض کرد. شب بود که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم، دعای توسل شهید تورجی زاده در حال پخش بود، هر کس در حال خودش بود، صدای در آمد بلند شدم و در را باز کردم، در نهایت تعجب دیدم استاد گرامی ما حضرت آیت الله جوادی آملی پشت در است؛ با خوشحالی گفتم بفرمایید. ایشان هم در نهایت ادب قبول کردند و وارد شدند، البته قبلاً هم به حجرهها و طلبههایشان سر میزدند. سریع ضبط را خاموش کردیم، استاد در گوشهای از اتاق نشستند. بعد گفتند: "اگر مشکلی نیست ضبط را روشن کنید." صدای سوزناک و نوای ملکوتی او در حال پخش بود. استاد پرسیدند: "اسم ایشان چیست؟" گفتم : "محمد رضا تورجی زاده." استاد پس از کمی مکث فرمودند: "ایشان (در عشق خدا) سوخته است." گفتم : "ایشان شهید شده. فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هم بوده." استاد ادامه داد: "ایشان قبل از شهادت سوخته بوده سردارشهید 🕊🌹