eitaa logo
نیم پلاک
436 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
331 فایل
کانال #اختصاصی شهدا #سبک_زندگی و #خاطرات https://eitaa.com/nimpelak_m @abbasma
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اصفهان در دفاع مقدس
شهيد محسن محمدي.mp3
7.34M
راوی : نصرالله شکل آبادی @defaehmoghadasesfahan
🌴🌹🇮🇷🌷🌴 در تاریخ 1361/08/10 آغاز شد 🌴 🌾 عملیات محرم به منظور آزادسازی ارتفاعات مرزی حمرین و تصرف جای پا برای تهدید منطقه العماره عراق ، در محور عین خوش – زبیدات در جنوب شرقی دهلران ، توسط رزمندگان اسلام در سه مرحله ، انجام شد. مرحله نخست عملیات در ساعت 22و 8 دقیقه شب با رمز یا زینب ( س)به اجرا در آمد . نیروهای خودی توانستند در کمتر از نیم ساعت پس از اعلام حمله در یک محور ، شماری از نیروهای عراقی را به اسارت در آورده و در محور دیگر نیز نیروهای دشمن به استعداد یک تیپ به محاصره در آمدند و بیشتر آنها اسیر شدند. 🌹 در ساعت 6 صبح روز بعد به جز جناح چپ منطقه عملیات ، کلیه یگانها به اهداف تعیین شده دست یافتند . تنها یگان های قرارگاه چهارم به خاطر طغیان رودخانه دویرج و فقدان پل نتوانستند اهداف خود را در منطقه چم هندی و ربوط به طور کامل تصرف نمایند.در این مرحله 550 کیلومتر مربع از خاک ایران از جمله ارتفاعات مهم منطقه ، پل چم سری ، حوزه نفتی بیات ، نهر عنبر ، شهر میمه ، موسیان آزاد و جاده عین خوش به دهلران ، از زیر دید و تیر رس دشمن خارج شد . همچنین شهرک طیب عراق تحت اشراف قوای ایرانی قرار گرفت. 🌴 🌺در مرحله دوم ، با وجود پیروزی های مرحله نخست و از هم پاشیدگی و ضعف روحیه دشمن ، به لحاظ عدم موفقیت قرارگاه چهارم در مرحله نخست و خالی ماندن جناح چپ ، مواضع فتح شده نیز در معرض پاتک و تهدید دشمن بود ، بنابراین هدف مرحله دوم عملیات، تکمیل مرحله اول بودکه روز سه شنبه 61/8/11 ساعت 2 و 30 دقیقه بامداد آغاز شد.نیروهای خودی با الحاقی که صورت گرفت ، محاصره دشمن را کامل کردند. در این مرحله 150 کیلومتر مربع از زمین های اشغال شده آزاد و همچنین تعدادی از نیروهای عراقی به اسارت در آمدند. 💐 🌱هدف مرحله سوم عملیات محرم، تصرف همه بلندی های غرب حمرین و جاده ها و مراکز مهم عملیاتی و تامین جاده آسفالته چم سری ، شرهانی و زبیدات و جاده شوسه زبیدات – طیب بود . به همین منظور در ساعت 22 روز 61/8/15 حمله مرحله سوم آغاز شد. 🌴 💮 نبرد گسترده به واسطه مقاومت نیروهای ارتش عراق و عدم پاکسازی منطقه در ساعت 8 صبح 16 آبان ماه به پایان رسید و در نتیجه آن 300 کیلومتر مربع از خاک عراق شامل پاسگاه های زبیدات ، شرهانی و ابوغریب و همچنین تاسیسات نفتی شامل 70 حلقه چاه نفت به تصرف رزمندگان اسلام در آمد🌹 همچنین.انهدام 260 دستگاه تانک و نفربر ، 230 دستگاه خودرو ، سقوط 10 فروند هواپیما و به غنیمت گرفتن 150 دستگاه تانک و نفربر ، 250 دستگاه خودرو ، چندین دستگاه موشک انداز مالیوتکا و مقدار انبوهی سلاح سبک🌷 کشته ،زخمی و اسارت 10400 تن از نیروهای دشمن گردید. نیروهای عمل کننده در این عملیات 49 گردان پیاده و 150 دستگاه تانک ونفربراز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و 8 گردان پیاده 50 دستگاه تانک ونفربر از ارتش وسایر رده های پشتیبانی کننده بودند. 🌴🌹🇮🇷🌷🌴
هدایت شده از مکتب حاج قاسم
تیر دشمن به سرت خورد کمان ریخت به هم. تاچفیه ز سر افتاد سَر وسِر جهان ریخت به هم دست تو همچو علمدار زمین افتاده دست ما را تو بگیر دست جهان ریخت به هم همچون اکبر بدنت پاره و اربا' ارباست قاسم اهل حرم, خیمه ما ریخت به هم شیر میدان شدی و بر دل میدان زده ای نعره ات بزم شغالان جهان ریخت به هم کفر و تکفیر همه وارد میدان شده بود چون به میدان که زدی داعشیان ریخت به هم. خبر آمد که تودر شام به پا خیمه مالک کردی مرحبا غیرت تو شام زمان ریخت به هم قوم کفار شدند مست که مالک رفته انتقامی بشود سخت که گویند جهان ریخت به هم بنویسید به تاریخ بگویید, به شیطان بزرگ فاش گویم که ایالات شما ریخت به هم رهبرم گفت که تو تکیه به آغوش شهیدان کردی تا تو رفتی به جنان , اهل جنان ریخت به هم شاعر: مجید یاسبلاغی 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 📌 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
هدایت شده از مکتب حاج قاسم
ساخت مستند از ١۴ روز پایانی زندگی سردار سلیمانی / آثار مکتوب سردار سلیمانی رونمایی می شود امیرعبداللهیان، دبیر ستاد گرامیداشت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی: 🔺یکی از برنامه‌هایی که بنیاد سردار سلیمانی دنبال می‌کند ساخت مستند از ١۴ روز پایانی زندگی سردار سلیمانی است که در سالگرد او به نمایش در می آید. 🔺دیگر برنامه‌ای که این بنیاد تهیه کرده رونمایی از آثار مکتوب خود سردار سلیمانی است. سردار سلیمانی علاوه بر اینکه یک شخصیت ممتاز نظامی بود, نویسنده خوبی نیز بود. سردار سلیمانی چند دفتر از خاطرات ابتدای دوران کاری خود را مکتوب کرده است. 🔺یک بار در یک جلسه ایشان اشاره کردند که ۱۰ ها دفتر از مطالب و جلسات و خاطرات از در دوران کاری خود را دارند. بخش‌های قابل انتشار این خاطرات انشاءالله در اولین سالگرد ایشان منتشر خواهد شد 🔰 نشر دهید و همراه ما باشید 📌  @maktabehajghassem  | مکتب حاج قاسم
هدایت شده از  🌷مهمانی شهدا 🌷
🕌 ابتدای صبح روز یکشنبه روز منتسب به امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما همه شما را به زیارت مجازی مزار مطهر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی دعوت می کنم. التماس_دعا 🎥 از اینجا به گلزار شهدای کرمان وارد شوید. 👇👇 soleimany.ir/tour/ و با کلیک بر روی تصاویر کوچک پایین صفحه قدم قدم به سمت مزار آن مرد نزدیک شوید.لطفا با وضو وارد شوید..... 🆔 @mahdavi_arfae
هدایت شده از  🌷مهمانی شهدا 🌷
. 🌺🌺🌺 🌸 ادامه مطالب.......🌸 «« صبحگاه »» ّ «راوی دکتر سیداحمد نواب» ً در صبحگاه آخر ستون می ایستادیم از جلو نظام! بعد تا انتهای ستون آمد. معمولا و بیشتر فرمانها را انجام نمیدادیم! اما این بار خود محمد با عصبانیت آمد. چند بار فرمان داد. بعد هم کل گروهان حرکت کرد. دوباره آمد به سمت انتهای ستون. مشکل کار را فهمید. چندنفری در انتها مي ايستادند كه نظم کل بچه‌ها را به هم ریخته بودند. عصبانی شد. پرچم یکی از بچه‌ها را گرفت و چوب آن را درآورد! آمد انتهای ستون. حالا مرد َ میخواست که فرمان را اجرا نکند. باز هم چند نفری بودند که شیطنت میکردند. محمد با چوب به زمين ميزد. البته به چند نفر هم خورد. بقیه حساب کار دستشان آمد. بعد در محوطه ای که بیشتر آن گودالی بود همه را سینه خیز برید.عجیب بود بعد هم خودش خوابید و در آن شرایط سینه خیز رفت! بچه ها عاشق این رفتارهای او بودند. مثل خودشان بود. اگر فرمانی میداد ً خودش قبلا آن را اجرا میکرد. در عملیاتها همیشه جلوتر از بچه ها بود. در یکی از عملیاتها شهید مرادیان که بیسیمچی محمد بود کمربند او را گرفته بود. داد میزد. کجا میری!؟ یواش تر بگذار ما هم به تو برسیم! بعد از سینه خیز همه گروهان را جمع کرد. بعد شروع به صحبت کرد و گفت: بچه ها از دست شما ناراحتم! چرا کاری میکنید که مجبور به استفاده از... تحمل شنیدن این حرفها را نداشتیم. رابطه محمد با بچه ها خیلی عاطفی بود. محمد بردلهای ما فرماندهی میکرد. بعد مکثی کرد و نام چهار نفر را برد. گفت: اینها بمانند بقیه بروند! اینها همانهایی بودند که محمد با چوب زده بود. دوباره برگشت به سمت بچه ها و گفت: کسانی که با چوب زدم بمانند! همه ایستاده بودند. من هم جلو رفتم. پرسيد: تو چیکار داری؟ گفتم: خب خودتون گفتید هر کی رو با چوب زدم بمونه. نگاهی به بچه ها کرد و گفت: من چهار نفر رو زدم. چرا همه وایسادین! چوب را داد به من. هرچند من را نزده بود! گفتم: دستت رو بیار بالا! گفت: من به دست کسی نزدم. گفتم: چیکار داری، دستت رو بیار بالا! دستش رو بالا آورد، سریع خم شدم و دستش را بوسیدم. در حالی که اشک در چشمان زیبایش حلقه زده بود داد زد: بابا نکنید این کارها رو! من شما رو زدم، باید قصاص کنید! من آن دنيا هيچي ندارم كه به شما بدهم و... کل بچه ها در کنار او جمع شده بودند. میخواست حرف بزنه اما بچه ها نمیگذاشتند. همه میگفتند: تورجی جون دوستت داریم. تورجی جون دوستت داریم! محمد هم سریع به سمت چادرها حرکت کرد. بچه ها به دنبال او دویدند. همه شعار میدادند. محمد دوید. اما بی‌فایده بود. بچه ها به او رسیدند. همانجا ایستاد. برگشت و لبخند زد. همه دور او جمع شدیم. بچه ها هنوز شعار میدادند. چشمان محمد پر از اشک بود. محمد گفت: من هم شما رو دوست دارم. بچه ها من رو حلال کنید. بعد تک تک بچه ها در حالی که از شوق اشک میریختند او را در آغوش گرفتند. من کمی عقبتر آنها را نگاه میکردم. زیباترین جلوه های انسانیت نمایان شده بود. خدا لعنت کند کسانی که جنگ ما را خشونت نامیدند. جنگ ما دفاع بود. دفاعی مقدس. ما زیباترین جلوه های پاکی و معنویت را در جنگ دیدیم. خشونت آنجایی است که انسانهای مادی جهت کشورگشایی می‌جنگند. خشونت، جنگهای آمریکاست. جنگهای جهانی است. ما در آن بیابان و در آن روز زیباترین صحنه های انسانیت را می دیدیم. ای کاش دوربینها میتوانستند این صحنه ها را ثبت کنند. ای کاش هنرمندان این صحنه زیبای انسانیت را به تصویر میکشیدند. چهره ِگل آلود بچه‌ها صفاي دروني آنها را بيشتر كرده بود. تاریخ تکرار شده بود. آنچه که از اصحاب رسول خدا(ص) شنیده بودیم به چشم می دیدیم. صحنه هایی که بچه ها از عشقبازی به وجود آوردند آیات قرآن را تداعی میکرد. آنگاه که خداوند به خاطر خلقت انسان به خود تبریک میگفت. 🆔 @m_setarehha
🌴🌹🇮🇷🌷🌴 👆سندی از در رابطه با دستور (ره) برای به جا آوردن ۶۰ سال نماز و روزه برای 💐 هدیه به روح آن فاتحه و صلوات 🌴 🌴🌷🇮🇷🌹🌴
🌴🌷🇮🇷🌹🌴 گرامی باد سالگرد شهادت طیب حاج رضایی 🌴 ️ بیانات رهبرمعظم انقلاب درباره طیب حاج رضایی در دیدار 🌺 ️یکی از بالاترین و با فضیلت‌ترین شهادت‌ها، شهادتی است که پدرشما مرحوم طیب به آن شهید شدند 💐 ️در دوران غربت، وحشت و اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به می‌رود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار می‌گیرد؛ این یک‌طور دیگر است🌴 ️دوره‌ی واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند درجاتشان را عالی کند (۷۵/۱۰/۱۰) 🌴 🌴🌷🇮🇷🌹🌴