eitaa logo
تا انتهای افق
9.9هزار دنبال‌کننده
676 عکس
202 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن تو ده سال اخیر سابقه نداشته این و کولاک در ...😅 بیش از یکساعت هست هواپیما نشسته... پس و پیش ما هم هواپیماهای دیگه هست. نمی‌دونم چرا متوقف شدن... برف زیادی زمین ننشسته ولی یه جورایی کولاک طور هست... نمی‌دونم ضعف مدیریتی محسوب میشه یا نه. اما خلبان مدام می‌گه درک کنید، شرایط پیچیده‌است☺️ @ninfrance
متن دعای «جوشن صغیر» رو همین الان بخونید... خداروشکررررر کنید اگر الان تو خونه گرم خودتون هستید که همین الان کسانی هستند که از دیشب در برف و سرما هستند... هواپیمایشان بعد از نه ساعت پرواز دو ساعت توقف در باند فرودگاه داشته، بعد که پیاده شدن بیش از یک ساعت منتظر تحویل چمدان‌ها شدند و آخر هم چمدان‌ها را ندادند و گفتند دستگاه‌ها یخ زده... برید فعلا در سایت اعلام کنید تا بعدا به دستتون برسونیم، الان خودمون هم خسته‌ایم و می‌خواهیم بریم خونه... بعد می بینن تمام قطارها و اتوبوس‌ها برای رسیدن به خونه لغو شده... صبح شده و باز قطارها لغو شده، همه پیگیر هستند همچنان. هزینه تاکسی و ... بسیار بالاست... و خلاصه که هرکس به فکر این است که چگونه راه حل و نجاتی برای رسیدن به گرمای خانه بیابد... پس اگر در خانه گرم‌تان هستید، به نداشته‌هاتون فکر نکنید... به داشتن هاتون فکر کنید و خداروشکررررر کنید😊 @ninfrance
قسمت دوم اختلاف نظرها را که دیدم، بنا را گذاشتم به مطالعه. خیلی کتاب خواندم، خیلی. می رفتم نمایشگاه کتاب از انتشارات معتبر کتاب می خریدم و میخواندم. از کتب انتشارات اسناد انقلاب اسلامی و نشر آثار امام تا انتشارات روایت فتح و سوره مهر و ... از کتب مستند تا کتبی که به قلم خود مردم و خاطراتشان نوشته شده بود. از تجارب قبل انقلاب و بعد انقلاب. از اهداف و انگیزه ها. هرچه می خواندم ارزش و اهمیت داستان انقلاب اسلامی مردم ایران به یک رهبری خاص را بیشتر می فهمیدم. هرچه می خواندم از تاریخ حداقل دویست سال اخیر، که سراسر افول و وابستگی بوده، اهمیت این قیام متفاوت در کل جهان را بیشتر درک می کردم. کم کم متوجه شدم خیلی ها از سر بی اطلاعی و بی خبری و بی مطالعه بودن و یا بخاطر هجمه عجیب تبلیغات با دیدن نقطه ضعف ها در مسیر مغزشویی و یا بر اساس واقعا بی میل بودن به انسانی و ارزشی زندگی کردن با این انقلاب و این ارزش ها مخالف هستند. همه این ها یک طرف، تجربه زندگی در غرب یک طرف. وقتی حقیقت ماهیت دولت ها و حکومت های غربی را تجربه کردم که همه چیز نمادین و تظاهری و نفاق گونه است. هر روز و هر لحظه به ارزش انقلاب مردم و رهبر ایران و دغدغه حفظ و نگهداریش تا اتصال به انقلاب جهانی مهدی موعود بیشتر پی می بردم. واقعیت انکار ناپذیر دفاع نظام ایران از حق و مظلوم در سراسر جهان و پشتیبانی دول غربی از باطل و ظالم بخاطر حفظ قدرت و ثروت دیگر چیزی نیست که بر کسی پوشیده مانده باشد. اما خب انسان ها در طول تاریخ قدرت انتخاب داشته اند. که بر اساس هوا و امیال نفس یا بی خبری از سر پذیرفتن جهل، از باطل طرفداری کنند یا بر اساس عقل و قلب سلیم از حق. کتابها سطح مردم ما را بالا می برد، ماهواره ها سطح را پایین می کشید... کتابها با مبنای دین اسلام و آیات کتاب آسمانی اش نوشته می شد که : « قومت را از تاریکی های اعتقادی و اخلاقی به طرف نور معرفت و پاکی بیرون بکش و روزهای سرنوشت ساز (ایام الله) را ـ یعنی هر روزی که حق و عدالتی برپا یا ظلم و بدعتی سرکوب می شود. روز ویژه خداست.ـ به آن ها گوشزد کن». و ماهواره ها بر مبنای اندیشه های غربی مادیت به سمت تاریکی فاصله گرفتن از انسانیت. بحث ما هدف اصلی انقلاب با عنوان تربیت و تعالی انسان و برداشتن هر نوع مانع برای تحقق آن بود، بحث رسانه های فارسی زبان چک و چانه زدن بر سر اینکه این انقلاب قرار بوده آب و برق را مجانی کند... ادامه دارد... ✨مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند @ninfrance
؟ مقدمه این جمله رایج ترین جمله ای است که از هموطنان ایرانی ساکن ایران می شنوم، وقتی از برخی ضعف های زندگی در فرانسه یا هلند می گویم و یا در مقایسه از قوت های ایران تعریف می کنم. جمله بدترش این است که اگر آنجا جهنمه، ایران بهشت، چرا بر نمی گردید در همین بهشت خودتان زندگی کنید؟ برخی هم البته کاملا با دغدغه رسیدن به جواب خالصانه می پرسند که واقعا چرا رفتید؟ کشور خودتان چی کم داشت؟ یا آنجا چی داره مگه؟ برخی هم به این شکل سوال دارند که: آیا اشکال ندارد زندگی در کشورهایی که مالیات می گیرند و صرف شاید ضد اسلام و مسلمین هم بشود؟ و اینکه حضور شما تقویت اون کشور نیست؟؟ تمام این سوالات، سوال خودم هم بود قبل از سفر و تجربه این سفر و این چند صباح زندگی در خارج از ایران - تا ان شا الله روزی که به کشور عزیزم برگردم - درس های زیادی برایم داشت که بخاطر تکرار سوال دوستان به نظرم رسید در قالب چند پست تا حد دریافت تا امروزم آن ها را در کانال به اشتراک بگذارم: ادامه در پس بعدی: 👇👇👇👇👇👇 💡مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند @ninfrance
؟ قسمت اول ۱. از ریشه برخی از تفکرات ما در ایران اشتباه است و دلایل مختلف دارد که از جمله می تواند به نقش پرنگ رسانه های فارسی زبان برگردد به دلیل فضاسازی که انجام می دهند و یا رایج نبودن سفر یا زندگی مردم ما برای مدتی در کشورهای مختلف و بازگشت یا عدم بازگشت به کشور خود. وقتی به سفر کردم دیدم کشور ۷۲ ملت است و از هر ملیتی در آن وجود دارد. لزوما همه آنها از کشورهای کمتر توسعه یافته نبودند. در یک کلاس یادگیری زبان فرانسه ما از آلمان و اسپانیا و روسیه و سوئد و امریکا هم همکلاسی داشتیم و این برایشان یک فرهنگ رایج بود که به کشورهای مختلف سفر کنند و از این طریق تجربه کسب کنند. برخی سفرهای کوتاه داشتند و قصد داشتند نهایت به کشور خود بازگردند بعضی هم اصلا بخاطر مثلا ازدواج با یک فرانسوی از اسپانیا به فرانسه نقل مکان کرده بودند و در پی یادگیری زبان فرانسه و یافتن شغل بودند. یعنی لزوما رفتن جوانان یک کشور به کشور دیگر فرار مغزها نیست! اصولا هرکس به کشوری سفر می کند حتی برای تحصیل معنی اش این نیست که مغز هست🤓. طبیعی است که جوانان برای تجربه سایر نظام های آموزشی یا دلایل دیگر به کشورهای یکدیگر سفر کنند و لزوما بحث پایین تر بودن کشور خودشان یا بالاتر بودن کشور مقصد نیست. خلاصه که از این زاویه اتفاقا برای کشورها یک امتیاز محسوب می شود که جوانانشان تجربه زندگی در دیگر کشورها و زندگی در آن را دارا باشند. ضعف ها و قوت های کشورها را ببینند و دید بازتر و معقول تر به زندگی خود داشته باشند. یاد بگیرند که مرغ همسایه غاز نیست و لزوما هر سفری تجربه موفق و مثبت هم می تواند نداشته باشد که خودم بارها شاهد انتقاد و اعتراض دانشجویان از تصوری که از کشور فرانسه مثلا داشتند و تجربه واقعی که در حال کسبش بودند، بوده ام. برای مثال در حال حاضر طرحی دانشگاهی در اروپا رایج است با عنوان اراسموس که در صورتی که با این طرح در دانشگاه ثبت نام شوید، اگر مثلا در مقطع دکتری هستید هر سال از پروژه تحقیقی را باید در یک کشور متفاوت بگذرانید و شنیدم از یکی از اساتید فرانسه که می گفت: راستش ما می دانیم دانشجویی که هر سال به یک کشور جدید نقل مکان کند چقدر ممکن است اتلاف زمان و فرصت داشته باشد تا بتواند در کشور دیگر مستقر شود یا در نظام آموزشی آنجا جای خود را پیدا کند و ... یا حتی به دلیل تفاوت ها و جذابیت هایش خیلی نرسد درس بخواند و کار انجام دهد اما چنین کسی با دانشجویی که صرفا در یک محیط و در یک دانشگاه و با تعداد محدودی استاد و همکلاسی مرتبط است تفاوت زیادی پیدا می کند. پختگی، اعتماد به نفس و شکل گیری شبکه ارتباطی گسترده و بین المللی این فرد از او یک فرد موثر تر و موفق تر در ادامه کار و زندگی می سازد... این شاید اولین پاسخ به سوالات فوق باشد که اساسا طرح این سوال که چرا رفتید در یک کشور دیگر تحصیل کنید مگه کشور خودتان این رشته را نداشت؟ یا چه مشکلی داشت؟ غلط است. تجربه نظام های آموزشی دنیا و آشنایی با فرهنگ و آداب و رسوم یک کشور دیگر و شکل گیری ارتباط با مردم و جوانان ملیت های مختلف و اساتیدشان آثار و برکاتی دارد که برای یک فردی که فقط در یک مجموعه محدود روزگار را سپری می کند شاید غیرقابل دریافت باشد. همچنین به طور کل، تجربه هجرت از یک مکان به مکان دیگر، سختی دل کندن از داشته ها، تجربه ای نظیر مرگ ( گذاشتن همه چیز و گذشتن از آن)، ساختن یک زندگی جدید از صفر، تلاش شبانه روزی برای تطبیق زمانی و مکانی و کاری و ... هرچند همگی سخت است اما ارزش افزوده ای در انسان از نظر فکری و روحی و شخصیتی تولید می کند که یک زندگی ثابت و یکجانشینی آن را به انسان نمی بخشد. در آیات قرآن و روایات ما هم به کرات تاکید بر تجربه هجرت و مهاجرت و سفر و سیرو فی الارض شده است که شاید به خوبی در این بخش آموزش ندیدیم که به سختی با آن کنار می آییم و متاسفانه ملاک انتخابمان برای حرکت، بهره مندی از دنیا بدون تجربه سختی است که پرواضح در این دنیا، نابرده رنج گنج میسر نمی شود. اینطوری می شود که برخی می پرسند: سخت نبود؟ و اگر جواب بدهم چرا خیلی سخت بود و هست. می گویند: پس چرا رفتید؟ ارزشش را داشت؟ و من باید جواب بدهم: بستگی به هدف انسان در زندگی دارد. اگر ملاک انتخاب، سختی نکشیدن در این دنیا باشد. قطعا ارزشش را ندارد. اما اگر ملاک، هدفی است که برای تحقق و رسیدن به آن باید این مسیر را طی کرد، انسان فعالانه تن به سختی می دهد تا به تجربه لذت رسیدن به آنچه هدف خود در این دنیا انتخاب کرده، برسد. مثلا ممکن است کسی به این نتیجه رسیده باشد که برای موثر و مفیدتر بودن در کشور خود لازم است یک دوره زمانی به چند کشور سفر کند و از نزدیک تجربه کسب کند، خب این فرد ناگزیر است که این مسیر را انتخاب کند، حتی با آگاهی از سختی های پیش رویش... @ninfrance
با دوست هلندی درباره آشوبهای اخیر هلند صحبت شد. گفت: همیشه پلیس خیلی با رأفت با متخلفین برخورد می کرده و خیلی سخت نمی گرفته و کسی رو که می گرفته کمی تذکر می داده و آزاد می کرده. اما اینبار که کار به اغتشاش و آشوب و تخریب اموال دولتی و مردمی کشیده، دولت بدون رحم و رأفت تمام کسانی را که دستگیر کرده برایشان چند ماه زندان بریده، خونه و ماشین و حساب بانکی اونها رو مصادره کرده و خسارتی که به شهر وارد شده را از مالشان کم کرده و تقریبا این افراد رو به خاک سیاه نشونده و در نتیجه خیلی سریع اعتراضات جمع شده... 🌱 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و @ninfrance
ظاهراً تعداد کتابی که اینبار هم نتوانستم مقاومت کنم و با خودم از آوردم تعجب برانگیز بود. چون بازرسی فرودگاه به چمدانی که میخواستم به هواپیما ببرم و کتب را در آن قرار داده بودم گیر داد و گفت باید چمدان را باز کنم... آخر هم گفت: این همه کتااااااب! مامور فرودگاه: 🤯 من: 🤓 @ninfrance
ترسناک‌ترین آیه قرآن تصور کنید با اعتماد به نفس، بروید خدمت بزرگی برای انجام کاری. بعد بگوید ما تو را زیر نظر داشتیم. خوب عمل نمی کنی... تو را از برنامه کنار گذاشتیم و بهتر از شما را استخدام کردیم... خداوند بارها نه یک بار نه دوبار ( مثل آیه ۱۳۳ سوره نساء یا آیه ۳۸ سوره محمد) در قرآن مجیدش، متذکر می شود که فکر نکنید کار خدا معطل شما می ماند. اگر خوب عمل نکنید شما را می برد و بهتر از شما را جایگزین می کند... همه ما در عصر و زمان خود ممکن است در این موقعیت قرار بگیریم. داستان دنیا، چه نقشی در آن ایفا کنیم چه نکنیم به سمت آمدن حق و نابودی باطل پیش می رود. ترسناکی داستان اینجاست که میان لشگریان حق بکارگیری نشویم و در بزرگترین حرکت های آخرالزمانی سهیم نباشیم. بعضی شعرها هم جان می گیرد، هم جان می بخشد. بند بند وجودت را نا امید می کند از خودت و بعد... تار و پود وجودت را پر می کند از امیدِ بخشندگان امید. مثل استغاثه و تذکر به خود، درِ خانه اباعبدالله: علف هرز هم اگر بودی در زمین حسین زهرا باش گرچه اصلا به تو نیازی نیست پای کار حسین اما باش زیر خنجر به فکر ما بوده ما به فکر گناه... ما را باش... @ninfrance
از سنت‌هایی که عملی از پدر آموختیم، چراغانی برای اعیاد بود. از روزی که در خاطرم می‌آید، همیشه یک ریسه بیرون خانه نصب بود و اعیاد و میلادها روشن می‌شد. بارها شده بود پدر سفر بود یا دیر خانه می‌رسید. دم غروب تماس می‌گرفت و تاکید می کرد که ریسه‌ را روشن کنیم. به الگوگیری از پدر اینجا ریسه خریده‌ام و مناسبت‌ها روشن می‌کنم. هرچند کوچک است... امیدوارم ببینند و بپذیرند... 😭📿✨ نهج‌البلاغه علی سلام‌الله‌علیه - امام اولم - هم جز کتبی بود که نتوانستم در سفرهای قبل نیاورم. رفیق مؤمن داشتن چه نعمت و رحمت بزرگی است. دبیرستانی بودم که یکی از سالروزهای تولدم، هدیه گرفتمش. فردا تولد کسی است که غیر از تمام صفات منحصر به فردش، هم «مرد» بودن را هم «پدر» بودن را، عملی، به کل بشر آموزش داده است. این دو صفت را در بین کلمات این کتاب بی‌نظیر، بارها پیدا خواهید کرد. کتابی‌ که یک روز به خودم آمدم دیدم، نخواندمش تا بحال! شرمنده شدم. گذاشتم در سجاده‌ام و خودم را موظف کردم بعد از هر نماز دو صفحه بخوانم. خواندم و الحمدلله یک روز به اتمام رسید. مثل نامه ۳۱ را که به پسرشان نوشت اما فرمود، برای همه جوانان می‌نویسم... @ninfrance
مسجد شهرمان، مسجدی تمیز، زیبا و فعال است. متولیان مسجد ترک‌های ترکیه هستند. فضا خیلی آرامبخش و روحانی بود و در کلاس‌های مجاور مسجد، معلم‌ها داشتند به کودکان آموزش قرآن می‌دادند. از جمله نکاتی که توجهم را جلب کرد و شیرین بود، حک بودن اسامی مبارک حضرت علی، امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام بر دیوارهای صحن مسجد بود. @ninfrance
تجربه این سیستم رو در فرانسه نداشتیم. در ، برای استفاده از سطل های زباله خیابان، باید از کارت مخصوص استفاده می کردیم. کارت را می زدی، درب سطل باز می شد و بعد می توانستی زباله را در سطل قرار دهی. با تعجب پرسیدیم نکته اش چیست؟ گفتند: این کارت نشان می دهد که شما مالیات شهری می دهید که بتوانید از خدمات شهر استفاده کنید. و یکی از این خدمات، استفاده از سطل زباله خیابانِ محل زندگی شماست. @ninfrance
مدیریت کشور با جریمه های نقدی سنگین هم در فرانسه هم در هلند که ظاهرا قاعده همه جا هست دیدم و شنیدم که همه چیز با جریمه های نقدی سنگین کنترل می شود. با پول. داشته ای از انسان ها که با زحمت به دستش می آورند و از همه چیز برایشان عزیزتر می شود چون شرط بقایشان برای زندگی احتیاج به این ارزش قراردادی بشری است. برخی جریمه ها انقدر سنگین است که شهروندان همه هوش و حواس را جمع می کنند که مرتکب نشوند. چرا که اولین اشتباه آخرین اشتباه محسوب می شود. - شعار خنثی کنندگان مین - 😄 در ، خودمان باید قانون را رعایت می کردیم و هنگام سوار شدن اتوبوس و مترو کارت می زدیم. هرچند وقت یکبار، بی خبر، ماموران کنترل بلیط، وارد اتوبوس و مترو می شدند و هرکس بلیط نداشت ۷۰ برابر پول بلیط جریمه نقدی می شد... در که اصلا سوار نمی کنند. یعنی هرکس سوار می شود همان بدو ورود باید کارت بزند. و راننده صبر می کند، نگاه می کند، تا کارت نزنی حرکت نمی کند. چند وقت پیش دو پسر با هم سوار شدند. یکی کارت زد اما خالی بود. راننده حرکت نکرد تا پسر پیاده شود و دوستش هم با اینکه کارت زده بود مجبور شد پیاده شود. قوانین سخت گیرانه همه را مودب می کند. اما این ادب از آدم ها انسان نمی سازد. فرهنگ الهی می گوید عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید و این یعنی حتی اگر هیچ جا هیچ کنترل اجتماعی هم نبود باید خودت را موظف به اجرای قانون و حدود انسان برای زندگی بهتر همه بکنی. اما در فرهنگ مادی، همه جا مجهز به دوربین مدار بسته می شود. بر در و دیوار همه جا باید تاکید شود که این مکان مجهز به دوربین مدار بسته است که انسان ها خود کنترلی کنند و به خطا مرتکب نشوند. فرهنگ الهی می خواهد از آدم انسان بسازد. فرهنگ مادی می گوید برایم مهم نیست کی هستی و چه می کنی، برای کنترل جامعه نیاز هست که تو مرتکب خطا نشوی و اگر دوربین و جریمه های نقدی سنگین تو را کنترل می کند همین برای ما کافیست. در کتاب امر به معروف و نهی از منکر شهید علامه مرتضی مطهری می خواندم که: «نهضت حسینی ارزش اصلی خودش را از امر به معروف و نهی از منکر گرفته است. پس باید این اصل را شناخت که این اصل مگر چه اندازه اهمیت دارد که حسین‌بن‌علی علیه السلام خودش را در راه آن شهید می‌کند و شایسته است مثلِ حسینی، در این راه قربانی شود؟» @shahid_khalili_ali از آن رو این دو اصل خیلی مورد تاکید و اهمیت است که نتیجه اش انسان سازی است. و اگر بساطش جمع شود و جامعه نه با بالندگی عمل به خوبی ها و ترک بدی ها که با ضرب و زور جریمه متمدن شود، هر زمان به هر دلیل این ضرب و این زور ولو مدتی نباشد شهروندان مودب شده آن شهر و کشور نشان می دهند که چیزی از تربیت و تعالی انسانی و تمدن بشری در آنجا رخ نداده است. این تجربه را هم در فرانسه داشتم هم در هلند. هرجا امکان حضور پلیس و جریمه نبوده رعایت قانون توسط افراد زیادی شکسته شده و این شکستن قانون به حدی پرخسارت بوده که ترس نبود قانون - به هر دلیل و رها شدن انسان ها که خود واقعی شان بروز پیدا کند - وجود همه را فرا گرفته است. سال ها پیش خود هالیوود در این خصوص فیلمی ساخت که متاسفانه اسمش فراموشم شده، و در این فیلم نشان می داد که در یک کشور قانونی شده که برخی روزها یک روز کامل هیچ اهرم و فشار و زور قانونی برای کنترل جامعه وجود نداشته باشد. و نشان می داد که همان مردم کت شلواری اتوکشیده مبادی آداب به چه شخصیت هایی تبدیل می شوند و به چه جنایات و تجاوزاتی دست می زنند که برای من امکان دیدن تمام فیلم واقعا وجود نداشت انقدر که صحنه هایش حال انسان را بد می کرد... 🌱 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند @ninfrance