یکی از تجارب جالب در هلند مواجهه با کارت پستالهای فراوان در عموم فروشگاهها است.
با وجود تمام امکانات تکنولوژی، هلندی ها هنوز خیلی از کارت پستال استفاده میکنند.
حتی مغازههایی هست که فقط کارت پستال میفروشند...
برای تبریک تولد، برای تبریک سال نو، تولد نوزاد، برای دعوت به تولد و...
یک سنت جالبی که دارند این است که اگر به شهری سفر کنند از همان شهر یا کشور کارت پستال معرفی نمادهای آن شهر را میخرند و از همانجا برای دوست یا خانواده خود ارسال میکنند. که این به معنای این است که من اینجا به یادت بودم☺️ یعنی اینطور نیست که کارت پستال را بخرند و وقتی برگشتند به دوست یا خانواده خود هدیه دهند، نکته مهم این است که از همانجا باید پست کنند.☺️
الان هم بخاطر وضعیت سختگیرانه کرونایی، اجازه ورود به مغازه نیست... فقط میشه سفارش داد و جلو در کارت بانکی کشید و کارت را تحویل گرفت!
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
خیلی جالبه در هلند پیازهای گل را به این شکل میفروشند.
میتوانی خود گل را بخری.
میتوانی با خریدن پیاز آن تمرین صبر کنی...
صبر سخت است، اما شیرینی روز به ثمر رسیدن را بیشتر میکند...
بخصوص وقتی احساس کنی تو هم سهمی در تبدیل این ریشه به گل داشتهای...
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
برای آنان که تمایل به پیشرفت معنوی دارند...
از بچگی مربی تربیتی داشتیم که قدم به قدم ما را با معارف الهی و انسانی آشنا میکردند و با حوصله به ما آموزش میدادند.
هفتگی یا ماهانه یک جلسه جمعهها دورهمی حضوری داشتیم. میآمدند و برای ما از راه و رسم درست زندگی کردن و درست اندیشیدن و درست عملکردن میگفتند. گاهی برایمان نامهای تفکری مینوشتند و گاهی یک کتاب مفید برایمان پست میکردند. کتابی که بیخبر پستچی میآورد، با دست نوشته کوتاهی که در ابتدای آن بنام، ما را خطاب میکرد، لطفی که حس خیلی شیرینی داشت؛ حس مهم بودن، دیده شدن.
تمام این سالها به گمنامترین شکل، مربی نوجوانان و جوانان بودهاند و با کمترین امکان مالی عرف و هزینه شخصی، جزوههایی با موضوعات مهم، مناسب نیاز فکری، اخلاقی و اعتقادی نوجوانان و جوانان مینوشتند، خودشان تایپ میکردند، خودشان میبردند به تعداد مورد نیاز کپی میگرفتند و رایگان در اختیار افراد قرار میدادند. و من میدانم در این راه چه سختیهایی میکشیدند...
از طرفی به دو دلیل ارزش همه اینها برایمان چند چندان میشد. اول اینکه منزل ایشان در شهر دیگری بود و هر بار فقط بخاطر ما، این مسافت را طی میکردند و یا آن قبول زحمت جزوه نوشتن و کتاب تهیه کردن و ارسال برای ما را که عهدهدار میشدند. دوم از این جهت که ایشان از سالهای سال پیش، بیماریهای سنگین جسمانی داشتند که تقریبا نیمی از عمرشان را در بیمارستانها سپری کرده بودند. چندبار پیوند کلیه، سالها دیالیز شدن، بیماری کبدی، مننژیت مغزی و انواع بیماریهای عجیب و غریبی که هنوز هم پایان نیافته است.
شاید هرکس بود مقاومتش تمام میشد و احساس تکلیف را کنار میگذاشت. اما ایشان هربار به محض بهبودی، کار را از سر میگرفت... بارها شد که دکترها از ایشان قطع امید کردند، اما خداوند هربار، با سرپا کردن ایشان، قدرت خویش را به رخ همه میکشید و الحمدلله همچنان هستند و لطف و علم و عملشان دستگیر ماست. امروز، این ما، فراتر از چند نوجوان شده و شامل خیلی از نوجوانان و جوانان پسر و دختری است که خانوادههایشان با اشتیاق، فرزندان خود را به ایشان میسپارند.
ایشان گوهر ناشناختهای هستند که بیاندازه از شناخته شدن فراری هستند و حتی اجازه نمیدهند نام ایشان را بگوییم.
کانالهای زیر مجموعه ای از تدریسهای متفاوت ایشان است که به کمک دوستان آماده شده و در قالب فایلهای صوتی ارائه شده است. این صوتها برای نوجوانان، جوانان و همهٔ سنین مناسب است، برای همهٔ کسانی که قلبشان به سمت پیشرفت معنوی کشش دارد...
🔸پیشرفت معنوی :
@pishraftma
🔹اخلاق برای نوجوانان :
@akhlaghnojavan
🔸نماز شناسی :
@namazshen
🔹یاد مرگ و قیامت :
@yadghiamat
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
زن و جایگاه زن در غرب
وقتی رفتیم فرانسه، خب لازم بود حساب بانکی باز کنیم، کارت بیمه و مترو و ... بگیریم. از جمله موردی که باهاش مواجه شدم و برام عجیب بود این بود که نام کوچک من را می نوشتند و نام خانوادگی همسرم را.
وقتی میگفتم این نام خانوادگی همسرم هست و نام خانوادگی من چیز دیگه. تعجب می کردند. چرا؟ چون در غرب خانمی که ازدواج میکنه دیگه نام خانوادگی پدری ازش گرفته میشه و نام خانوادگی همسری به او داده میشه.
من واقعا نمیدونم یک عمر جنبش فمینیستی، به چشمش نیومد که گرفتن هویت خانوادگی یه زن، چه معنی داره آخه؟
شاید هم باید بگیم بندگان خدا حق داشتند جنبش راه بیندازند، چون در سادهترین موارد هم حق مستقلی نداشتند.
اونم غربی که زن و مرد ماندگار نیستند کنار هم و کار بجایی رسیده که حتی ازدواج رسمی هم نمیکنند و فقط باید به شهرداری اعلام کنند ما کنار هم زندگی می کنیم. هر زمان هم جدا شدند اعلام کنند ما جدا شدیم. بخاطر امور اداری...
در فرانسه استاد، رسماً سر کلاس مقالهای در معرفی وضعیت خانواده فرانسوی بهمون داد که میگفت به طور میانگین، زن و مرد فرانسوی در بهترین حالت، چهارده سال بیشتر کنار هم نمیمانند. (قبلا متن را در کانال گذاشتهام)
خلاصه داستانی داشتیم. یه جا نام خانوادگی همسرم ثبت شده بود. یه جا نام خانوادگی خودم. یه جا هم اول نام خانوادگی خودم و بعد نام خانوادگی همسرم... (چون وقتی توضیح میدادم میگفتند قانونی تصویب شده که خانم اگر بخواهد میتواند نام خانوادگی خود را هم حفظ کند).
در برخی فرمها هم دو گزینه وجود داشت. اول نام خانوادگی پیش از ازدواج، دوم نام خانوادگی پس از ازدواج.
حالا چی شد داغ دلم تازه شد؟ وقتی امروز استاد هلندی داشت میگفت: نام خانوادگی قبل ازدواجم این بوده، الان این شده...
توضیح جایگاه زن در غرب خیلی آسون نیست.
چون واقعا برای احقاق حقوق زن تلاش میشه.
و ویترین قشنگی هم به نمایش گذاشته میشه. اما در دنیای واقعی واقعا زنان در غرب مورد ستم قرار دارند. از جنبههای مختلف.
واقعا دوست ندارم اخبار منفی دنبال کنم، ولی چند روز پیش با خبری مواجه شدم که از میزان کشته شدن زنان توسط شریک زندگیشان در هلند میگفت. نکات خیلی قابل تأملی داشت که در پست بعدی به آن میپردازم.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
اگر ناراحتی برگرد...
قسمت اول
هر چند وقت یکبار که بر اساس مشاهداتم نکته ای به عنوان نقطه ضعف از این کشورهایی که در آن زندگی می کنم، می نویسم. یکی دو نفری پیام می دهند که اگر ناراحتی برگرد...
این جمله کلیشه ایِ بدون فکر، همیشه مرا به فکر فرو می برد.
آیا افراد تا بحال سفرنامه نخوانده اند؟
آیا دلیل سفر من در جستجوی لذت و تفریح بوده که اگر مثلا با مانعی مواجه شدم سفر را رها کنم؟
آیا شنیدن نقاط ضعف یک کشور خارجی، برای برخی به قدری آزاردهنده است که در دفاع برخیزند؟
آیا طبیعت زندگی دیدن نقاط قوت و ضعف با هم نیست؟
آیا فقط باید از نقاط قوت بگویم؟ وقتی روزانه موارد زیادی را هم تازه بیان نمی کنم که بیش از حد حال مخاطب بد نشود؟
باید قدرت تفکر افراد را به کار انداخت.
همانطور که شما در ایران نقاط ضعف را می بینید. چون طبیعت زندگی این است. من هم در اینجا نقاط ضعف را می بینم. چون در حال زندگی کردن بیشتر مشکلات و حواشی را تجربه خواهید کرد.
ما برای یک دوره تجربه تحصیلی و کاری به کشورهای مختلف سفر کردیم و ان شا الله قصد بازگشت داریم. هدف تفریح و رفاه و لذت نبوده که اگر با موانعی مواجه شدیم، با خود بگوییم برویم جای دیگر...
طبیعت سفرنامه نویسی دیدن همه چیز با هم است. و نویسنده از مشاهداتش از آن سرزمین ها می نویسد. نه جای دیگر. هنوز ارتباط بین بیان نقاط ضعف را با این جمله کلیشه ای پیدا نکردم!
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
خارج از ایران تجربه کردیم که در فروشگاهها رایج است که میوههای خرد شده هم بفروش برسد.
برای صرفهجویی و مصرف یک نفره خیلی خوب است. اما گران است.
این بسته تکههای کوچک هندوانه، ۳ یورو.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
تقدیم علم و تجربه به ایران
از مشاهدات جالبم در اینجا، فعالیت ایرانی های تحصیلکرده ساکن خارج برای ایران است. غیر از موارد متعددی که میبینم و میشنوم که تجربه علمی و عملی خود را تکمیل کردهاند و به ایران باز گشتهاند. به تکرار مشاهده کردم، برخی هم که فعلا در خارج از ایران ساکن هستند، با ایران در حال همکاری هستند. یا مدرس دانشگاه و مدارس به صورت مجازی، شدهاند. یا شرکتهای کوچک و بزرگ از ایشان دعوت میکنند که تجارب و علم به دست آورده خود را با دانشجویان و اساتید در ایران به اشتراک بگذارند. یا با نقش واسطه گری بر اساس حسن اعتمادی که دو طرفه ساختهاند، پروژه های همکاری بین شرکتهای کشوری که در آن هستند و شرکت های ایرانی طراحی و اجرا میکنند.
از محیط های علمی در سطح مدرسه و دانشگاه. تا محیط های کاری در سطح استارتاپها و مراکز صنعتی و تجاری.
از همهٔ بخشها جالبتر برای من، اعتراض برخی برگزار کنندگان این جلسات در ایران است که میگویند: سطح بحث را بالا ببرید! مدیران و اساتید ما خیلی به روز و مسلط به دانش هستند و به راحتی برای هر ارائه دهنده ای، وقت نمیگذارند...☺️
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
هلندیهای ملیگرا
چند روز پیش با دوستی ایرانی دیدار داشتیم که از تجارب کاریاش در هلند میگفت. یکی از این تجارب خیلی برایم جالب توجه آمد که با زبان خود ایشان تقدیم میشود:
«من در بخش تجهیزات کشتی در یک شرکت هلندی کار میکنم.
کار من این است که با تحقیق و مطالعه قطعات مناسب را برای کشتیها انتخاب کنم.
مثلا از این جهت که از نظر کیفیت، وزن، اندازه و... مناسب فضای کم کشتی باشد.
طبق منطقی که بهترین و بهینهترین نوع را باید انتخاب کنم، برخی قطعات ساخت آلمان یا سوئد را یافتم که از نمونه هلندی چند پله بهتر بود. مثل پمپ در کشتی، که بهتر است موتور کوچک داشته باشد و ساخت آلمان بهتر بود. همه موارد انتخابی را فهرست و دستهبندی کردم.
وقتی گزارش تحقیقات را به رئیس شرکت که هلندی بود دادم، پس از مطالعه، موارد تولیدی خارج از هلند را رد کرد و گفت: رویکرد ما این است که تمام تجهیزات باید ساخت هلند شود.
مهندس ایرانی ما میگفت: من مخالفت کردم. چون برخی قطعات ساخت هلند کم کیفیتتر از نمونه آلمانی یا سوئدی بود. اما رئیس نپذیرفت و گفت: اشکال ندارد. ما هرچه لازم باشد تغییر میدهیم، تا بهترش را بعدا بتوانیم بسازیم.
این یعنی، من باید بین شرکتهای هلندی که حتی برخی استارتاپ و تازهکار بودند، قطعات مورد نیاز را پیدا میکردم یا سفارش میدادم.
بعد متوجه شدم این قانون و قاعده در عموم شرکتهای هلندی برقرار است. با اینکه وارد کردن خیلی محصولات به صرفهتر بود و ارزانتر هم در میآمد، یعنی مثلا سفارش از چین نبود از همین همسایه دیوار به دیوارشان مثل آلمان و سوئد بود، اما باز معتقد بودند که باید خودمان بسازیم که خودمان پیشرفت کنیم وگرنه وابسته و ضعیف میمانیم.
همچنین نکته مهمی که متوجه شدم این است که مثلا هلند محصول تولیدی خود را ۵ تا ۶ برابر گرانتر از قیمتی که به شرکتهای داخلی خود میفروشد، به شرکتهای خارجی میفروشد.
رئیس شرکت میگفت: حتی اگر محصولی که فلان استارتاپ داخلی ما میسازد، بد هم باشد، بهتر از وارد کردن آن محصول از یک کشور دیگر است. چون هم تلاش میکنند که در مسیر بهبود قرار بگیرند و هم باعث رقابت بین شرکتهای داخل هلند میشود و این در کل باعث پیشرفت و قدرتمندتر شدن هلند متکی به خود و مستقل از دیگران میشود.»
خیلی خیلی برایم جالب و مهم بود. و یاد تاکیدات رهبر فرزانه کشورم افتادم که دقیقا با دغدغه پیشرفت و قویتر شدن ایران چنین دیدگاهی دارد.
در حالیکه گروهی در ایران نقطه مقابل این نگاه را داشته و دارند که همه چیز را وارد کنیم و فقط با یک نگاه سطحی که ارزانتر در میآید!
نگاه این گروه، ریشه در حکومت سلطنتی ایران دارد که وزیر زمانش در گزارشش با افتخار میگفت (با این نگاه که خب جنس بهتر است): همه چیز را وارد میکنیم، یک پنیر را خودمان تولید میکنیم که آن هم طبق قرارداد جدید با کشور دانمارک به زودی وارد خواهیم کرد...
۱۲ بهمن، آغاز دهه فجر، روز ورود بنیانگذار تفکر «ما خودمان مستقلاً میتوانیم»، مبارک باد.🎉🎊
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
وقتی قرار شد به فرانسه برویم، فکر می کردم که بخاطر تنهایی ایجاد شده، انقدر وقت آزاد خواهم داشت که تمام کتبی که عمری علاقه داشتم بخوانم، مطالعه کنم.
این شده بود که هر بار تعداد از آن ها را با خود همراه کنم. از بین این کتب برخی دیگر واقعا زیرخاکی محسوب می شدند☺️ که از دوست و آشنا به هدیه گرفته بودم. کتبی که حتی پیش از تولدم چاپ شده بود.
از بین اینها سه کتاب کوچک بود که سخنرانی های امام خمینی در بهمن ماه آن سالها بود.
قبلا آنها را خوانده بودم. اما از آن سیر نمیشوم. چرا که هر بار میخوانم پر از انرژی و روحیه و انگیزه و غیرت برای ادامه دادن راه میشوم.
عکس فوق، یکی از آن هاست با عنوان «باور کنیم که خودمان می توانیم».
به نظرم رسید در این ایام مبارک، بخشهایی از آن را با شما به اشتراک بگذارم:
« ما آن صدمه هایی که از قدرتهای بزرگ خوردیم باید بگوئيم که بالاترین صدمه، صدمه شخصیت بوده. آنها کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند و به جای شخصیت ایرانی اسلامی، یک شخصیت وابسته اروپائي، شرقی، غربی، به جایش بگذارند...»
ادامه دارد...
۱۳۵۹.۱۱.۲۷
🎉 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
یه چیزِ برای من عجیب و ترسناک😐 خام خواری در هلند هست.
گوشت خام... تازه یا خشک شده و با پنیر...🤦🏻♂
باور نمیکردم تا در مهمانی و رستوران از نزدیک شاهد بودم☺️
ورقهای نازک گوشت خام و پنیر...
یا گوشت دودی یا خشک شده با پنیر...
یا گوشت رول شده که در دل آن پنیر است...
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
صدمه شخصیت
به نظر بازخوانی افکار و گفتار رهبران اصلی انقلاب اسلامی ایران عزیز ما، بهترین و درست ترین کار برای مقابله با تحریف است.
خون خون انسان را می خورد وقتی فلان دخترک کم سن و سال پول بگیر از دولت انگلیس می آید در ماهواره فارسی زبان، انقلاب عظیم و بی نظیر مردم ایران را شورش!! بیان می کند. کلمه ای که پر واضح به او دیکته شده است...
روز دوشنبه ۲۷ بهمن ماه ۱۳۵۹ شمسی
قسمت اول
«بسم الله الرحمن الرحیم
ما آن صدمه ای که از قدرتهای بزرگ خوردیم باید بگوئيم که بالاترین صدمه، صدمه شخصیت بوده. آن ها کوشش کردند که شخصیت ما را از ما بگیرند و به جای شخصیت ایرانی اسلامی، یک شخصیت وابسته اروپائی، شرقی، غربی، به جایش بگذارند؛ یعنی تربیت فاسدی که در رژیم سابق بود و به تدریج داشت قوت می گرفت این بود که از همان کودکستان شروع کنند به این برنامه که اطفال ما را از همان جا زمینه تبدیلشان به یک موجود وابسته فراهم کنند تا برود به مرتبه بالا مثل دبیرستان، بعد هم بالاتر از او. و در طول این مدت ها که ایران مبتلا به این بوده است، این بیماری درش پیدا شده است که ما نمی توانیم کار بکنیم. ما همه چیز را باید از خارج بیاوریم و یا استمداد کنیم از آنها.
اگر یک آپاندیس را می خواهیم عمل کنیم، طبیب از خارج بیاوریم یا این را بفرستیم به خارج. شما دیدید که در زمان محمدرضا برای یک مرض خیلی جزئی. آپاندیس بود یا شبیه به او. از خارج طبیب آوردند و می دانید که یک کسی که ادعای این را دارد که من رهبر این ملت هستم و من می خواهم این کشور را به تمدن بزرگ برسانم و آن همه تبلیغات برای این مساله کردند تا او را یک شخصیت بزرگی نشان بدهند. از یک چنین شخصیت به قول خودشان بزرگ، چنین عملی، چه غائله و چه فاجعه ای برای مملکت ایجاد می کند. هم در نظر خارج و هم در نظر داخل.
در خارج این مطلب را ایجاد می کند که اینها اگر چنانچه طبیب متخصصی راجع به یک چنین امری هم داشتند خوب دیگر لازم نبود از خارج بیاید. در داخل هم بی اعتبار کردن اطباء و دکترهای ما بود؛ این یک مساله ای نبود که اتفاقی انسان اینطور می فهمد. مسئله اتفاقی نبود که این آدم از باب اینکه به این وابسته اش علاقه داشت می خواست که از خارج بیاورد، یک مسئله برنامه ریزی شده ای بود که شخصیت را بگیرند از این کشور.
اگر می خواستید شما یک خیابانی را آسفالت کنید، یک جاده ای را بسازید، دستشان را دراز می کردند پیش خارج که از خارج بیایند، متخصصین بیایند این کار را بکنند، این نه از باب اینکه در اینجا نبود از باب این که می خواستند اصلش اینجا را نادیده بگیرند. در مملکت خودشان بگویند ما هیچ کاره ایم و اصلا ما چیزی نیستیم. باید ما همه چیزمان از خارج باشد. حتی آسفالت مثلا یک جاده ای. آن خرج های فوق العاده را می کردند و آن خرجش مهم نیست، آن القای مطلب در ذهن عام مردم مهم است که ما در یک همچین امور کوچک هم محتاج به متخصص هستیم، این مهم بود و این روی برنامه بود.
آنها میخواستند که اصلش همه مغزهایی که در ایران هست وابسته باشد، یعنی خود اطباء هم شخصیت خود را گم کنند و بجای اینکه خودشان شخصیت داشته باشند احاله کنند یک چیزهایی را به خارج، با خوف اینکه ما نمی توانیم.
شما دیدید که در این جنگ تحمیلی که پیش آمد و محاصره اقتصادی که ما شدیم خود ایرانی ها این قطعات را درست کردند، اگر قبل از این بود یکی از آن قطعات را نمی توانستند درست کنند از باب این که شخصیتشان را گم کرده بودند، می گفتند باید متخصص بیاید...»
بخشی از سخنرانی امام خمینی
ادامه دارد...
🎉 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
کرونا صورت همه چیز را تغییر داده...
بجای کیک و شکلات و چیپس و آب و آب میوه؛ ماسک و ژل ضدعفونی و دستمال و...
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
38.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز به دعوت یک مدرسه در ایران، تدریس «ایدئولوژی انقلاب مردم ایران» را داشتم و این فیلم را در زمان مناسب بحث پخش کردم.
بررسی ماهیت انقلاب های جهان، ماهیت انقلاب مردم ایران، بررسی ایدئولوژی این انقلاب و دستاوردهای آن در این چهل و چند سال از دیدگاه ایدئولوگ ها و رهبران فکری اصلی این انقلاب.
تجربه خوبی بود. به نظرم رسید آن را مجدد در قالب یک فایل صوتی ضبط کنم و با شما هم به اشتراک بگذارم. ان شا الله
ویدئو فوق یکی از زیباترین ویدئوهایی است که تا امروز در تشریح ماهیت انقلاب مردمی ایران به رهبری یک شخصیت دینی، دیده ام. مختصر، موثر و از زبان مردی که خودش این انقلاب را درک کرد و با خود به کشور خود نیجریه برد و آن تحولات عظیم را به وجود آورد...
🎉 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
۲۲ بهمن ۱۴۰۰؛
در کتابخانهای در هلند،
به وظایف و تکالیف پیش روی خود میاندیشم...
به ما یاد دادند نگوییم انقلاب برای ما چه کرد؟! از خود بپرسیم: ما برای انقلاب چه کردیم؟؟
گفت: اگر ایران پیشرفت داشته، آنجا چه میکنی؟
گفتم: بیشتر مطالعه کن. پرکار باش. علم، دین، اندیشه، مرز جغرافیایی ندارد. برای تحقق آرمان بر حق، باید جهانی اندیشید و در جهان حضور داشت و جهانی عمل کرد...
🎉 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
یک تجربه فرهنگی جالب در هلند !
دوستم گفت اسم این خیابان نام یکی از نویسندگان هلند است.
و نام هر ساختمان در این راسته، نام یکی از کتبی است که نوشته است.
خیلی برایم جالب آمد. یک کار قشنگ فرهنگی.
اینکه نسل در نسل این شخصیت نویسنده را بشناسند و نام کتب او، هر روز مقابل چشمانشان باشد، کمک میکند که هم او، هم آثارش فراموش نشود و احتمال مطالعه این آثار بیشتر و بیشتر شود.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
این فهرست و چند فیلم مستند را گذاشتم دانشآموزان یک دبیرستان در ایران و گفتم اینها بخشی از دستاوردهای ملت ایران بعد از انقلاب اسلامی سال ۵۷ است.
یکی گفت: اینها درست. اما ما هییییچ پیشرفتی نداشتیم!!
گفتم: الان این فهرستی که با شما اشتراک گذاشتم را میبینی؟
گفت: بله. اما ما پیشرفت واقعی نداشتیم.
گفتم: دو شاخص پیشرفت را از نگاه خودت بگو.
یک مکثی کرد و گفت: مثلا ما تسلط پیدا کنیم بر کشورها.
گفتم: یعنی بریم تهاجم کنیم و بجنگیم؟
گفت: نه، من خودم طرفدار صلحم! اصلا هیچی ولش کنید. شما دارید دفاع یک طرفه میکنید!
در ادبیات برخی افراد، پرتکرار عباراتی مثل: هیچ، اصلا، هرگز، ابدا، همیشه، میشنوید.
این بیانگر تأثیر محیط و رسانه بر مغز هست. وقتی مدام و متصل مطالب منفی از نداشتنها، نشدنها، ضعفها و حادثهها مغز دریافت میکند. از دنیای واقعی خارج میشود.
و واقعا تصور میکند در بدبختی زندگی میکند.
برایم قابل تأمل هست که تا امروز، تمام کسانی که در بحث، زبان به تضعیف و ناله و اظهار محرومیت و ابتلا به بدبختی در ایران باز کردهاند، حتی یک مورد هم جزء گروه بیبضاعت یا کمتر برخوردار کشور نبودهاند.
@ninfrance
12.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرتبط با مطلب فوق، در فیلم گفته میشود: برای «تضعیف روحیه» یک کشور به ۱۵ تا ۲۰ سال زمان نیاز است. (دوره رشد و تربیت یک فرد)
گفته شده، سرویسهای جاسوسی، هر ۳۰ تا ۴۰ سال یک بار، بخشی از اسناد طبقه بندیشده خود را منتشر میکنند. این فیلم متعلق به یکی از کلاسهای آموزشی سازمان CIA در اواسط دهه هشتاد میلادی است.
در این فیلم، یکی از افسران ارشد این سازمان، مراحل و روشهای براندازی یک حکومت مخالف آمریکا را به دانشجویان آنزمان سیا که هماکنون از افسران ارشد این سازمان هستند آموزش میدهد. این فیلم را بارها ببینید و با مراحلی که در کشور ما ممکن است در حال انجام باشد، مقایسه کنید.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
یک موجود هزار بُعدی
اسم چند مرد را در جهان به عنوان الگوی انسانها در نظر میگیرم و بعد نام علی ابن ابی طالب، و تمام صفات و افکار و گفتار و اعمالش...
شخصیت همه بعدی، همه چی تمام، انسان کامل.
و نکته مهم این است که به ما گفته اند الگوی شما باید چنین کسی باشد. یعنی چشم انداز و افق و جهت حرکت ما را تعیین کردهاند.
خب از دل مردمانی که چنین مردی الگوی آنهاست، چند مرد تربیت میشود؟
اینطور است که ایران سرزمینی است پر از مردان مرد... و من اسمها و چهرههای زیادی را به یاد میآورم...
الحمدلله...
هرکجا حال مناجات است آنجا بهترم
هرکجا که خیمهای برپاست، خوبم، محشرم
مهر حیدر را به من دادند از روز ازل
با امین الله بابا و کساء مادرم...
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
فیلم «تاکر و رؤیایش» را دیدیم.
مردی که در آمریکا یک ماشین خاص با امکانات متفاوت و مصرف سوخت کمتر اختراع میکند و وقتی مافیای قدرت میبینند یک نفر مستقل در حال موفقیت است و زیر بلیط آنها نمیرود، به راحتی برایش پاپوش درست میکنند و مانع ادامه مسیر او میشوند.
دنیا همین است..
داستانهای تکراری دنیا واقعا نخنما شده و کسانی که خام روشهای دشمنی میشوند همیشه تاریخ هستند و انگار تغییر ناپذیرند.
در این فیلم یک شبه و بابرنامه، همه رسانهها اعلام میکنند این مرد مخترع کلاهبردار است... و وقتی همسر و فرزندان این مرد میگویند: ما همه اسناد را که هیچ خطایی نکردیم داریم. مرد می گوید. مهم نیست ما چه داریم. مهم است رسانه ها چه چیزی را تیتر میکنند... باید آنقدر بلند و قوی حق را بگوییم که تیتر روزنامه ها شود و کسی نتواند انکار کند...
آنچه از شخصیت این مرد برای من جالب و ارزشمند بود رفتار تهاجمی او در جنگ ترکیبی بود که علیه او روا داشتند... تا آخر روحیه خود را حفظ کرد و خانوادگی در مسیر احقاق حق خود از تلاش شبانه روزی، دست برنداشتند...
این فیلم بسیار پر درس و از یک داستان واقعی بود که حتما باید دیده شود.
@ninfrance
مترو اونا، مترو ما...
چند روز پیش یک ویدئو دیدم از یک مترو در خارج از ایران که مردم با شادی در آن ترانه میخواندند. پایین تصویر نوشته بود: مترو اونا.
بعد به دنبالش، یک فیلم از مترو ایران و دستفروشها گذاشته بود و نوشته بود: حالا مترو ما...
حتما از این مقایسهها زیاد دیدهاید. حسرت خارج گوگولی و افسوس وضعیت داخلی.
من که تجربه ۵ سال زندگی در فرانسه را داشتم و سوار مترو چند شهر آن شدم میگویم: اولا که خبری از شعر و ترانه خوانی نبود. دوم اینکه بارها شاهد صحنههای اعصاب خرد کن بودم. زن یا مردی که نوشیدنی الکلی میخورد و از حال خودش خارج میشود. یا عربده کشی میکند، یا از حال میرود و... بقیهاش را نمیگویم.
این تصاویر البته برای مترو بلژیک است. بوی بد، فضای ناراحت کننده و این خانم که با مردی که همراهش بود و مثل خودش از حالت طبیعی خارج شده بود در حال بحث و دعوا با صدای بلند بود.
بدونید این دست کلیپها توسط مردم معمولی ساخته نمیشود. بر اساس همان پروژه تضعیف روحیه، بابرنامه است.
اما مردم با پخش آن، سربازهای نیابتی این جنگ روانی میشوند.
باید به هرکس که این برنامهها را نشر میدهد، آگاهی بدهیم.
@ninfrance
🌸 کانال «تا انتهای افق» در:
🔸تلگرام:
https://t.me/ninfrance
🔹بله:
https://ble.ir/ninfrance
🔸ایتا:
eitaa.com/ninfrance
🔹سروش:
https://sapp.ir/ninfrance
🔸اینستا:
https://instagram.com/ta.entehaye.ofogh?igshid=44nkh248rgk0
📌و پخش فیلمهای کانال در آپارات:
https://www.aparat.com/Ta.entehaye.ofogh
ثبت مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
گلِ «محمدی» در قلعهای در هلند
عموم گلهای رُز، خیلی بو و عطر نداشت، اما وای از این گل... خسته نمیشدم از بوئیدن...
بحق نامش شد گل محمدی...
بیا. برگرد گلِ محمدی ما...
« کِی شود که از چشمهٔ زلال تو بهرهمند شویم که عطش ما طولانی گشت.
کِی شو که ما با تو صبح و شام کنیم تا چشم ما به جمالت روشن شود.
کِی شود که تو ما را و ما تو را ببینیم، هنگامی که پرچم نصرت و پیروزی را در عالم برافراشتهای.
آیا خواهیم دید که ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاهت، تمامِ روی زمین را پر از عدل و داد کرده باشی و سرکشان و منکران خدا را نابود گردانی و ریشه متکبران عالم و ستمکاران جهان را از بیخ برکنی و ما با خاطر شاد به «الحمدالله رب العالمین» لب برگشاییم...
✨فرازی از دعای ندبه. روز جمعه
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
از جمله مواردی که در هلند با آن مواجه میشوی و خیلی جالب است این تصویر است که مشاهده میکنید.
اول، چندفرزندی بودن بعضی خانوادهها با اختلاف سنی کم بچهها است.
دوم، نقل و انتقال آنها با دوچرخه است.
در این تصویر که نمونههایش را زیاد دیدهام. بچه بزرگتر دوچرخه مستقل دارد و باید کنار مادر یا پدر، رکاب بزند. بچههای کوچکتر یکی در جلو، یک پشت مادر در صندلی نصب شده بر درچرخه قرار میگیرند. مدیریت دوچرخه و حفظ تعادل، خیلی جالب است.
از هیچ نوع کلاه ایمنی و جلیقه هشدار هم استفاده نمیشود.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
وضع اقتصادی خوب مردم جهان
یک تصوری که برخی از مردم ایران در خصوص وضع اقتصادی مردم جهان دارند این است که مثلا وضع اقتصادی همه مردم مثلا در اروپا، هرکس می خواهد باشد، خوب رو به عالی است. در دنیای واقعی برای همه واقعا اینطور نیست. دلیل این مطلب هم این است که یک نکته را از ذهن دور نگه داشته اند.
مثلا می گویند مردم آنجا ماهی مثلا ۳۰۰۰ یورو درآمد دارند. بعد به تومان محاسبه می کنند که چه رقم درشتی می شود... ضمن اینکه اینطور نیست.، یعنی همه ۳۰۰۰ یورو درآمد ندارند. باید بدانند که سوال بعدی را از خود نمی پرسند که خرج زندگی چگونه است؟
به طور متوسط بیش از ۱۵۰۰ یورو هزینه اجاره خانه، و پول آب و برق و گاز می شود. حالا اضافه کنید هزینه بیمه اجباری ماهانه، هزینه درس و دانشگاه، هزینه اینترنت و خط تلفن همراه و مالیات های متنوع را.
حساب بانکی همه هم دست دولت است. یعنی مستقیم از حساب بانکی شما کسر می شود بدون اینکه به شما زحمت پرداخت دهند.
به همین دلیل است که غالبا زن و مرد و فرزند همه کار می کنند.
اما طبق معمول شما در فیلم ها و سریال ها خانه های آنچنانی و ماشین های آنچنانی می بینید یا همیشه یکی دوستی، همسایه ای، فامیلی دارد که وضع اقتصادی اش عالی است و آن را ملاک همه مردم قرار می دهد.
این نکته مهمی است.
اما صرف نظر از این، نکته دیگری است که در پست بعدی می گویم.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
حال و روز همه کسانی که وضع اقتصادی خوبی دارند، خوب است؟
کاش همه در ایران وضع اقتصادی خوبی پیدا کنند که دیگر این موضوع، برای برخی، عامل ندیدن هزاران رشد و پیشرفت کشور خودشان نشود.
امیدوارم همه به سطح عالی اقتصادی برسند تا بفهمند درد بشر رفاه مادی نیست صرفا. که اگر بود، همان ثروتمندها الان آرام گرفته بودند و هزینه های سنگین برای نابودی ایران وسط نمی گذاشتند.
هرگز فراموش نمی کنم مردی را که چند شرکت و خانه داشت و به بدترین شکل از مشکلات اقتصادی کشور حرف می زد و صدر و ذیل را زیر سوال می برد و از هیچ توهینی فروگذار نمی کرد و از اضافه وزن رنج می برد...
غرب، یعنی کشورهایی مثل آلمان و فرانسه و اسپانیا و انگلیس و آمریکای شمالی، با استعمار بلند مدت، کشورهای خودش را غرق در رفاه کرد. معنویت را حذف کرد، مادیات را جایگزین. و همین کشورها بدترین آمار را در وضعیت روحی روانی مردم و جوانان و زنانش دارد. بارها از سایت های خود این کشورها در کانال سند آورده ام. باز هم ارسال خواهم کرد.
نیاز اقتصادی و آرامش نشات گرفته از رفاه خوب است، اما انقدر قدرت ندارد که همه نیازهای انسان را با هم پاسخگو باشد. یک زندگی متوسط مادی برای زندگی در این دنیا کافیست. ما برای آرامش و لذت و تعالی به چیزهای دیگر هم نیاز داریم. اما رسانه به شکل نظام مند با ما کاری کرده که هم تصور غلط داشته باشیم، هم آرزوی غلط.
اگر غرب که نماد به چنگ آوردن مادیات و رفاه است آرام گرفته بود، برای من این همه سوال ایجاد نمیشد...
اما وقتی خبر می رسد یک پسر جوان در بهترین شرکت با بهترین درآمد، خودکشی می کند، و پدرش میگوید غمی نداشت. یا غرب پر میشود از کتبی که بحثش حقیقت معنای زندگی است، این علامت سوال در ذهنم ایجاد می شود. که پس چه کم داشت و چه کم دارند؟
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
کتاب «برتبعید»
شرح دوران تبعید رهبر فرزانه را هم خواندم و آن داستان خاص... که در متن بعدی میآید:
@ninfrance
کتاب «بر تبعید» کتاب مهم، مفید و ارزشمندی بود که هدیه یک دوست عزیز، در سفر اخیرم بود. گفت بخوان، به درد دور از وطنها میخورد...
کتاب را خواندم و تمام شد. برای من که جز شرمندگی نداشت. آدمهای بزرگ و بزرگوار، هرجا باشند مؤثرند. حتی در تبعید. در سخت ترین شرایط روزگار. اما بسیار انگیزه بخش و حرکت ساز بود.
در میان داستانهای مختلفش که همه خواندنی است، به نظرم رسید لااقل این یکی را به اشتراک بگذارم.
زمانی بانویی تاجر تمام ثروت خود را وسط گذاشت تا انقلاب آسمانی همسرش که دیگر رسول خدا بود به بار بنشیند. پول را فدای برپایی ارزشها کرد. ارزشهای انسانساز.
بعدِ «او» بانوانی آمدند که با پرورش در این مکتب، این راه را ادامه دادند و تا امروز هم ادامه دارد.
انقلاب همه جانبه صدر اسلام به انقلاب اسلامی ایران ختم شد و این انقلاب، به انقلاب جهانی مهدی موعود. این شعار نیست. این نشانهها، وجه امتیاز انقلاب ایران با سایر انقلابهای دنیاست. در انقلاب رسول خدا هم انحراف ایجاد کردند اما درون مایه مطهرش نسل به نسل گشت تا به ما رسید. انقلاب اصیل ایران هم به همین ترتیب خود را #تا_انتهای_افق خواهد رساند...
اما آن متن تأثیرگذار:
« مهمانان زیادی به ملاقات تبعیدی ها میآمدند. برخی مقدار زیادی پول میآوردند و میخواستند تقدیم آقای خامنهای کنند تا ایشان برای مبارزات خرج کند. اما آقای خامنهای قبول نکرده و گفته بود: ما اینجا احتیاج نداریم، پول را به تبعیدیهای شهرهای دیگر برسانید.
در آن جمع، حاج حیدر رحیم پور به جای پول، زیورآلات همسرش را آورده بود. آنها را مقابل آقای خامنهای گذاشته و گفته بود: «همسرم سلام رساند و اینها را فرستاد تا هر طور صلاح میدانید در مبارزه خرج کنید.» وزن تقریبی زیور آلات طلای تقدیمی، یک کیلوگرم بود! آقای خامنهای، حاج حیدر رحیم پور و همسرش، فاطمه فکور یحیایی را خوب میشناخت؛ این زن و شوهر، هر دو از مبارزان درجه یک مشهد بودند.
حرکت خانم یحیایی، سید علی آقا را سر ذوق آورد و دست به قلم کرد تا نامهای تشکر آمیز برای خانم یحیایی بنویسد:
خواهر گرامی! مفتخرم که درود و تبریک شایستهٔ خود را به شما خانم مسلمان که با اقدام خردمندانه تان کوشش ارجمندی در جهت عمل به آموزشهای اسلام و هرچه شبیهتر شدن به رهبران راستین دین انجام دادهاید، تقدیم دارم.
در روزگاری که ابتذالهای زندگی و شادیهای کوچک و غمهای حقیر، بیشترین فضای درک و احساس و اندیشه و عملِ زنان و مردان جامعه مستضعف ما را تصرف کرده و بر اثر بدآموزیها وتحمیقهای کسانی که در مسند مدیران و مدبران و راهنمایان جامعه قرار گرفتهاند، اصول و مسائل اساسی زندگی در بوتهٔ فراموشی افتاده و حرص و ولع به ظاهر آرائی و تجمل و اشرافیگری، جان هر انگیزه و خواست صادق را پر کرده است، اقدام به دور کردن زیورهای پوچ و بیارزش مادی، براستی اقدامی خردمندانه و نیز شجاعانه است.
زیور راستین زن، همان چیزی است که چهرهٔ نمونه و درخشان زن صدر اسلام را میآراست و شخصیتهای عظیمی چون دختر پیامبر و خواهر حسین را بسان گوهر درخشندهای بر تارک انسانیت مینشانید.
بار دیگر بر شما سلام میفرستم. به این امید که این گام را با گامهای بلند بعدی در همان جهت و همان راه به کمال برسانید و خواهران مسلمان دیگر را نیز با خود در این راه هرچه بیشتر و پیشتر ببرید.
۱۰ اسفند ۵۶
سیدعلی خامنهای
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance