eitaa logo
تا انتهای افق
10.2هزار دنبال‌کننده
704 عکس
236 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
42.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ـ دکتری تخصصی نانومدیسین از دانشگاه آمستردام هلند ـ دکتری تخصصی نانو بیولوژی از دانشگاه علوم و فنون دانشگاه تهران ۱۲ اختراع، ۲ محصول دانش بنیان ۱۰۴ مقاله در ژورنال های خارجی ۲۸۵ مقاله پژوهشی ـ راه اندازی ۱۰ آزمایشگاه علوم و فناوری های نوین در ایران ✨ ✨متأهل و دارای ۴ فرزند... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
دیدم دارن سطل زباله‌ها رو پلمپ می کنن. اول نفهمیدم چرا. بعد یادم افتاد امشب شب سال نو هست و دوست هلندی اشاره به این موضوع کرده بود. سطل زباله‌ها و صندوق پستی‌ها رو مهر و موم می کنن، چون هر سال در چنین شبی جوان‌های هلندی بخاطر شیطنت آتش‌بازی شب سال نو، مواد منفجره را در سطل زباله‌ها و صندوق‌ها می‌اندازند که کلی خسارت و کثیفی و آتیش سوزی به بار میاره. جالب بود... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
27.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرور سال 2020 در چهار دقیقه... دو سال گذشت... فرانسه بودیم. با چند تن از دوستان ایرانی، در مراسم تحویل سال نو میلادی مرکز شهر شرکت کردیم. همه شاد بودند یا تظاهر به شادی می‌کردند.... اما ظاهراً خبرهایی بود... رئیس وقت دولت آمریکا به طرز خاصی سال نو را توییت زده بود. سه روز نگذشته بود که وقتی در خواب بودیم، عزیز دل همه آزادگان و حق طلبان جهان که خودش خواب نداشت را از ما گرفتند... مراسم نمازخواندن بر پیکر صدتکه‌اش و اشک‌های رهبرش، جگر همه آزادگان جهان را سوزاند... و ناگهان جهان بهم ریخت... ویروسی ناشناخته عالم‌گیر شد. دست دادن و در آغوش کشیدن ممنوع شد... شکل و صورت همه چیز تغییر کرد و حرکت جهان به سمت سرنوشت محتوم خویش پرشتاب‌تر شد... دو سال گذشت... « مؤسسه صوتی- تصویری سوئیسی سیرو (cee-roo) در پایان هر سال میلادی، مجموعه‌ای از وقایع سال گذشته را در یک کلیپ ویدئویی مرور می‌کند. ویدئوی سال 2020 که، صحنه‌هایی مربوط به ایران را نیز در بر دارد، میلیون‌ها بازدیدکننده در یوتیوب، اینستاگرام و دیگر شبکه‌های اجتماعی داشته است. این کلیپ را بهتر است به‌صورت فول اسکرین🖥 و با هندزفری🎧 تماشا کنید.» @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تحویل سال نو میلادی بر خلاف تحویل سال شمسی که هر ساله بر اساس محاسبات دقیق، یک ساعت متفاوت از شبانه روز می‌تواند باشد، ساعت تحویل سال میلادی همیشه ۱۲ شبِ روز یکم ژانویه است. نحوه استقبال از تحویل سال نو هم پخش دعای یا مقلب‌القلوب یا دعا نیست☺️ حدود یکساعت بی وقفه نورافشانی و آتش‌بازی است و غالبا هم به همراه نوشیدن مشروبات الکلی است. دیشب توفیق اجباری بود که بیدار بمانیم چون شدت صداهای انفجار خیلی بالا بود. تمام شهر را هم مثل شب چهارشنبه سوری ما که تحریف شده، بوی باروت گرفته بود و چشم و گلو می‌سوخت. تلویزیون هم تمام وقت برنامه ثابت تمام کانال‌ها قبل و بعد تحویل سال رقص و خوانندگی بود. امکان دیدن برخی کانال‌ها، بخصوص با بچه هم اصلا امکان‌پذیر نبود. من فقط به قلب ضعیف کودکان و نوزادان، پیرمردان، پیرزنان و بیماران فکر می‌کردم، وقتی هر صدای هولناکی قلبم را تکان می‌داد. و متأسفانه تازه این صدا از ۱۲ شب شروع شد - وقتی این گروه معمولا نیاز به خواب دارند - و تا ساعت‌های بامداد ادامه داشت. این سیاه‌نمایی نیست. این سبک زندگی‌ای است که من در فرانسه و هلند مشاهده کردم. و هرجا باشد غلط است. 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
یک خانواده شاد ایتالیایی. پدر (پایین تصویر) ۱۰۲ ساله و ۴ فرزندش... و راز این طور عمر را در متن زیر دنبال کنید: @ninfrance
تا انتهای افق
یک خانواده شاد ایتالیایی. پدر (پایین تصویر) ۱۰۲ ساله و ۴ فرزندش... و راز این طور عمر را در متن زیر د
راز طول عمر در این برنامه تِد، با عنوان «ممکن است راز طول عمر انسان‌ها، زندگی اجتماعی باشد»، ارائه‌دهنده، از یک روستایی در ایتالیا رونمایی می‌کند که طول عمر افراد بسیار بالاست. زن و مرد مساوی بیش از ۱۰۰ سال عمر می‌کنند. در تحقیقاتی که انجام می‌دهد، متوجه می شود نقش ژن و آب و هوا و تغذیه و... آنقدر جایگاه بالایی ندارد نسبت به آنچه او کشف می‌کند. اصلی ترین علت این طول عمر روابط نزدیک خانوادگی و فامیلی و محله‌ای مردم است. خانه‌ها در هم تنیده است و زندگی مردم دهکده به هم وصل است. مردم با هم ارتباط دارند. معاشرت دارند، به هم اعتماد دارند، نسبت به هم مشکوک نیستند و کمک‌کار هم هستند. اصلا طراحی این روستا بر اساس حمایت و اتحاد اجتماعی بوده. تعداد فرزندآوری بالاست. ۶ فرزند را در یک خانه کوچک بزرگ می‌کنند. لذا بهم نزدیک‌اند. حتی فیزیکی. مدام کنار هم شام و ناهار می‌خورند. برای هم غذا درست می‌کنند و درِ خانه هم می‌برند. همه با هم آشنا هستند، با هم صمیمی هستند. همسایه ها به خوبی هم را می شناسند، از هم مراقبت می کنند، دور هم جمع می شوند. بچه‌ها بازی می‌کنند. فرزندان کنار پدر و مادر خود هستند. از هم مراقبت می‌کنند. این مراقبت را افتخار می‌دانند. هرکس هرجا می‌رود به گپ و گفت می‌پردازذ و همه اینها طبق تحقیقات، هورمون های لازم شادی و نشاط و سلامت را در انسان فعال می‌کند. خیلی این برنامه برایم جالب بود. همه این توصیه‌ها در دستورات دینی و فرهنگ تمدنی ما بوده است. وقتی می‌گفتند مسلمان نیست کسی که از حال چهل همسایه خود باخبر نباشد... یا انقدر پیامبر از همسایه سفارش کرد که ما گمان کردیم ارث می‌برد... جایگاه و ارزش خانواده و دوست هم که جای خود... کافی بود ما به این دستورات و توصیه‌ها ایمان داشتیم و عامل بودیم. ما یعنی همه آدم‌ها. آن وقت دیگر امروز شاهد این از هم گسستگی روابط خانوادگی و نداشتن دوست صمیمی برای درد دل و حرف زدن نبودیم. یا مثل غالب آدم‌ها بخصوص در کشورهای شدید صنعتی شده، تک تک، غریب و تنها، در یک آپارتمان زندگی نمی‌کردیم و افسرده و پژمرده عمر نمی‌گذراندیم. بی‌اعتمادی و بی‌پناهی موج نمی‌زد. خودخواهی و خودپسندی نبود و دنیا به جایی نمی‌رسید که امروز بگویند از هر ۴ نفر ۱ نفر هیچ کس را برای درد دل کردن یا حرف زدن برای آرامش گرفتن ندارد… پ.ن۱: به وفور در ایران خودمان از این خانواده‌ها که در غرب پدیده شده و مورد مطالعه قرار می‌گیرد، دیده‌ایم.☺️ پ.ن۲: ترجمه بخشی از این ارائه را در پست بعدی ارسال می‌کنم. که ان شاء الله ما به آن مبتلا نشویم و اگر شدیم خودمان را هرچه زودتر نجات دهیم و راه رفته غرب و شرق را نرویم... پیوند برنامه: https://www.ted.com/talks/susan_pinker_the_secret_to_living_longer_may_be_your_social_life 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
ما ایرانی‌ها، اینجوری هستیم... عرض کرده بودم که در حال خواندن کتاب روایت زندگی شهید حسن باقری هستم. رسیدم به صفحه ۲۶۵ شیرین بود؛ گفتم این صفحه را با هم بخوانیم: خاطره ای از جمشید سرداری: من و برادرم ۲۸ شهریور ۱۳۵۹ به آلمان رفتیم. در جریان تظاهرات اهواز در دی ماه ۵۷ گلوله‌ای به کبدش خورده بود و می‌بایست عمل می‌شد. ۳۱ شهریور در بیمارستان بودیم که تلویزیون آلمان فیلمی را از ورود ارتش عراق به ایران نشان داد. دیدن آن تصاویر واقعا برای‌مان دردناک بود. فیلم، پاسگاه‌هایی را نشان می‌داد که پرچم ایران را از روی آن‌ها پایین می‌آوردند و پرچم عراق را بالا می‌بردند. عکس حضرت امام را بر می‌داشتند و عکس صدام را جای آن می‌گذاشتند. به برادرم گفتم: «من طاقت ندارم و به ایران بر می‌گردم.» پرویز هم گفت: «من هم اینجا نمی مانم.» دو روز به عمل مانده بود اما او گفت: « اگر قرار است بمیرم، نمی‌خواهم زیر دست دکتر در آلمان بمیرم.» با هم به فرودگاه رفتیم تا با اولین پرواز به ایران برگردیم. غلغله‌ای بود. دو سه هزار ایرانی جمع شده بودند و می‌خواستند به ایران بروند. بلیط گیر نمی‌آمد. به سختی دو بلیط برای پرواز ترکیه پیدا کردیم. از استانبول هم برای تهران پروازی نبود. با یک عده دیگر از ایرانی‌ها از راه زمینی، تکه تکه خودمان را به مرز بازرگان رساندیم. در بین ما یک پزشک ایرانی بود که ۳۰ سال بود که در آلمان زندگی می‌کرد و همسر آلمانی داشت. او هم فیلم ورود عراقی‌ها را به ایران دیده بود و می‌گفت: «غیرت هیچ ایرانی قبول نمی‌کند که این صحنه را ببیند و طاقت بیاورد.» بخاطر ازدحام ایرانی‌ها، ۳ روز پشت مرز ماندیم. بلاخره مسیر هوایی چند ساعته، ۱۵ روز طول کشید. ۱۶ مهر تهران بودم و بلافاصله به اهواز رفتم... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای دوست بلژیکی که زبانشان عربی - فرانسوی است، به فرانسوی تبریک سال نو میلادی فرستادیم. Bonne année... در پاسخ این فیلم را فرستاد... اصلا شوک شدم... الان هم هر روز داره فیلم از سردار سلیمانی می‌فرسته... مراکشی است و شیعه. از پدر و مادرش در بلژیک بودند و آنجا متولد شدند. می‌گه ما خیلی غریبیم. خیلی کم از معارف دین و شما می دونیم. می‌گه لطفا سخنرانی‌های رهبر و برنامه‌های مهم را زیرنویس نکنید. دوبله کنید... جالب اینکه دارن زبان فارسی یاد می‌گیرند که بهتر همه چیز را بفهمند... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
چند وقت پیش بود که این خبر را خواندم: ‏ترامپ: در جهانی زندگی می‌کنیم که طالبان توییتر دارند اما من ندارم!!! گویا فقط کار ما نیست ، کل دنیا پا در هواست! همان‌ لحظه که این خبر را خواندم، متن زیر را نوشتم: «در جهانی زندگی می‌کنیم که بخاطر حفظ پول و قدرت، برای فرار از استیضاحت، بدون اینکه حتی بدانی چه کسی بود! دستور ترورش را دادی... در جهانی زندگی می‌کنیم که وقتی از بهترین انسان‌های روی زمین را کشتی، عکس زشت تو را از فضای مجازی پاک نکردند، بلکه عکس ملکوتی و خوش چهره‌ی سرباز اسلام را پاک کردند. در جهانی زندگی می‌کنیم که هم ردیفان تو در رذالت، در برابرت سکوت کردند و تو نطق نکردی که کل دنیا در هواست! در جهانی زندگی می‌کنیم که تو هم بازیچه دست صهیون بودی و خبر نداشتی و وقتی خواستی خلاف خواست آن‌ها عمل کنی از بازی با خفت حذف شدی. اما قرار است جهان تغییر کند... دو سال گذشت... ما صبر کرده ایم؛ تو هم صبر کن... و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ... 🚩مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
سرزنش نکن! آیا حتی یک نفر پیدا می‌شود که از سرزنش خوشش بیاید؟ بعید است... اما به شدت اخلاق سرزنش کردن بین برخی انسان‌ها رایج است. عجیب نیست؟ یعنی هیچکس از سرزنش شدن خوشش نمی‌آید و حتی می‌داند چه دردی دارد اما دقیقا رفتاری که دوست ندارد را به راحتی برای دیگران مورد استفاده قرار می‌دهد. یعنی نمی توانی یک لحظه تأمل کنی، و فکر کنی؟ چرا سرزنش می کنی؟ نمی توانی با زبان مشفقانه، توصیه کنی؟ راهکار نشان دهی؟ راه حل جلوی پای فرد بگذاری یا صرفا نظرت را بیان کنی؟ از مسائل فردی و خانوادگی که عبور کنیم، در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، مدام یک عده هستند که آماده‌اند... که یک نفر یک اقدامی کند و آن‌ها دست به قلم شوند و تضعیف و تحقیر و سرزنش... بارها در همین شبکه‌های مجازی شاهد بوده‌ام که افراد جرأت نمی‌کنند دست به کاری بزنند، یا حرف درستی را بیان کنند. چرا؟ از ترس سرزنش! افرادی هم که شجاعت به خرج می‌دهند و حرف درستی را مطرح می‌کنند یا کار مهمی را انجام می‌دهند، خودشان را باید آماده کنند. برای؟ سرزنش! چه فسادی ایجاد کرده این توئیتر. چه برملایی شده وضعیت اخلاقی برخی... کسانی که روحیه سرزنش دارند شاید زیاد سرزنش شده‌اند، شاید هم به وقت تربیت اخلاقی نشده‌اند. از طرفی، اخلاق بد سرزنش کردن، می‌تواند به یک بیماری تبدیل شود. یعنی قلب و عقل آن فرد بیمار شود. دیگر ناخواسته در هر حرکت و اقدام و حرفی بگردد نکته‌ای منفی پیدا کند تا زبان به سرکوفت و سرزنش باز کند. چقدر این دست آدم‌ها دوست نداشتنی هستند. چقدر این شخصیت‌ها غیر قابل تحمل هستند. چه ظلمی می‌کنند به روان خود، خانواده خود، سرزمین خود، جهان خود... چقدر باعث کدورت قلب‌ها می‌شوند، چقدر باعث بغض آدم‌ها شده‌اند. چقدر دل شکسته‌اند... چقدر مانع پرورش امید و اعتماد به نفس و تلاش دیگران شده‌اند... خیلی مراقب باشیم. و مراقبت کنیم از نفسمان، هر شب گفتار و رفتارمان را محاسبه کنیم. عذاب دادن بندگان و مخلوقات خدا، جز مجازات الهی انکارنشدنی، اثر وضعی ناراحت کننده‌ای خواهد داشت، هم در زندگی این دنیای ما، هم زندگی ابدی ما. 🚩مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
«او» ناخواسته در کوچه زمین نخورد، یا خانه، دچار آتش سوزی اتفاقی نشد. یک حزب با خدعه سر کار آمد. اما حتی به همین هم راضی نشد. گفت همه باید اجباراً به من رأی دهند تا تایید شوم. علنی بیایند جلوی همه بگویند من جانشین پیامبر خدا هستم. همسر دختر پیامبر خدا، تن نداد. پیامبر خدا تعیین کرده بود او جانشین باشد. ناراحت از این نبود که کس دیگر جانشین باشد. نگران چیزی بود که از حقیقت دین از دست برود. خود را مسئول مراقبت از دین خدا می‌دانست. نشست در خانه و به مسجد نرفت. نمی‌توانست کار باطل را تأیید کند و نخواست مواجه هم شود. علت هم این بود که نمی‌خواست جنگ داخلی شود. گفت حفظ نظام اسلامی واجب‌تر است که فروپاشی از درون رخ ندهد. فرستادگان حاکم تقلبی، آمدند در زدند. خانم خانه پشت در رفت. می‌دانست چه کسانی هستند. گفت احتمالا دختر رهبرشان برود متأثر شوند. نشدند. خواستند به زور وارد خانه شوند. اجازه نداد. فشار آوردند. باردار بود. اما سخت مقاومت می کرد. خسته و کلافه شدند. در چوبی بود. آتش زدند... سر و صورت و پهلو و... همه سوخت و بچه از دست رفت... به زور رفتند داخل خانه. دست های مرد را با طناب بستند. کشان کشان به بیرون کشیدند. خانم سخت مجروح شده بود، اما گفت نمی‌گذارم. مجدد خودش را به همسرش رساند. صرفا همسر نبود. امامِ بر حق بود. دفاع از او را تکلیف خود می‌دانست. طناب را می‌کشید. نمی‌گذاشت او را به مسجد ببرند. زور چند مرد در دستانش جمع شده بود انگار. دیدند بی‌فایده است. به دست و بازویش زدند... طناب رها شد... علی را بردند... همه تماشا می‌کردند... شاید اگر تلفن همراه داشتند از این صحنه فیلم هم می گرفتند... یکی دو یار صدیق علی، آنجا بودند، اما ایشان با یک حرکت چشم اشاره کرد که ساکت بمانند. آن طناب برای خود علی شوخی بود. او که در قلعه را از جا کنده بود. اما آموزش می داد... آموزش می داد جگرت هم سوخت، سوخت... برای حفظ دین خدا باید صبر کنی. مردم! فاطمه صدیقه، دختر رسول خدا اتفاقی در کوچه زمین نخورد. پدرش باغی را به او هدیه کرده بود. اجازه خداوند در آن بود. غاصب جای همسرش که حکومت را دست گرفت، آن باغ را هم غصب کرد. دوست داشت این خانواده هیچ نداشته باشند. این بانو تعلق خاطری به دنیا نداشت. اما معتقد بود از حق باید دفاع کرد. وگرنه به مرور حق و باطل جایش عوض می‌شود. بلند شد یک نفره دنبال مطالبه حقش رفت. تنها رفت که حرکتش را سیاسی نکنند. ندادند. مُصر شد و جوابش سیلی بود. سیلی مردانه به صورت زنانه مقابل چشم پسر بچه‌اش... این تاریخ اتفاق افتاده. و می‌دانیم که تاریخ و نبرد بین حق و باطل بارها تکرار شده. و می‌دانیم حق همیشه در مظلومیت بوده. چون حق از روش‌های غیر انسانی استفاده نمی‌کند. یعنی علی به زور حاکم نمی‌شد. به زور از کسی تایید نمی‌خواست. اگر باغی به همسر کسی بخشیده شده بود به زور از او نمی‌گرفت. اگر همسر کسی بنا به هر دلیلی از چیزی انتقاد می‌کرد سیلی نمی‌زد. زنی را مقابل همسرش و فرزندانش نمی‌زد. فرق هست بین حق و باطل. الحمدلله که ما حق را دوست داریم و از باطل بیزاریم. خدا کند تا آخر بر صراطی که حق در آن قدم گذاشت استوار بمانیم. دنیای کوتاهی داریم همهٔ ما. ما هم خواهیم رفت. اما تمام اعمالمان و آثارش تا ابد ثبت می‌شود و هرگز از ما جدا نخواهد شد... 🚩مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
به بهانه سال نو به همکلاسی فرانسوی‌ام پیام تبریک دادم و جویای حالش شدم. دعوتش کردم که سری به هلند بزنند و به منزل ما بیایند. خیلی گرم پاسخ داد، اما اظهار تأسف کرد که امکان آمدن نیست و گفت فرانسه روزانه ۲۵۰هزار ابتلای جدید کرونا دارد... شوک شدم! دیگر با دور شدن از فرانسه از اخبارش هم دور شدم... خدا کمکشون کنه. جهت اطمینان رفتم وضعیتشان را در سایت هم دیدم. بله درست بود. امروز ابتلای ۲۵۸هزار در یک روز ثبت شده! بعد رفتم وضعیت ایران را دیدم. ۱۰۰۰ ابتلا ... بعد نگاهی به شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان. خب نه! آن‌ها که هرگز خبر خوبی از ایران مخابره نمی کنند. بعد نگاهی به شبکه های اجتماعی ایرانی. هر روز پیدا کردن یک معضل و مشکل در کشور و بحث و جدل و ناله و نفرین... رسانه این است. رسانه اگر دست آدم خوب‌ها نباشد، توپ بدی را در زمین می‌اندازد و آدم‌های زیادی به دنبال آن توپ می‍دوند. همه هدف هم این می‌شود که دو طرف آن توپ را وارد دروازه حریف کنند و احساس موفقیت و پیروزی را تصاحب کنند... احساس پیروزی. نه خود پیروزی. چون دقت نکردند توپ با هدفی پشت پرده برای آن‌ها انداخته شده. و بدون فکر وارد این بازی شدند. @ninfrance