eitaa logo
تا انتهای افق
9.9هزار دنبال‌کننده
676 عکس
202 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
تا انتهای افق
اولین مقایسه #مدارس فرزندم در مدارس ایران درس بخواند یا خارج از کشور؟ خب همیشه این حرف هست که در ای
این بخش کمی از صحبت‌های این مادر هست که با خشم و درد و رنج داره از محتوای کتاب مدرسه می‌گه که به فرزندش آموزش داده میشه و ظاهراً کسانی هستند مقابلش که نمی‌گذارند ادامه بده... این وضعیت فعلی مدارس در خارج از ایران است. بر مبنای سند۲۰۳۰ که رهبر ایران مقابلش ایستاد، سندی که می‌گفتند محتوای کتب آموزشی بخصوص در بخش جنسی باید منطبق با کتب آموزشی دنیا یک دست باشد. کتبی که تعداد خاصی در یک گوشه دنیا طراحی می‌کنند و بقیه باید تقلید کنند. محتوایی که صدای خود خانواده‌های غربی را درآورده... این وضعیت واقعی هست و باید بدونید که بسیاری والدین خارج ایران یا خبر ندارند در مدرسه به بچه‌هایشان چه‌ها گفته می‌شود یا چون بهش فکر کنند حالشون بد میشه، اصلا به روی خودشون نمیارن و نهایت می‌گن چه کار کنیم دیگه وضعیت این شکلی شده... به دلیل جملات رکیک و عریان و حرفای ناجور خیلی موارد از ترجمه حذف شده... and she came to your school when she procures bids for ISU (Illinois State University) for construction, and came to your school and spoke to your staff for two straight days, why did she do that? و اون به مدرسه‌تون اومد وقتی داشت برای یه کار عمرانی دنبال پیشنهاد (مناقصه) می‌گشت، و اون دو روز پشت سر هم اومد اینجا و با مسیولین صحبت کرد، [به نظرتون] چرا این کارو کرد؟ This is why she did that, this is why she did that, to make sure, that when our students want to know whether or not they have a vagina or a penis, they have pictures from your staff to be able to help them. این دلیلشه که چرا این کارو انجام داد. این دلیلشه که چرا این کارو انجام داد. تا مطمین بشه که وقتی دانش‌آموزان ما می‌خوان بدونن آیا اندام جنسی زنانه دارن یا مردانه، تصاویری [عریان] از مسیولین [در کتاب] داشته باشن تا بتونن از اون‌ها کمک بگیرن (به طعنه) They don't have enough sex, they don't have enough anal sex, they need adults to tell them how to masturbate, and what I call that? اونا به اندازه کافی رابطه جنسی ندارن؟ اونا به اندازه کافی رابطه جنسی ندارن، حالا نیاز به بزرگسالان دارن تا بهشون یاد بدن که چطور خودارضایی کنن؟ می‌دونید من به این کار چی می‌گم؟ So here's what I'm asking you, you have a hard time hearing this from me, but this is for 10 years old and up and this bill was passed for 5 year olds and you have a hard time me sitting here telling you the words "anal sex", "masturbation", that's hard for you or the time's up? Because the time's not really up, I don't believe you Mr.Wiley that my time is up, حالا این سوالیه که من می‌خوام از شما بپرسم، حتی شما [که بزرگسال هستید] سختتونه که این صحبت‌ها رو از من بشنوید، اما این [کتاب] برای ‍‍۱۰ ساله هاست و این چیزی که تصویب شد برای ۵ ساله‌ها بود، و حالا شما معذب هستید که اینجا بنشینید و از من کلماتی مثل «رابطه جنسی » یا «خودارضایی» رو بشنوید، آیا شما معذب هستید یا وقت [صحبت‌کردن] من تمام شده؟ چون واقعیتش اینه که وقت من تمام نشده، من این حرف شما رو باور نمی‌کنم که وقت من تمام شده. but I'm going to end with this, I'll close with this because this was too much for you, I can tell right now, and that's why you're cutting me off, but last time I said you know what? Critical race theory, little girl on the back was laughing every single time Megan said something, because white people oppress black people, right? Isn't your principal black? Isn't your mayor black? اما می‌خوام صحبتامو با این [نکته] تمام کنم، صحبتامو با این [نکته] می‌بندم، چونکه خیلی صحبت‌های قبلی که کردم برای شما سنگین بود، راحت می‌شه این مساله رو [از معذب بودن شما] تشخیص داد، و همین هم دلیل اینه که دایم دارید سعی می‌کنید صحبت من رو قطع کنید. اما دفعه قبل من گفتم، می‌دونید چیه؟ کمی تئوری نژادی (کمی علیه نژادپرستی صحبت کنم)، اون دختر کوچولو (به طعنه) که اون عقب نشسته به ازای هر یک دونه از حرف‌هایی که مگان زد خندید، چونکه سفیدها می‌تونن به سیاه‌ها ظلم کنن، درسته؟ آیا رییس مدرسه‌تون سیاه نیست؟ آیا شهردارتون سیاه نیست؟ ... 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
تا انتهای افق
#مدارس خارج از ایران این مادری است که با خشم و رنج از محتوای آموزش جنسی با تصویر در کتاب درسی کودکش
این بخش کمی از صحبت‌های این مادر هست که با خشم و درد و رنج داره از محتوای کتاب مدرسه می‌گه که به فرزندش آموزش داده میشه و ظاهراً کسانی هستند مقابلش که نمی‌گذارند ادامه بده... این وضعیت فعلی مدارس در خارج از ایران است. بر مبنای سند۲۰۳۰ که رهبر ایران مقابلش ایستاد، سندی که می‌گفتند محتوای کتب آموزشی بخصوص در بخش جنسی باید منطبق با کتب آموزشی دنیا یک دست باشد. کتبی که تعداد خاصی در یک گوشه دنیا طراحی می‌کنند و بقیه باید تقلید کنند. محتوایی که صدای خود خانواده‌های غربی را درآورده... این وضعیت واقعی هست و باید بدونید که بسیاری والدین خارج ایران یا خبر ندارند در مدرسه به بچه‌هایشان چه‌ها گفته می‌شود یا چون بهش فکر کنند حالشون بد میشه، اصلا به روی خودشون نمیارن و نهایت می‌گن چه کار کنیم دیگه وضعیت این شکلی شده... به دلیل جملات رکیک و عریان و حرفای ناجور خیلی موارد از ترجمه حذف شده... « و اون به مدرسه‌تون اومد وقتی داشت برای یه کار عمرانی دنبال پیشنهاد (مناقصه) می‌گشت، و اون دو روز پشت سر هم اومد اینجا و با مسیولین صحبت کرد، [به نظرتون] چرا این کارو کرد؟ این دلیلشه که چرا این کارو انجام داد. این دلیلشه که چرا این کارو انجام داد. تا مطمین بشه که وقتی دانش‌آموزان ما می‌خوان بدونن آیا اندام جنسی زنانه دارن یا مردانه، تصاویری [عریان] از مسیولین [در کتاب] داشته باشن تا بتونن از اون‌ها کمک بگیرن (به طعنه) اونا به اندازه کافی رابطه جنسی ندارن؟ اونا به اندازه کافی رابطه جنسی ندارن، حالا نیاز به بزرگسالان دارن تا بهشون یاد بدن که چطور خودارضایی کنن؟ می‌دونید من به این کار چی می‌گم؟ حالا این سوالیه که من می‌خوام از شما بپرسم، حتی شما [که بزرگسال هستید] سختتونه که این صحبت‌ها رو از من بشنوید، اما این [کتاب] برای ‍‍۱۰ ساله هاست و این چیزی که تصویب شد برای ۵ ساله‌ها بود، و حالا شما معذب هستید که اینجا بنشینید و از من کلماتی مثل «رابطه جنسی » یا «خودارضایی» رو بشنوید، آیا شما معذب هستید یا وقت [صحبت‌کردن] من تمام شده؟ چون واقعیتش اینه که وقت من تمام نشده، من این حرف شما رو باور نمی‌کنم که وقت من تمام شده. اما می‌خوام صحبتامو با این [نکته] تمام کنم، صحبتامو با این [نکته] می‌بندم، چونکه خیلی صحبت‌های قبلی که کردم برای شما سنگین بود، راحت می‌شه این مساله رو [از معذب بودن شما] تشخیص داد، و همین هم دلیل اینه که دایم دارید سعی می‌کنید صحبت من رو قطع کنید. اما دفعه قبل من گفتم، می‌دونید چیه؟ کمی تئوری نژادی (کمی علیه نژادپرستی صحبت کنم)، اون دختر کوچولو (به طعنه) که اون عقب نشسته به ازای هر یک دونه از حرف‌هایی که مگان زد خندید، چونکه سفیدها می‌تونن به سیاه‌ها ظلم کنن، درسته؟ آیا رییس مدرسه‌تون سیاه نیست؟ آیا شهردارتون سیاه نیست؟ ... 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خب حالا در مقابل این بحرانی که در مدارس و دوران تحصیل در کشورهای خارجی می بینیم، با دخترانی که مسلمان و محجبه می شوند و تعدادشان هم کم نیست مواجه میشویم... حس و حال این دختر خانم را بعد از مسلمان شدن ببینید... چرا پیش از گرایش به دین هر روز گریه می کرده؟؟ اگر سیستم آموزشی و پرورشی خارج از ایران و بخصوص غرب ایده آل است چرا باید دانش آموزان در افسردگی روزگار را سپری کنند و وقتی به دین با همه قوانین و تعیین محدودیت هایش گرایش پیدا می کنند، حال خوبی را تجربه می کنند؟ شکر خدا بگویند و احساس کنند به آرامش رسیده اند و نجات پیدا کرده اند. باید به همه اینها با هم فکر کنیم... و اگر امروز می گوییم حال و روز مدارس ما خوب نیست ببینیم کدام مدارس؟ مدارسی که به سمت آموزش های غربی گرایش پیدا کرده اند یا مدارسی که به سمت گرایش های دین آسمانی؟ هرگز ما مدینه فاضله نشده ایم هنوز، اما حرف سر این است که کمی و کیفی بررسی کنید اوضاع بسیار بهتری از کشورهای از دست رفته داریم و قدرت بیشتری برای حرکت به سمت تغییری بنیادین... باز می رسیم به جمله «غرب راه رفته است...» و ایران در بین کشورهای جهان یک استثنا تاریخی است. حتی اگر با کشورهای مذهبی جهان هم مقایسه شود. چرا؟ چون ایران محور تحول جهانی به سمت دنیا و نظم جدید جهانی است نه هیچ کدام از این کشورهای دیگر و این نسل متفاوت در ایران پرورش یافته... 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
چرا شعار زن، زندگی، آزادی برای خانم‌های مؤمن به خدا، جذاب نیست؟... ببینید این خیلی نکته مهمی هست که خانمهایی که ایمان به خداوند دارند و طبق اوامر و دستورالعمل های خالق که باورش دارند سعی می کنند عمل کنند، خیلی مشکلات را اصلا تجربه نمی کنند... الحمدلله از روز تولد عزیزند برای پدر و مادر و خانواده و حلوا حلوا می شوند. پدر و مادر شکر می کنند دختر دار شدند و می گویند رسول رحمت فرمودند: خانواده‌ای که فرزند اولشان دختر باشد غرق رحمت هستند و خانواده‌ای که مثلا سه دختر داشته باشند که دیگه خوشبخت دنیا و آخرت هستند و مورد توجه و عنایت ویژه الهی... بعد هم در فرایند رشد کاملا زندگی می کنند. هیچ مشکلی هم با پوشش ندارند. به راحتی امر خالقشون که محبوب دلشان هست را اطاعت می کنند و به همه فعالیت های به حق و مورد نیازشان هم در چهارچوب برنامه رشد و تعالی و دوری از آسیب ها می رسند. بعد هم که ازدواج می کنند، باز به همین ترتیب محبوب همسر هستند، همچنان که محبوب خانواده هستند. زندگی می کنند و آزادی لازم هم برای رشد و موفقیت و تعالی دارند. کمبودی ندارند واقعا با این نگاه... حالا طبیعت این دنیا رنج و سختی و مشکلات و ضعف و نقص که هست. به امتحانات الهی هم که عمیقا اعتقاد داریم. بسیاری هم هستند که مومن به خدا هستند و از سوی پدر و مادر و یا همسر و فرزند امتحان می شوند در این دنیا... اما باز هیچ کدام باعث نمیشه که احساس کنند فرصت زن بودن و زندگی کردن و تجربه آزادی بر حق توسط دین یا حکومت دینی از آنها گرفته شده. حتی همین قدرت تفکیک به نظر خیلی مهمه. چون پس از بررسی دقیق از زندگی خیلی از این بندگان خدا که معترض هستند مشخص شده که به جهت خانوادگی دچار سختی و محرومیت و غم و رنج هستند. یعنی مسائل شخصی و حس قربانی بودنشان، توسط هدایت رسانه های هدفمند، شده مسئله سیاسی برایشان اینها نکات مهمی هست واقعا. باید روش فکر کرد. باید درباره اش صحبت کرد. هم میشه به خیلی ها کمک کرد که مشکلشون حل بشه و حالشون خوب بشه. هم میشه آموزش ها را ارتقا داد که دختران و زنان زیادی از آسیب های خود خواسته و دیگر خواسته خلاص شوند، هم بصیرت لازم را پیدا کنند که قدرت تفکیک داشته باشند و باورهای غلط را و نقص ها و ضعف های زندگی شخصی را به باورهای دینی و الهی گره نزنند و تصور نکنند دین و حکومت دینی مانع رشد و موفقیتشان شده. این از اون جهت خیلی روشن هست که عموم کسانی که الان مقابل مثلا پوشش ایستادند یا مشکل اقتصادی ندارند، یا گرایش دینی نداشته اند که از فوایدش بهره مند بوده باشند که بدانند که واقعا اگر دین و ایمان به آن شکل که خداوند رحمان از آنان خواسته بود داشتند و به دستوراتی که داده عمل می کردند، الان، هم به معنای واقعی کلمه یک زن مخلوق خداوند از صفت جمالش بودند، هم با تمام وجود زندگی می کردند و هم آزادی واقعی داشتند. آزادی منطبق با تعریف خود خالق که آزادی از غل و زنجیرهای دست و پا گیر میل های دنیایی است که اتفاقا در نهایت برای خود زن اسارت و درگیری و آسیب ایجاد می کرده است. این خیلی مهمه به نظر که بسیاری از زنان محروم از زندگی و آزادی واقعی بر مبنای معارف الهی، متاثر از این شعار شده اند. یعنی واقعا از صمیم قلب به دنبال زندگی و آزادی اند برای به دست آوردن آرامش، اما به ایشان آدرس غلط داده اند. و بقیه هم که گردانندگان این بازی هستند نقش بازی می کنند و هدفگیری سیاسی است و به صورت اثبات شده، نه زن برایشان مهم است، نه زندگی، نه آزادی. 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
موفق‌های ناراضی خب حالا باید فکر کنیم چرا چندین کشور از بودجه شخصی خود و مالیات مردم خود هزینه کرده‌اند و شبکه‌های ماهواره‌ای ساخته‌اند و ماموریتشان خوردن مغز فعال و دارای امید و انگیزه مردم ایران است. این جمله اغراق نیست. در عمل واقعیت دارد. اگر یک روز کامل این شبکه‌ها را دنبال کنید متوجه این نکته می‌شوید. تا به حال دیده‌اید یک دستاورد یا موفقیت از دختران ایرانی را در مدارس و دانشگاه‌های ایران، در شبکه‌های خود مطرح کنند؟ در حالی‌که در دنیای واقعی هر ساله موفقیت‌ها و دستاوردهای فراوانی از سوی دختران و بانوان در ایران در حال وقوع هست. و ما جدا از رسانه پیرامون خودمان می‌بینیم و حتی شاید خودمان یکی از همان بانوان موفق ایران باشیم و می‌بینیم که چقدر زیادیم... یعنی هرچه هستیم، باز دختران و بانوانی را می‌بینیم که در برابرشان هیچیم... این خیلی خیلی مهم است که به این مسائل فکر کنیم. خود مردم باید خودشان را از دست این شبکه‌ها نجات دهند. چون به مرور مغزی که توضیح دادم برایشان نمی‌ماند. و آگاهی بخشی به ایشان کمک می‌کند. دختر خانمی دبیرستانی به بنده پیام داد که تحت فشار روحی است. با اینکه عقلا میفهمد درست چیست اما از فشار روحی روانی در امان نیست. چون در خانه ایشان صبح با شبکه « من و تو» بیدار می‌شود و شب با « اینترنشنال» به خواب می‌رود... یا یکی از دانش آموزانم که سالها پیش با حال بد می‌گفت من اگر دختر ۱۶ ساله داشتم هرگز در خانه ماهواره قرار نمی‌دادم... خودش آن زمان ۱۶ ساله بود... یا دانش‌آموز دیگرم که نزدیک من آمد و خواست خصوصی صحبت کند و گفت که در خانه ماهواره دارند و مادر و خواهرش چیزهایی می‌بینند که او خجالت می‌کشد و روی دیدنش را ندارد و وقتی به اتاق خود می‌رود، مورد سرزنش و تمسخر قرار می‌گیرد که چرا عقب‌مانده هستی و این کارها یعنی چه. وقتی اینها را به من می‌گفت همزمان قطرات اشک هم می‌چکید... یا یکی از فراگیرهای نوجوانم که به من پیام داده است که ماهواره امید و انرژی و انگیزه اش را برای با جدیت درس خواندن از او گرفته و مدام فکر می‌کند چه فایده وقتی به جایی در این کشور نخواهد رسید... این در حالی است که همین الان در بهترین مدرسه درس میخواند و پدر و مادرش در همین کشور درس خوانده‌اند و شاغل شده‌اند. هر دو درآمد عالی دارند و برنامه‌های تفریحی ایشان هم برقرار است اما تصور می‌کنند که خوشبخت و موفق نیستند... فکر کنیم و با هم صحبت کنیم و تصمیم کبری بگیریم... مقایسه بعدی، ایران و خارج از ایران است. شبکه‌های اجتماعی هم به همین ترتیب. شما در نهایت انتخاب کنید که کدام را دنبال کنید... 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
روز پادشاه در هلند. ۲۷ آوریل ۲۰۲۳ شما در رسانه‌ها احتمالا اولین عکس از بالا سمت چپ را می بینید، ما در هلند بقیه تصاویر را. متن توضیحی در ادامه می آید... 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
روز پادشاه در هلند تصور کنید بگویم: در ایران روز تولد رهبری، روز ولی فقیه نام دارد و تعطیل رسمی است. همه مردم در این روز لباس ولی فقیه را به صورت نمادین به تن می کنند و کل روز را جشن میگیرند و شادی می کنند. چند سرود معروف وجود دارد که همه حفظند و در این روز در سراسر کشور همه جا خوانده می شود که در آن از خوبی های ولی فقیه و خانواده ایشان می گویند و به او ابراز عشق و وفاداری و ارادت می کنند. اما خب چنین روزی وجود ندارد. حتی همین اواخر رهبر فرزانه ایران اظهار دلخوری کرد که چرا دانشجویان در دیدار با ایشان بحث روز تولد ایشان را مطرح کرده اند... یا خواسته اند که در هواپیماها به نام ایشان درود فرستاده نشود. حالا باید بدانید که در هلند یک روز در سال روز پادشاه نام دارد. روز تولد شاه. مردم به شکل نمادین لباس و رنگ محبوب سلطنتی را می پوشند و در خیابان ها می آیند و جشن می گیرند و مشروبات الکلی می خورند و احتمالا بدانید چه ها به دنبال دارد... در یادداشتهای خبری شان می نویسند « نوشیدن آبجو و غش کردن یکی از بزرگترین جاذبه های روز پادشاه است» اما من از نزدیک شاهد بودم چه حال و روزی دارند کسانی که از خود بیخود می شوند و چه رفتارهایی از آن ها صادر می شود و چه حال بدی را تجربه می کنند... یعنی به این مردم بیچاره هیچ نمی رسد جز هزینه کردن برای مشروبات الکلی و آسیب به خود که در یادداشت ذکر شده می نویسد که فردایش با چه حال بد و سردردی باید بیدار شوند و به سر کار روند و خرج های بیهوده و در نهایت نمایش فرهنگ واقعی اگر قانون و سخت گیری نباشد. جالب بود که در پیوندی که در ادامه می آید نوشته است که برای خرید مشروبات الکلی مخصوص این روز که در حد افراط استفاده می شود هلندی ها طی سال پس انداز انجام می دهند... اگر میخواهید با این فرهنگ و شخصیت بهتر آشنا شوید در روز پادشاه به هلند سفر کنید. هرچند می دانم در رسانه هایشان فقط آن صحنه های خنده و شادی و بالا پایین پریدن و شیک و مجلسی بودن مردم و دشت های تمیز و منظم و یکدست لاله ها را نشان می دهند. پنجشنبه ای که گذشت روز پادشاه بود... شاید باید فرهنگ پذیری هلندی ها را در روز پادشاه دید. رسما هرکس هر چیزی میخورد یا می نوشد آشغالش را همان لحظه جلوی پایش می اندازد. کل سطح خیابان‌های مرکز شهر با زباله ‌پوشیده می شود تا حالا بعدا شهرداری بیاید و تمیز کند... شایان ذکر است که هلند جزء با فرهنگ ترین های باغ اروپا محسوب میشود... در سایتی که پیوندش را می گذارم چیزهایی از این روز نوشته که نمی توانم از آن ذکر کنم. از بازی های ناجور تا ادعای نوشیدن تا حد زمین افتادن و از هوش رفتن و به آن افتخار کردن... اینکه اگر میخواهید چیزی در این روز بفروشید سراغ افراد مست بروید که فرصت خوبی است... البته نباید این را تعمیم داد به همه مردم هلند. قطعا افراد بافرهنگ هم در هلند کم نیستند. ولی به هر‌حال هلندی ها در روز پادشاه چنین بلایی سر خیابان‌های شهر در می آورند وقتی قانون و جریمه و برخورد نباشد... یک عادتی هم دارند پلیس های هلندی که برای کنترل شهر با اسب وسط خیابان می آیند. خبری از بنز و پژو نیست... خب طبیعتا این اسب های بی نوا نیاز به تخلیه دارند و وسط شهر همین طور خرابکاری می کنند که در تصویر اول از سمت راست ردیف پایین می بینید. حالا چقدر ناخواسته کفش و دوچرخه و ماشین از روی آن رد می شود تا فردا پس فردا کسی بیاید و اینها را جمع و تمیز کند... نمیدانم چرا برای پلیس هلند بنز و یا هر نوع ماشین در خور پلیس نمیخرند؟ که یا با دوچرخه بیایند یا با اسب! وقتی هلند یک کشور در رفاه هست. البته می دانم. کمک به محیط زیست می کنند... و البته واقعیت پشت پرده گرانی بنزین و برق است... اینها را شاید هرگز در رسانه ها نبینید و هیچ خبرنگاری به آن نپردازد. اما ماهواره های فارسی زبان خارجی خوراکشان پرداختن به هر خبری از این دست است اگر کوچکترین مقیاسش در ایران یا در یک جامعه اسلامی اتفاق بیفتد... https://dutchreview.com/culture/8-things-know-kings-day-in-netherlands/ 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
مرکز نوآوری مانا فضای کار اشتراکی؛ ویژه بانوان در هلند فضاهای کاری اشتراکی خوبی وجود دارد و بارها یک روز کامل در این فضاها بوده ام و کارهایم با کیفیت متفاوت جلو برده ام. قابل مقایسه نیست وقتی آدم از خانه بیرون می زند و در یک فضایی که همه با جدیت مشغول کار و درس هستند، کار و تلاش می کند با مثلا در خانه ماندن وقتی از سر تنبلی مانده ای و احساس کسالت و بی حوصلگی کردن و یا مشغول گوشی شدن یا مشغول تلویزیون شدن یا مشغول انجام هر کاری در خانه جز برنامه ای که آن روز برایش برنامه ریزی کرده است. همانجا بود که آرزو کردم کاش بتوانم چنین بستری را در ایران هم راه اندازی کنم یا راه اندازی کنند. بعد که با دوستان ایران مطرح کردم با تعجب گفتند از این مراکز در ایران هم وجود دارد! وقتی چندین مرکز را بهم معرفی کردند، برایم بسیار جالب آمد که طراحی و چینش و ساختارش بعضا حتی از مراکزی که در هلند دیده بودم بهتر بود. و گاهی هم بسیار مشابه. اما معرفی یکی از این مراکز بیش از هر مرکزی توجهم را به خود جلب کرد. مرکزی که راه اندازش یک خانم است. وقتی جستجو کردم با یکی از صحبت های ایشان مواجه شدم که توضیح می دهد وقتی پس از فراغت از تحصیل وارد فضای کاری شد از حواشی محیط کار معذب بود و گاهی تمرکز هم برای با جدیت انجام دادن کار از بین می رفت. این شد که تصمیم بگیرد فضای کارش را خودش بسازد! فضایی که هم برای خودش باشد، هم بانوان زیادی را که مشتاق چنین فضایی هستند در خود جای دهد. این خیلی خیلی موضوع مهم و بزرگی است. هم نمایش دهنده عزت نفس و اعتماد به نفس یک خانم ایرانی است و هم این نکته را یادآور می شود که اگر هدفی ارزشمند و دوست داشتنی در زندگی تعیین شود و همه توجه بر آن متمرکز شود، حتی کاری به این بزرگی شدنی خواهد بود. حال تصور کنید اگر این خانم با خود می گفت: نمی شود... نمی گذارند... نمی توانم... من کجا، چنین هدف و کار پر زحمت و پر هزینه کجا... اما وقتی به قاعده از تو حرکت از من برکت ایمان داشته باشد، تمام است. حرکت... تو حرکت را آغاز کن، کمک ها از راه می رسد... هرچند وقتی اول ایده ات را مطرح کنی خیلی ها بگویند دیوانه شدی؟ نمی شود! کار، سختی ندارد؟ اذیت ندارد؟ فشار ندارد؟ دارد... اما این فرصت و مجال عمر است و اینکه مشخص شود هر یک از ما به چه شکل از این فرصت و امکان استفاده می کنیم. این را می گذارم در مقابل آن دختری که با هیجان بهم گفت دارم از کشور می روم... و وقتی گفتم چرا می روی؟ گفت چرا نروم؟ اینجا جای ماندن نیست. من اینجا آینده ای برای خودم متصور نیستم... ایشان دختری بود که در همین کشور در بهترین مدارس و بهترین دانشگاههای ایران تحصیل کرده بود. با امکانات همین کشور به این دانش و تخصص رسیده بود و حالا فقط به این می اندیشید که برود به دنبال آینده شخصی خودش... یعنی تا امروز کشور به من خدمت کرده... حالا احساس می کنم نمی تواند بیش از این به من خدمت کند و من می روم که کشوری دیگر به من خدمت کند... بازدید از مانا، همین مرکز نوآوری مخصوص بانوان که با طراحی خاصش بسیار روح بخش و زنده بود، خیلی شیرین بود. میز کاری، محیط استراحت، مبلمان راحت، حیاط خلوت و حوض آب و فضای آزاد. اتاق ارائه، اتاق جلسات، کافه و آشپزخانه و ... همه خانم بودند و از همه زیباتر فضایی برای مادران طراحی شده بود که از صبح تا عصر که مادر در حال کار است کودکانش هم نزدیکش در حال بازی و آموزش باشند و هر زمان نیاز باشد به راحتی به فرزندانش سر بزند و یا حتی ناهار را کنار فرزندانش بخورد... وای که چقدر شیرین و نشاط بخش بود و چه حس افتخار و تحسینی برایم داشت. پیشنهاد می کنم اگر در تهران هستید. و خانم هستید. به این مرکز سری بزنید و البته بنا دارم فصل هایی از کار مشارکتی را به میزبانی این مرکز رقم بزنیم و امیدوارم هر روز پر برکت تر از دیروز به کار ارزشمند خود ادامه دهند. جالب است که بدانید این مرکز بخشی را هم برای کارهای اشتراکی با آقایان جدا از مجموعه در نظر گرفته است. حتی اتاق های مجزای اجاره ای. یعنی حتی این امکان که همسری در همان مرکز کنار خانواده اش فعال شود فراهم است. اما بخش اصلی فقط مخصوص بانوان است. که با پوشش آزاد و در آرامش روان و تمرکز به کار خود بپردازند. امید که این مراکز در کل کشور تکثیر شود و بانوان و جامعه از برکاتش بهره مند شوند. تبریک می گویم به بانوی راه انداز این مجموعه و همه دست اندرکاران جوان آن. در پناه خداوند موفق باشید. می توانید از طریق پیوند زیر به سایت این مجموعه دسترسی پیدا کنید و با ثبت نوبت حضوری از مرکز بازدید کنید: https://mana.center/ 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
این صحنه ای از یک فیلم هالیوودی است که دیدم و بر اساس واقعیت ساخته شده. داستان زنی است که با شوهر خود تصمیم می گیرند برای شاد سازی فضای مذهبی کلیسا به ترانه خوانی و سرود و نمایش عروسکی روی بیاورند. و از این طریق مردم بخصوص کودکان را، جذب دین خدا کنند. اما وقتی مشهور می شوند، به مرور هدفشون کسب پول و شهرت میشه تا هدایت انسانها. کار به جایی میرسه که دست به هر عملی می زنن برای پول و ثروت و حتی خود خانم و همسرش به فساد مالی و اعتیاد و آلودگی اخلاقی و ... کشیده می شوند. آخر هم کارشون به رسوایی و دادگاه و زندان کشیده می شه و ثروت و قدرت و محبوبیت را هم از دست می دهند. این دیالوگ اوایل فیلم هست وقتی کم کم در حال انحراف از مسیر هستند... در جلسه ای که دست اندر کاران برنامه تلویزیونی گذاشته اند مطرح می شود که کتاب مقدس به صراحت همجنس گرایی را ممنوع می کند اما اینها شروع به توجیه می کنند و می شود آنچه نباید بشود. اینکه مردم غرب هم اول از مخالفت با کتاب مقدس خود شروع کردند. بخصوص سلبریتی هایشان، قابل توجه است. یعنی به صراحت امر خالق را با توجیهات و اهداف پشت پرده،‌ کنار گذاشتند. درس های بزرگی داشت این فیلم. @ninfrance
برای دوستانی که پیگیری متن فوق را کردند. The Eyes of Tammy Faye (2021) چشمان تامی فای زنی که با دغدغه معرفی دین با زبان هنر وارد میدان شد، اما غرق رسیدگی به آرایشش شد، برای همیشه شاد بودن و کار بیشتر برای پول بیشتر و زندگی در رفاه، اعتیاد به دارو پیدا کرد و در نهایت درگیر فساد مالی و اخلاقی با همسرش در جامعه شد... توجه شود که فیلم مناسب کودک و نوجوان نیست. @ninfrance
نشسته‌ام بنویسم که خوش به حال خودم... هرچی می‌گذرد اعتقادم، علاقه ام و ارادتم به دین عزیزم اسلام و آموزش‌های ناب امامانم بیشتر می‌شود... شنیدم پسر بازیگری در آمریکا برای اینکه خود را شبیه پسر خواننده‌ای در کره بکند، ۲۲ عمل جراحی بر صورتش انجام داده و آخر هم کم آورده بدنش و مرده... و من فکر می‌کنم... فکر می‌کنم که چرا بازیگران و خوانندگان به شکلی ابراز وجود می‌کنند که مغز و فکر و روح جوانان زیادی را تسخیر و اسیر خود کنند؟ این در حالی هست که به ما یاد می‌دادند که در آداب اجتماعی دین اسلام این است که نه باید چهره‌ای نامرتب و لباسی پاره و بهم ریخته بپوشی که جلب توجه کنی و نه، لباسی چنان خاص، متفاوت و پرهزینه بپوشی که باز از این طریق حسرت و اسارت دیگران را به خود جذب کنی... نوجوانی را با این داستان‌ها سپری کردیم که پسر زیبای جوانی در مسیر دختری بود که داشت با همسر جوانش از مقابل او عبور می‌کرد و در این حین حواسش به زیبایی این مرد جوان افتاد! مرد جوان ترسید و سریع موی خود را بهم ریخت، روی خود را برگرداند و وقتی مورد سوال دوستش قرار گرفت، گفت: نکند آن دختر مهرش به همسرش کم شود و متوجه من گردد.. یا آن مرد جوانی که ایام جنگ، وقتی دچار دردسر شده بود از تک لباسی که داشت که وقتی می‌شست لباس دیگری نداشت. با دوستش به خرید رفت و دقیقا همان لباس با همان رنگ را مجدد خرید و وقتی با اعتراض دوستش مواجه شد. گفت: اینطوری هر کدام را بپوشم در و همسایه تصور می کنند همان یک لباس است. ولی اگر دو رنگ و شکل متفاوت بپوشم شاید کسی نداشته باشد و غصه بخورد... تا این حد دغدغه دیگران را داشتن... این فرهنگ برگرفته از معارف دین ماست که در هر حال حق نداری حواس دیگران را به خودت پرت کنی‌. دلی را اسیر خودت کنی با نوع پوشش و آراستن خودت. جانب اعتدال را رعایت کن. افراط و تفریط نکن. جلب توجه نکن. بگذار همه آزاد باشند در اجتماع و کسی درگیر کس دیگر نباشد و ذهن و دلش متوقف نشود بر تو... اما عرصه بازیگری و خوانندگی کارش همین جلب و جذب و سحر مخاطب است برای کسب شهرت و ثروت بیشتر... خود این افراد از همه اسیرتر هستند که باید باب میل کارفرما و جذب مشتری بیشتر، هرچه به آنان دیکته می‌شود را عمل کنند تا بر سر کار بمانند. روزی گروه گروه موج موج، گرایش به آدابی پیدا خواهند کرد که ایشان را از باتلاقی که تمدن غربی برایشان به ارمغان آورد نجات بخشند... باتلاقی که عمل کنندگان به دستورات و توصیه‌های دین اسلام، اصلا تجربه‌اش نمی‌کنند که فکر نجات از آن باشند. به امید بیداری و تحول عمیق همه... خوش به حال ما که دین نورانی و همه چی تمام اسلام محمدی به ما رسید... 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
خیلی این تصویر توجهم را جلب کرد. برگشتم و عکس گرفتم. شاید باورش سخت باشه اما کم کم برخی مانکن‌ها هم با پوشش روسری دارن ارائه میشن در هلند 😊 چرا؟ چون مشتری و متقاضی حجاب اسلامی و روسری هر روز داره بیشتر میشه... فروشگاه H&M در هلند 🌱مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران @ninfrance