کاپیتان مارول و منتقم ها (پایان بازی)
چند وقت پیش فیلمی هالیوودی دیدم با نام کاپیتان مارول. در این فیلم آمریکایی ها در سیاره ای دیگر کنترل چند سیاره را به دست گرفته اند! که یکی از آن ها زمین است. در این میان خانمی است که مامور است با دشمنان عجیبی که در سیاره دیگر هستند و به او می گویند قصد نابودی زمین را دارند بجنگد.
بعد از حوادثی متوجه می شود که بازی خورده و حافظه اش پاک شده و قبلا در زمین خلبان ارتش آمریکا بوده است. با تلاش فراوان و بازخوانی خاطراتش، افشاگری فرمانده سابقش که او هم یک خانم است را به یاد می آورد که به او می گوید که چهل سال اشتباه فکر می کرده و در واقع آن دشمنان دشمن نبوده اند، آن ها هیچ خواسته ای جز زندگی آرام در سرزمین خود نداشته اند. به آن ها برای نجاتشان کمک کن!
این خانم بسیار متاثر می شود به زمین بر می گردد و در مقابل یاران سابق خود به کمک آن موجودات عجیب و فضایی می ایستد و با آن ها که به او دروغ گفته بودند و زندگی اش را نابود کرده بودند می جنگد.
در نهایت با پیروزی بر آن دشمنان (همکاران سابقش) و آزادی آن موجودات فضایی با نمایش قهرمانی آن خانم، فیلم تمام می شود.
در فیلم بعدی با عنوان #منتقم ها تمام قهرمانان افسانه ای هالیوود که طرفدار حق بوده اند مقابل تمام باطل و نیروهای شیاطین در مقابل هم صف آرایی می کنند.
نکته مهم برای من این است که در این فیلم، این خانم هم در صف سپاه حق ظاهر می شود.....
🏴🚩مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
https://www.imdb.com/title/tt4154796/?ref_=nv_sr_srsg_0
https://www.imdb.com/title/tt4154664/
#حکومت_جهانی_خدا
قسمت اول
اول دبیرستان بودم به گمانم که در کتاب جامعه شناسی فصلی بنام انواع حکومت ها را داشتیم.
در تقسیم بندی اش در خاطر دارم که عنوان یکی حکومت خدا بر مردم بود و دیگری حکومت مردم بر مردم... نوع های دیگر حکومت هم ذکر شده بود که برای ما رد شده است و جای بحث نیست.
و من بخاطر دارم آن زمان دچار چالش فکری شده بودم که ما کدام هستیم؟
اگر ما خدا را قبول داریم، پس باید زیرمجوعه حکومت خدا بر مردم باشیم. و اگر چنین است حکومت مردم بر مردم به چه معناست؟
نام حکومتمان جمهوری اسلامی بود. گفتند: جمهوری یعنی نظر مردم، اسلامی یعنی بر اساس دستورات خدا.
اما من قانع نمیشدم.
می گفتم خیلی فرق دارد حکومت خدا بر مردم تا حکومت مردم بر مردم.
مثل این است که الان می گوییم خدا بر مردم وحی فرستاده و ما منبع اصلی شناخت را بر این اساس قرار داده ایم، به عنوان مجموعه ای از بایدها و نبایدها که عمل به آن ما را به سعادت، تعالی، رشد، نشاط و کمال می رساند. اما در علوم اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و انسانی، آنچه انسان برای انسان نوشته (بی اتصال به وحی) را تدریس می کنیم و یاد می گیریم و بر اساس آن سبک زندگی را تعریف می کنیم و ...
نمی شود. جمعش در ذهنم جور در نمی آمد. مثل توجیه بود...
انگار مجبور بودیم لفظ جمهوری را پررنگ کنیم. چون همه جامعه به این سطح از تشخیص نرسیده بودند و تصور می کردند باید چیزی شبیه عناوین جهانی باشد، وگرنه او که رهبری را به دست داشت و دکترینش را نوشته بود از اول نوشته بود حکومت اسلامی.
کمی بعد از گذراندن آن کتاب بود که اصطلاح مردم سالاری پر رنگ شد. بعد، او که از حکومت اسلامی برخاسته بود گفت: مردم سالاری حرف بدی نیست به شرطی که پسوند دینی در نظر گرفته شود. مردم سالاری دینی. یعنی مردم ارزشمند هستند اما در طول حکومت خدا بر آن ها.
این روزها که واقعه ای رخ داد که تاریخ را به قبل خود و بعد خود تقسیم می کند، باعث شد بسیار بیشتر از گذشته به نظرات و اعمال و رفتار و کردار سران حکومت های جهان توجه کنیم.
عموم مصاحبه ها، نشست ها، عموم تحلیل ها و بررسی ها را از نظر گذراندیم و به یک شناخت عینی که تا دیروز صرفا نظری بود رسیدیم.
هرچند در نظر هم، ثبات فکر داشتیم، اما از نزدیک و بی واسطه تجربه کردن، برای خودش تجربه جدید و بسیار بااهمیتی بود.
ما از نزدیک حکومت های منهای خدا را درک کردیم.
چه حکومتش را چه مردمی را که تحت این حکومت روزگار را می گذرانند. این حکومت ها ویژگی هایی دارند که در متن بعد به آن می پردازم.
🏴🚩مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
#حکومت_جهانی_خدا
قسمت دوم
خیلی مفاهیم هست که فکر می کنیم می فهمیم اما در اشتباهیم تا با تمام وجود درکش کنیم. و شاید دقیق تر این است که بگویم تا خدا اجازه دهد درکش کنیم.
شاید خیلی از ماها قرآن زیاد خوانده باشیم. برای ثوابش!
اما تابحال به عنوان کتابی که دستورالعمل راهنمایی رانندگی در دنیاست؛ یعنی با این نگاه، نخوانده باشیمش که آزمونی در پیش دارد و برای گرفتن گواهینامه و اجازه رانندگی نیاز به گذراندن آن است.
در قرآن توضیح داده شده که انسانها از دو گروه خارج نیستند. یا به خدا ایمان دارند یا ندارند. اما عمق حساسیت مساله اینجاست که آن ها که به خدا اعتقاد ندارند معنایش این نیست که کلا خدایی ندارند. هرچند به زبان بگویند و در ذهن تصور کنند. قرآن این را محال شمرده است. حتما چیزی در زندگی خدای آن ها خواهد شد. یعنی چیزی که به آن گرایش و جهت خواهند یافت و بر اساس نظرات او عمل خواهند کرد. خداوند در قرآن نامش را طاغوت گذاشته است. یا خدا، منبع تمام خیرات و نورها. یا طاغوت منبع تمام شرارت ها و تاریکی ها.
به صورت طبیعی عقل می گوید هیچ کس سمت شرارت و تاریکی دوست ندارد برود، مگر اینکه؟
خود قرآن جواب می دهد: مگر اینکه آن تاریکی و شرارت برایش تزئین شده باشد. تصور کند که دارد نور می بیند و خیرات جمع می کند. و این کار را شیطان به عهده گرفته است.
شیطان هم که معرف حضور هست.
خب با این نگاه، مردم دنیا از دو حالت خارج نیستند؛ یا خداباوران، یا طاغوت پذیران؛ چه خواسته، چه ناخواسته. یعنی برخی با اراده مسیر طاغوت را انتخاب کرده اند، برخی اصلا نمی دانند در چنین وضعیتی هستند و تزئین آنچه مقابل چشم می بییند آن ها را دچار انحراف دید و فکر کرده است.
من قصد دارم این موضوع را با یک مصداق مشخص، یعنی بر اساس آنچه از بامداد 13دی ماه در جهان رخ داد از آنچه در اینجا (فرانسه) دیدم و شنیدم، روشن کنم.
🏴🚩مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
حکومت جهانی خدا
قسمت سوم
تا زمانی که ایران بودم، خیلی دقت به اخبار مستقیم خارجی، نشست ها و کیفیت صحبت هاشون نداشتم و بیشتر اخبار خودمان را به زبان فارسی دنبال می کردم. اما اینجا فرصتی شد که این اخبار را با زبان اصلی دنبال کنم؛ به انگلیسی و فرانسوی.
و این یک تجربه خیلی مفید و البته شوک آور شد.
از صبح وقوع ترور؛ که پیام ها و اخبار لحظه به لحظه منتشر می شد. یک اختلاف فاحش به چشمم آمد. همه گزارشگران به اتفاق از واژه کشتن استفاده می کردند.
اصلا اشاره ای به این نبود که این حرکت ترور بوده است. اینکه شخص مشخصی را در کشور دیگری، هدف بگیری و نه در لباس جنگ بکشی، نامش ترور است که قانونی نیست. اما رسانه ها هیچ اشاره ای به این مسئله نمی کردند. من خیلی تعجب کردم!
بعد کم کم نشست ها و مصاحبه ها شروع شد. خب ما سردار کشور خودمان را می شناختیم عمیقا. ایمانش را، اعمال صالح اش را، نورانیت و خیرخواهی اش را. فداکاری و از خودگذشتگی اش را، او که حتی یک نقطه خاکستری هم در پرونده انسانی اش نبود. دیدم برخی شروع کردند گفتند: علت کشتنش، قتل های بیشمارش بوده. مردم ایران هم دوستش نداشتند!!!
حقیقتا تا این سطح را فکر نمی کردم! و این یک شوک بود!
بعد دیدم باز انسانهای روی زمین دو دسته شده اند. یک دسته طرفدار حق، یک دسته طرفدار باطل. اما خب این باطل دیگر خیلی هویدا بود. به هیچ چیز هم اگر اعتقاد وجود نداشته باشد، در هر حال ترور، ترور است. اما آن ها کاری به کار این حرفها نداشتند.
بعد با فارسی زبانان مواجه شدم.
برخی پیام تشکر می گذاشتند! چرا؟ پرونده این ژنرال ایرانی با چه در جهان پررنگ شده؟ مبارزه با داعش. داعش هم که معرف حضور همه مردم جهان است. به اتفاق همه از داعش ترس دارند. مردی شجاعت و تدبیرش را برداشته به دل داعش زده، چندین سال جنگ را از رسیدن به مرزهای ایران حفظ کرده، خانواده اش را از لطف پدری و همسری محروم کرده تا پدران و همسران به خوشی در کنار خانواده خود روزگار را سپری کنند و گفته: حتی دوست ندارم در ایران کشته شوم که مشخص باشد امنیت در کشورم حفظ شده است؛ بعد به نظر شما چه می شود که آن برخی خوشحالی می کنند؟ اگر با آن ها مصاحبه کنی چه جوابی می دهند؟
جوابها چیزی بود که مدام در رسانه های اینجا می شنیدم و مدام تکرار می شد.
او آدمهای زیادی کشته است... حالا مردم این کشورها هم دارند نگاه می کنند... واقعا؟! چه آدم بدی که آدمهای زیادی را کشته است.
اما عقل ها چون زایل شده که قبلا درباره اش گفته بودم. اصلا به ذهنشان نمی رسد که چرا آدم کشته؟ کجا کشته؟ چه کسانی را کشته؟ فقط صرفا کشتن چه بد است! پس لابد مستحق مرگ بوده!
شاید برای ما باورش سخت باشد. اما داستان به همین سادگی است. افکار عمومی با نشست ها و تحلیل هایی که از صبح تا شب با این حرفها بمباران مغزی می شوند، دیگر چیزی از عقلهایشان باقی نمی ماند؛ پوک می شود، خراب می شود و بعد این حکومت ها به مسیر خود ادامه می دهند...
خب حکومتی که به خدا اعتقاد ندارد، گفتیم نمی تواند با بی خدایی مطلق هم سر کند، به همین خاطر به هرچه گرایش پیدا کند نور و خیر، که در یک کلمه حق است نمی تواند باشد. چون از ریشه اهداف و انگیزه حیات در این دنیا برای این دو گروه متفاوت تعریف می شود. اخلاق هم نمی تواند داشته باشد، چون اخلاق پشتوانه ایمان می خواهد. وگرنه برای چه شاخص اخلاقی مثل صداقت یا حفظ امانت در نشر خبر را رعایت کند؟ ایمان است که دغدغه حساب را از مقابل چشم انسان دور نمی کند تا مواظب کردارش باشد. ایمان به خداست که شان انسان را از ابتلا به رذایل اخلاقی در گفتار و کردار حفظ می کند.
در ظاهر می گوید ما در جستجوی برپایی عدالت و مقابله با ظالم و مراقبت از امنیت هستیم. چون این کلید واژه ها فطری است و همه قبولش دارند، اما عموم مردم همین حرف ها برایشان کافی می شود که باور کنند و تن دهند. و مثلا نپرسند که شما یازده هزار کیلومتر آن ورتر در حال دفاع از امنیت ما هستی؟ یا اگر تو یک ژنرال رسمی یک کشور را بکشی ترور نیست؟ اینها دیگر به ذهن عموم نمی رسد!! چون مخدر و مشروبات الکلی که روزانه مصرف می شود و رسانه های فعال هدفمند، این توان را از آنها گرفته است تا سرد و بی تفاوت فقط دغدغه گذران زندگی خود را داشته باشند.
البته... دنیا در حال تغییر است...
و این یک روی ماجرا بود...
این را از وجه دیگر اخبار و گفتگوها که شاهدش بودم می گویم.
ما در دوره ی بین الطلوعین هستیم. وقتی بنیان گذار حکومت خدا بر مردممان گفت: ما منتظر طلوع خورشیدیم...
ادامه دارد...
🏴🚩مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
#حکومت_جهانی_خدا
قسمت چهارم
و من دیدم وقتی حکومت الهی نباشد، کیفیت حکومت بر مردم چگونه می شود. معنای مردم بر مردم کاملا فانتزی و بی معنی است. حکومت قدرت بر مردم است. هرکس می خواهد به قدرت برسد، اول با انواع روش هایی که چهارچوب هم نمی تواند داشته باشد چون تعهدی به وجود حسابگری ندارد به قدرت می رسد و مرحله بعد می شود حفظ آن قدرت. و برای حفظ آن باز دست به هر کاری می زند. که یکی از آن ها همین در کما نگه داشتن مردمش از طریق رسانه است. مردم نمرده اند، زنده اند، اما در کما، زندگی نباتی پیدا کرده اند.
الان مهم ترین نیروی موثر برای این کار ابزار رسانه است. به معنی واقعی کلمه رسانه همه کاره دنیا شده است. دیکته می شود، اجرا می کنند، مردم می بینند باور می کنند.
البته این مطلق نیست. دیدم و شنیدم که بسیاری فهمیده اند سالیان سال است که در حال شنیدن دروغ هستند. و هر روز این برایشان روشن تر می شود و این روشن شدن زمانی است که دیگر برخی اتفاقات مثل این ترور، هرچه کنند امکان به کما بردن همه محقق نمی شود.
و البته در کنار این همه تاسف اتفاق های خاص و شیرین نشان می دهد که همه چیز طبق برنامه خدا پیش می رود و «ما در بین الطلوعین ظهور هستیم. بین الطلوعین یعنی چه؟ یعنی سیاهی به منتها درجه اش رسیده و فجر طالع شده باشد. ما منتهاالیه ظلم را پشت سر گذاشته ایم...»
مصادیقش:
ـ دوستی ایرانی که می گفت به هیچ چیز اعتقاد ندارد تصویر سردار کشورمان را تصویر پروفایلش می کند و می گوید: جدا از بحث سیاسی و عقیدتی، همیشه به احترام در قلبمان می ماند بخاطر لطفی که در حق سرزمینمان کرد و جانی که از آن گذشت.
ـ دوست تازه مسلمان شده کانادایی: تصویر پروفایلش را به تصویر سردارمان تغییر می دهد و می گوید: بعد از رهبر ایران ایشان دومین مردی بود که به نظرم بهترین بود و من دوستش داشتم و عمیقا ناراحتم.
ـ دوستی ایرانی که قصد برگشت به ایران را نداشته و نگاه مثبتی به ایران نداشته می گوید: خوب درس می خوانم و به ایران بر می گردم تا دینم را به این انسانی که اینطور از خود گذشتی کرد این همه سال برای رفاه و امنیت ما ادا کنم.
ـ دوستی از کشوری دیگر پیام می دهد و می گوید: باید به ایران برگردیم تا ما هم در این مسیر خدمتی کنیم به کشور و مردممان
ـ دوستی که مذهبی است اما داستان های روزگار کمی سست و بیحالش کرده بوده، جان تازه می گیرد، خون شهید انگار در رگهای او جریان پیدا کرده باشد می گوید با تمام وجود درس می خوانم در رشته خودم متخصص شوم تا من هم بتوانم در این مسیر نقش موثری برای کشورم ایفا کنم.
همچنین بخشی از رسانه ها که از کنترل حکومت های منهای خدا آزاد هستند. شروع به حق گویی می کنند از عظمت این تشییع می گویند، از عظمت مردم ایران می گویند، از با عقیده و با فکر و شعور بودن مردم ایران می گویند، از عرق ملی شان می گویند از غیرت دینی شان می گویند و از آینده ای که از آن اینهاست و واقعا جماعت متفاوتی در جهان هستند.
ـ کارگردانش می گوید کدام یک از ما برای یک ژنرال نظامی کشورمان حاضریم چنین تشییع پیکر باشکوهی برگزار کنیم و در خیابان ها حاضر شویم؟ آیا حتی نامشان را می دانیم؟
ـ حتی مجریان چهره برنامه های طنز معروف به نقد رئیس جمهور آمریکا و سیاست ها، ضعف ها و اشتباهاتش می پردازند و ایران را بالا می برند و نگاهی تاسف بار به آمریکا می کنند.
دیشب دیدم که مجری می گفت (با تیکه و کنایه و تمسخر که): بله مردم ایران بجز آن جمعیت میلیونی که در این تشییع در همه جا شرکت کردند بقیه این سردار بزرگ را دوست نداشتند... راست می گی کسی در ایران او را دوست نداشته...
ـ یا مجری شبکه خبری که می گفت: انگار این ژنرال ایرانی، سلیمانی از قبر خود هم در حال فرماندهی سپاهش است و دارد به آرزویش که خروج نیروهای آمریکایی از منطقه است می رسد... (تصویر در انتها)
ـ یا دوستی که پیام می دهد که در فلان شبکه اجتماعی با دوستی آمریکایی و برزیلی هم کلام شده و چند توضیح کافی بوده برای اینکه با حقیقت ماجرا آشنا شوند. آن ها هم تصویر صفحه خود را تغییر داده اند و نوشته اند سردار قاسم سلیمانی؛ رهبر مبارزه با داعش.
امروز که حکومت ها خدایی نیست؛ ما مردم وظیفه بیداری جهانیان را داریم. نیاز به بحث و دعوا و ناراحتی هم نیست. فقط حق را بگوییم. حق را به گوششان برسانیم.
آنچه ما را پر انرژی و با نشاط و با صلابت نگه داشته این است که ما طرفدار حق حقیقی هستیم، نه باطلی که رنگ حق بر آن می زنند. این خیلی مهم است. چون باطل مثل کف روی آب است. هرچقدر حجیم، از بین رفتنی است و حق مثل خود آب است. آبی که حرکت می کند، به همه جا ساری و جاری می شود و نشان حیات و احیای زمین است و این است که می ماند.
بخش در گیومه از کتاب حکومت جهانی خدا؛ محی الدین حائری
🏴🚩مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
#خلاصه_نویسی_هایم
«اگر به جامی فلزی که رها باشد ضربهای وارد شود، تا مدتی ارتعاش خواهد داشت؛ ولی اگر جام را با دست بگیریم و ضربهای به آن وارد کنیم، دیگر ارتعاشی نخواهد داشت.
انسانی که خدا را تکیهگاه خود قرار نداده است، با یک ضربه آرامش خود را از دست میدهد و تا مدتها مضطرب و سردرگم و حیران خواهد ماند؛ اما کسی که متکی به خداست و دلش به او آرام شده و خدا او را گرفته است، در مقابل ضربات مضطرب نخواهد شد و آرامش خود را حفظ خواهد کرد.»
🌸برگرفته از کتاب حکومت جهانی خدا؛ محی الدین حائری
@ninfrance
#حکومت_جهانی_خدا
قسمت پنجم
با خودمان گفتیم سربازان حافظ امنیت کشور شبانه روز در تلاشاند... ما در خواب راحت بودیم که سردار امنیتمان را به قتل عمد، کشتند.
اما از آنجا که ما خداباوران، معتقدیم که هر حادثه و واقعهای رخ دهد در طول اراده خداست، گفتیم: اگر حوادث غیرمنتظره هم رخ دهد، ولو به ظاهر شوک کننده و غمبار بی شک طبق حکومت خدا بر مردم رخ داده و حکمتها دارد که بخشی را به مرور زمان در این دنیا و تکمیلش را در روز حساب، روز پرده برداشتن از همه اسرار خواهیم فهمید.
اما در این میان و با نگاه عمیقتر، به ما آموختند که «ذهنتان به این سمت نرود که عالم شلوغ و بی صاحب و هرکی هرکی است! نه، این طور نیست. حکومت از آن خداست و تمام تواناییهایی که به ابلیس دادهاند، از روی برنامه دادهاند. عالم حسابکتاب دارد و از روی برنامهای مدیریت شده و کاملا هدفمند ساخته شده است.
ببینید در عاشورا با ذریه پیغمبر چه کردند. اما حالا آثارش چه شده است؟! پیشرفت تشیع از عاشوراست. ما هرچه داریم از برکت عاشوراست.
خدا متین است و نقشه راه و برنامه دارد. شیطان هم در این برنامه خدا قرار دارد. به دلیل آن نافرمانیاش چوب میخورَد؛ اما خدا بهرهی لازم را از شیطان برای مومنان میگیرد...»
چشمِ دل خداباوران میبیند که همهچیز به خدا برمیگردد؛ اما چشم سر آنان که دنیا را منهای اراده خداوند میبینند، در این کثرت حیران میشود.
و هدایتگر خداباوران برای در امان ماندن از این حیرانی کتاب آسمانیشان و تذکرات خالقشان است:
✨سپس به دنبال این غم و اندوه آرامشی بر شما فرستاد . این آرامش، به صورت خواب سبکی بود که در شب بعد از حادثه احد، گروهی از شما را فرا گرفت؛ اما گروه دیگری در فکر جان خویش بودند و خواب به چشمشان نرفت.
آنها گمانهای نادرستی_همچون گمانهای دوران جاهلیت_ درباره خدا داشتند؛ و میگفتند: « آیا سهمی از پیروزی نصیب ما میشود؟!»
بگو: «همهی کارها و پیروزیها به دست خداست.»
آنها در دل خود، چیزی را پنهان میدارند که برای تو آشکار نمیسازند؛ میگویند:« اگر ما سهمی از پیروزی داشتیم، در اینجا کشته نمیشدیم!»
بگو اگر در خانههای خود نیز بودید، آنهایی که کشته شدن بر آنها مقرر شده بود، قطعا به سوی قتلگاههای خود، بیرون میآمدند و کشته میشدند. و اینها برای این است که خداوند، آنچه در سینههایتان پنهان دارید، بیازماید؛ و آنچه در دلهای شما از ایمان است، خالص گرداند؛ و خداوند از آنچه در درون سینههاست، آگاه است.» ۱۵۴
آیات مبارکه سوره آلعمران؛
بخش در گیومه برگرفته از کتاب حکومتجهانیخدا
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
اعتصابات بی پایان در فرانسه
بیش از یک سال از اعتصابات هفتگی فرانسوی ها که به ژیله ژون ها (جلیقه زردها) مشهور شده اند بخاطر مشکلات اقتصادی می گذرد. برخی هفته ها هم خیلی داغ تر می شود و نتیجه اش تخریبی است که بعد از شنبه هر هفته در سطح شهر شاهدیم. مثل تخریب ویترین مغازه ها و خودپردازها.
برخی از فروشگاه ها، هتل ها و بانک ها که با تخته های چوپ از ویترین های خود محافظت می کنند که در تصویر می بینید.
اما این داستان کاهش حقوق بازنشستگی و طولانی تر شدن مدت بازنشستگی هم قوز بالا قوز شده است. یک اعتراض جدید و مستقل. وقتی هم که از همکلاسی قرانسوی ام پرسیدم که آخر چرا انقدر اعتصاب! می گفت: شما درک نمی کنید. پدر من در کارخانه کار می کند، همین الان هم که 60 سال دارد بیمار است بخاطر عوارض کار در کارخانه حالا اینها تاریخ بازنشستگی را از 63 سال به 65 سال رسانده اند! دیگر چه می ماند از پدر من؟
این اعتصابات مرتبط با بازنشستگی از سه هفته مانده به سال نو شروع شد و اثرش را بر دانشگاه ما هم گذاشت. کلاس ها معلق شد و بالا پایین زیادی داشتیم.
بعد سال نو هم ادامه پیدا کرد و جز یکی دو مورد برگزاری کلاس در مکان های دیگر باز هم کلاس ها در حالت تعلیق درآمد.
حتی امتحانات نیمسال اول دانشجویان هم تعلیق شده و یک دردسری شده برای دانشجویان واقعا.
قرار بود این هفته کلاسهایمان شروع شود اما باز رئیس دانشگاه ایمیل همگانی ارسال کرده که همچنان بخاطر اعتراض به قانون جدید اعتصابات اساتید و کارکنان دانشگاه ادامه دارد و باز هم کلاس ها این هفته در حالت تعلیق خواهد بود.
همین پنجشنبه ای که گذشت باز یک اعتصاب سراسری در فرانسه برقرار بود که صدای شعار و اعتراضش شهر را برداشته بود.
این شنبه هم که شرکت های اتوبوس رانی و قطار اعتصاب داشتند و حرکت قطارها به پاریس و ... اعلام شد که لغو شده.
نمی دانم آیا این اعتصابات نتیجه بخش خواهد بود یا نه. اما هست و ظاهرا حالا حالاها ادامه دارد...
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
انجیل بخوان!
چند وقت پیش متنی را ارسال کردم از خاطره دوستم که چند دختر مسیحی او را دعوت به مسیحیت و خواندن انجیل کردند و دوستم هم به آن ها پیشنهاد کرده که آن ها یکبار قرآن را بخوانند!
بعد یکی از اعضای محترم کانال پیام داد که اتفاقا بهتر بود به آن ها می گفتید انجیل بخوانند، چون آنها عموما خودشان اصلا انجیل نمی خوانند.
من هم خودم تجربه اش را داشته ام. یکبار که در برنامه یکشنبه کلیسا به شکل کامل شرکت کردم دیدم که ورودی یک برگه کوچک می دهند که یک متن شعر گونه دارد که همه در حین مراسم و دعا آن را همخوانی می کنند.
جملات دعاواری که شکل تذکری و باید و نبایدی نداشت به عنوان یک دستور العمل.
البته یک مراسم ویژه بازکردن یک در و نمایش کتاب انجیل در اندازه بزرگ را داشتند که دور تا دور کلیسا می چرخاندند، اما این کتاب در دست مردم در اندازه کوچک نبود و به همان تک برگه اکتفا شده بود.
مثل مساجد ما هم قفسه هایی نبود که مثلا پر از قرآن و مفاتیح باشد. همه همان یک برگ را با هم همخوانی می کردند و تمام.
البته سخنران داشتند اما کتابی که خود افراد در دسترشان باشد و در حین مراسم بخوانند تا بحال در کلیساهایی که رفتهام، ندیدهام.
این موضوع خیلی مرا به فکر فرو برد که کتاب آسمانی ما در دسترس هرکس با هر سن و جنس و عقیدهای هست که حتی اگر به محل عبادت ما سر می زند بداند عقاید و باورهای ما چیست و مامور به انجام چه مواردی هستیم و از چه نهی شده ایم.
در خاطر دارم در یکی از این برنامه های تد، خانمی از تجربه اش بعد از قرآن خواندن گفته بود که چه تصوراتی بخاطر شنیده هایش داشته از متن قرآن که من حتی روی بیانش را ندارم... بعد یک روز تصمیم می گیرد خودش یکبار قرآن را بخواند و بعد با خواندن آن کاملا متحیر می شود و تمام پیش فرض ذهنش که به او القا شده بوده از بین می رود.
حالا هر زمان که قرآن می خوانم،
نه صرفا عربی اش را برای نیتی یا ختمی یا ثوابی؛ با معنایش.
با خود می گویم احتمال خیلی زیاد مردم ما هم قرآن را نمی خوانند! اگر به میزانی که به تلفن همراه خود مراجعه می کنند و سوالاتشان را از گوگل می پرسند و در برنامه ها و شبکه های مجازی در پی رفع نیازهایشان هستند، قرآن را باز می کردند و می خوانند الان حس و حال و زندگی دیگری را تجربه می کردند.
دیدم کسانی را که این روش را آزمون کرده اند. هر وقت خواستند تلفن همراه خود را طبق عادت بردارند، قرآن را برداشته اند و یک آیه را با توجه خوانده اند... گاهی وقتی همه در فشار روحی یا کلافگی هستند این آدمها در متانت و آرامش و امید لحظات را می گذرانند...
به عنوان نمونه بخشی از این آیات را با هشتک خلاصه نویسی هایم در ادامه می آورم.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance
پنج هزار فرشته نشان دار
#خلاصه_نویسی_هایم
ای کسانی که ایمان آوردهاید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید، آنها از هرگونه شر و فسادی درباره شما، کوتاهی نمیکنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. نشانه های دشمنی از سخنانشان آشکار شده؛ و آنچه در دل هایشان پنهان میدارند، از آن مهمتر است، ما آیات و راههای پیشگیری از شر آن ها را برای شما بیان کردیم اگر بیندیشید. ۱۱۸
شما کسانی هستید که آن ها را دوست دارید؛ اما آنها شما را دوست ندارند. و شما به همه کتابهای آسمانی ایمان دارید ولی آن ها هنگامی که شما را ملاقات میکنند بدروغ میگویند ایمان آوردهایم. اما هنگامی که تنها میشوند از شدت خشم بر شما سر انگشتان خود را به دندان میگزند! بگو: با همین خشم بمیرید! خدا از اسرار درون سینه ها آگاه است.۱۱۹
اگر نیکی به شما برسد، آن ها را ناراحت می کند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال میشوند. ولی اگر در برابرشان استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، توطئه آنان، به شما زیانی نمیرساند؛ زیرا خداوند بر آنچه انجام میدهند، احاطه دارد.۱۲۰
خداوند شما را در بدر یاری کرد و پیروز شدید؛ در حالی که شما، نسبت به آنها، ناتوان بودید. پس از مخالفت فرمان خدا بپرهیزید، تا شکر نعمت او را به جا آورده باشید. ۱۲۳
در آن هنگام که به مومنان میگفتی: آیا کافی نیست که پروردگارتان، شما را به سه هزار نفر از فرشتگان، که از آسمان فرود می آیند، یاری کند؟! ۱۲۴
آری، امروز هم اگر استقامت و تقوا پیشه کنید و دشمن به سراغ شما بیاید، پروردگارتان شما را به پنج هزار از فرشتگان نشان دار، مدد خواهد داد. ۱۲۵
ولی این یاری فرشتگان را خداوند فقط برای بشارت و اطمینان خاطر شما قرار داده؛ وگرنه، پیروزی تنها از جانب خداوند توانای حکیم است. ۱۲۶ سوره مبارکه آل عمران
ای کسانی که ایمان آوردهاید! هرکس از شما، از آیین خود بازگردد، به خدا زیانی نمیرساند؛ خدا گروهی را میآورد که آنها را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند؛ در برابر مومنان متواضع، و در برابر کافران سرسخت و نیرومندند؛ در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری هراسی ندارند. این فضل خداست که آن را به هرکس که بخواهد و شایسته ببیند میدهد؛ و فضل و احسان خداوند، گسترده و او به همه چیز داناست. ۵۴ سوره مائده
#باید_قوی_شویم
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه
@ninfrance