نیَّت
سلام در فضای مجازی کلیپی مشاهده میکنم از صحبتهای برادر روحانی نام آشنایی که به اشتباه دارد تحلیل می
به کلیپ زیر دقت کنید 👇👇👇
زمان صحبت های آقا هم نگاه کنید چه زمانی بوده
واقعا ی سری دقت نمیکنند حرف میزنند امیدوارم غیر عمد بوده باشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قطعا سخنان اخیر آقا، از این سخنان صریح تر نیست.
این کلیپی که الان گذاشتم برای 10_15 سال قبله. آقا همیشه در دیدار با خبرگان همین نکته رو میگن، قبلا شاید صریح تر هم گفته باشن.
خدا سایه آقا رو بالا سر همه مسلمین جهان مستدام بداره و این انقلاب رو به دست صاحبش برسونه 🤲🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اعلام_مراسم
ایام شهادت بانوی دوعالم، حضرت زهرا(س)
مراسم روضه به نیت شهید یوسفقربانی
بیرق معظم یا امالبنین (س)
محفلبسیجیانورهروانشهداء
سخنران: شیخ علی سلامتبخش
بانوای:کربلایی جلال احمدوند
کربلایی مهدیار شعبانزاده
کربلایی حسن اکبری
زمان/مکان: چهارشنبه و پنجشنبه، ۲۳ و ۲۴ آبان، ساعت ۲۰:۳۰
شهریار،کهنز،پائین تر از بستنی آوازه،موقعیت گردان شهید مصطفی صدرزاده
#گردان_شهید_مصطفی_صدرزاده
#بیرق_معظم_یا_ام_البنین_س
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ آیین پخت سمنوی حضرت زهرا
سلام الله علیها ]
#فاطمیه_اول به روایت ۷۵ روز
🔹چهارشنبه از ساعت ۱۶ الی جمعه ساعت ۲۰
موکب حضرت رقیه (سلاماللهعلیها)
میدان شهدای گمنام
@mokeb315
@niyat135
#به_وقت_داستان
📚خاکهای نرم کوشک
✍نویسنده: سعید عاکف
💚داستان چهل و یک : آب دهان هُدهُد
قسمت دوم
🌹راوی : سید کاظم حسینی
خوب میدانست که من ،
اهل بنایی و اینطور کارهای سنگین نبودم .
شاید رو همین حساب زیاد سخت نگرفت .
حتی وقتی لباسها را عوض کردم و میخواستم بزنم بیرون ، با خنده و با خوشرویی بدرقه ام کرد .
فردا دوباره آمد سراغم و دوباره گفت :
لباس کارت را بردار که که بریم .
یک آن ماندم چه بگویم ، ولی بعد به شوخی و جدی گفتم : دستم به دامنت !
راستش من بنیه ی اینجور کارها رو ندارم .
خندید گفت : بیا بریم امروز زیاد بهت کار سخت نمیدم .
یک ذره هم دوست نداشتم حرفش را رد کنم ، ولی از عهده ی کار هم بر نمیآمدم .
دنبال جفت و جور کردن بهانه ، شروع کردم به خاراندن سرم .
گفت : موس موس کردن و سر خاروندن فایدهای نداره ، برو لباس بردار که بریم .
جدی و محکم حرف میزد .
من هم تصمیم گرفتم ، حرف دلم را رک و راست بگویم .
گفتم : آقای برونسی ، من اگر بیام کم کار میکنم ، اینطوری هم برای خودم زیاد فایده و اجری نداره ، هم اینکه دست و پای تو رو هم تنگ میکنم .
خنده از لبش رفت .
اخماش را کشید به هم و برام مثال آن هدهد را زد ، که آب دهانش را ریخت روی آتش نمرود .
همان آتش که با کوهی از هیزم برای حضرت ابراهیم علیهم السلام درست کرده بودند .
خیلی قشنگ و منطقی ، این موضوع را به انقلاب ربط داد و گفت :
تو هم هرچی که بتونی به این علما و روحانیان مبارز خدمت کنی جا داره .
ساکت شد.
من سراپا گوش شده بودم و داشتم مثل همیشه ، از حرفاش لذت میبردم .
پی حرفش را گرفت و گفت :
در واقع علما الان دارند به اسلام و به زنده کردن اسلام خدمت میکنند و خدمت و کار ما ، برای اونها خدمت و کار ، برای رضای خدا و برای اسلام است .
ادامه دارد ...
@niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت