#شهیدهادیذوالفقاری
در دو کوهه به عنوان خادم راهیان نور فعالیت میکردیم. در آن ایام هادی با شوخ طبعیها خستگی کار را از تن ماخارج میکرد. یادم هست که یکٔ پتوی بزرگ داشت که به آن میگفت 《پتوی اِجکت 》یا پتوی پرتاب!😳😃
کاری که هادی با این پتو انجام میداد خیلی عجیب بود. 🤔 یکی از بچهها را روی آن می نشاند بقیه دورتادور پتو را میگرفتند و با حرکات دست آن شخص را بالا و پایین پرت میکردند.
یکٔ بار سراغ یکی از روحانیون رفت.😉 این روحانی از دوستان ما بود. ایشان خودش اهل شوخی و مزاح بود. هادی به او گفت: حاجآقا دوست دارید روی این پتو بنشینید؟😉
بعد توضیح داد که این پتو باعث پرتاب انسان می شود .😳
حاج آقا که از خنده بچهها موضوع را فهمیده بود، عبا و امامه را برداشت و نشست روی پتو.😊
هادی و بچهها چندینبار حاج آقا را بالا و پایین پرت کردند.خیلی سخت ولی جالب بود.🌸
بعد هم با یکٔ پرتاب دقیق حاج آقا انداختند داخل حوض معروف دو کوهه.😄
بعد از آن خیلی از خادمان دو کوهه طعم این پتو و حوض دو کوهه را چشیدند .😉🌹
#پنجشنبه_های_شهدایی
@nmotahari7