eitaa logo
نوحوا علی الحسین🎤
2.9هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
519 ویدیو
23 فایل
متن روضه، نوحه، زمزمه، زمینه، تک، واحد، واحد حماسی، شور،مناجات و.. به همراه اجرای سبک مناسبت های مختلف اهل بیت و 🎤آموزش مداحی🎤 @noaheh_khajehpoor کانال مولودی و عروسی خوانی مرج البحرین @marajalbahrain ارتباط با مدیر کانال خواجه پور _ 6998 342 0917
مشاهده در ایتا
دانلود
از دل شده های بین الحرمینم.mp3
2.34M
شماره661 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ از دلشده های بین الحرمینم از ریزه خوران خوان حسنینم دینم شده اینکه اینجا زیر دَینَم دلیل گریه های منی نمک تو صدای منی مستیم ز جامت قربون مرامت می بینی دست خالی منو من و شکسته بالی منو می دونم می تونی عوض کنی دل حالی به حالی منو دل مو خالی از همه کن و خونه ی بی بی فاطمه کن و منو مسافر همیشه ی نماز صبح علقمه کن و ▪️مولا یا حسین جان با دست اباالفضل دست منو پُر کن محشر بیا اشک چشم منو دُر کن با گوشه چشمت آقا منو حــُر کن نگاه تو چها می کنه همه رو سر براه میکنه آقا یه نظر کن شامم رو سحر کن کنار سفره ی کَرمتم غبار خاکای قدمتم بگو به بی بی زینب آغاجون منم. مدافع حرمتم الهی که فدای تو بشم فدای بچه های تو بشم الهی هر ساله تا جون دارم زائر کربلای تو بشم ▪️مولا یا حسین جان https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor هشتک کانال حذف نشود ❌
چه دلاوری چه تکاوری.mp3
1.3M
شماره 662 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چه دلاوری چه تکاوری چه قیامتی و چه قامتی دُرِ هل اتیٰ مه انّما علوی نسب ، چه اصالتی مه اگر نظر به رخش کند به سما دچار خسوف شود زسما ندا کند اینچنین چه قد و چه قامت و صورتی خم زلف او چه شکن شکن حسنی ترین پسر حسن به مثل جوانیه مجتبی ز خالق جان بود آیتی ز خیمه کفن به تن آمده چو امیر صف شکن آمده که گویی خوده حسن آمده همه محو او ، چه صلابتی به حسن پسر به حسین جگر چو پدر بیاید و بی مثل و َ، رود که پی کند او جمل به شهامتی و شجاعتی امیری حسین و نعم الامیر شده حرز او به لبش رجز انابن الحسن انابن الحسین چه محبتی چه ارادتی پسر حسن زده بر زمین خود ازرق و پسران او وَ ، ندا ز ارض و سما رسید. چه رشادتی ، چه شهامتی شاعر: رامین برومند https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
آخر مرا بر خاک تنهایی.mp3
1.35M
شماره 663 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ آخر مرا بر خاک تنهایی نشاندی پرپر شدی جان مرا بر لب رساندی در این زمانی که عمو یاور ندارد رفتی و تنهاتر شدم با من نماندی ▪️یا قاسم بن الحسن با این لب پاره ز جام عشق خوردی زهر فراقت را به کام من چشاندی یک بار بابایت سفر کرد و مرا کشت این بار تو با رفتنت من را تکاندی زخم عمیق ابرویت بیچاره ام کرد این پارگی پهلویت بیچاره ام کرد ▪️یا قاسم بن الحسن https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
قصد میدان کند.mp3
1.52M
شماره 664 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ قصد میدان کند قاسم مه جبین دیده گریان بود در پی اش شاه دین نوجوان حرم ای گل یاسمن می بری جان من ای یتیم حسن سوی میدان روی بی کلاه وزره بر دلم اینچنین قاسم آذر مزن ▪️ای عمو ای عمو نگهت می کند مادر خونجگر سینه وسر زند بهرتو ای پسر عمه ات می کند قاسمش را دعا با دلی خون کند قامتت را نظر ▪️ای عمو ای عمو گفت من قاسمم رو به قوم دغا پسرمجتبی نوه ی مرتضی پدر من حسن بوده شیر جمل آمدم تا کشم خصم خون خدا ▪️ای عمو ای عمو جنگ خوبی نمود آن گل نازنین لیک با ضربه ای گشت نقش زمین ای عمو جان بیا رس به فریاد من زیر نعل ستور شدم از روی زین ▪️ای عمو ای عمو سوی میدان دوید شهدا را امیر گرتواند دهد مددی بچه شیر تا رسیدی عمو بر سرقاسمش جان زکف داده بود آن مه بی نظیر ▪️ای عمو ای عمو شاعر:اسماعیل تقوایی https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
AudioCutter_1دارید میرید به شهر عشق.mp3
1.57M
شماره 665 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دارید میرید به شهر عشق با دلی زار و مبتلا برا زیارت بهشت به سرزمین کربلا خدا نگهدار آی عاشقای بی ریا خدا نگهدار برای ما کنید دعا خدا نگه دار اجر شما با شهدا خدا نگهدار مُسافرای کربلا... وقتی رسیدید به حرم آی زائرای کربلا یه دونه یا حسین بگید به جای ما جامونده ها این یا حُسینا اُمیدِ روز محشره این یا حُسینا روضهٔ چشمای تره این یا حُسینا زمزمهٔ یه مادره خدا نگهدار مُسافرای کربلا... میرید به اونجا که شده سری جدا از پیکری توو خاکِ سرخ قتلگاه ناله میزد یه مادری آه و واویلا گِریَم به سوز و اشک و آه آه و واویلا بچه یَتیما بی پناه آه و واویلا شمر و سَنان و قتلگاه خدا نگهدار مُسافرای کربلا... https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ می رود مایه دلگرمی لشکر باشد بی زره آمده تا حیدر دیگر باشد سیزده بار زمین مقدم او بوسیده دود اسپند بلنداست و خبر پیچیده چه خبره؟ شیر بی واهمه تا مرز جنون می آید قاسم بن الحسن از خیمه برون می آید می رود با رجزش از پدرش یاد کند می رود کرببلا را حسن آباد کند ▪️چه رجزی خوند؟ إن تُنکـرونی فأنـا ابـن الحـسن،سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن مثل عباس که دور و بر مولا کم نیست قاسمی هست حسین بن علی تنها نیست همه دیدند به دستش شده شمشیر بلند می شد از گوشه خیمه دم تکبیر بلند میزند ضربه همه از روی زین می افتند ازرق است و پسرانی که زمین می افتند پهلوانی است سراسیمه فقط می آید دید این ازرق شامی است وسط می آید 🔸چارتا پسراشو دورش حلقه کرد با چه غروری داره می آید چه می آید سر این طفل،خدا می داند مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند حربه ای زد به عدو تا که سر او چرخید وسط دشت چنان نعره حیدر پیچید و اذا زلزلت الارض بلا نازل کرد ازرق و چهار پسر را به درک واصل کرد این حسن زاده عجب جنگ نمایانی کرد بعد اکبر خودمانیم چه طوفانی کرد ▪️دیدن اینجوری حریفش نمیشن،یه عده رو عمرسعد اجیر کرده بود؛برا ساعت مبادا،اینا نگه داشته بود به عنوان تیر آخر ازشون استفاده کنه،اگه می دید جنگ تن به تن باشمشیر و نیزه جواب نمیده سنگ اندازا رو صدا میزد” تیغ ها قاتل آن جسم نحیفش نشدند پهلوانان عرب نیز حریفش نشدند آخرش دست به آن قائده جنگ زدند تاکه میشد به تن بی زرهش سنگ زدند چه می آید سر این طفل خدا می داند مادرش آن طرف خیمه دعا میخواند ▪️وقت گذشته”دلتم آماده است برم قسمت آخر.. قسمت آخر جنگ است خدا رحم کند دستهاشان پر سنگ است خدا رحم کند 🔹اینقدر این آقا زاده خوشگل بود،که نوشتن کأنّه فَلقَۀُ قَمَر انگار یه ماه پاره داره میاد میدون،خوب چیکارکردن با این صورت زیبا سنگ زد روی تماشایی او ریخت به هم نیزه ای آمد و زیبایی او ریخت به هم ▪️بعضیا گفتن یه ظالمی چنان با شمشیر به فرقش زد “فَوَقَعَ الغُلام لِوَجهِه” دیدن این آقازاده با صورت به زمین افتاد …” خوب تصور کن،اینقده دورش حلقه زدن، ابی عبدالله دید یه نقطه پر از گرد و خاکه “سراسیمه خودشو رساند چه خبره اینجا؟سواره ها دورش کردن …” حسین …. ▪️نه نه ، یه حسین بگو به این انگیزه،صدای این نوجوون سیزده ساله در نمی اومد” اگرچه گفت یاعماه اما از زیر سم مرکب ها،از اون هیاهو صدا نمیدونم میرسید یا نه؟؟؟ تو یه حسین بگو صدای این یتیم به امام حسین برسه … حسین ….” رسمه تو مراسم قاسم مجلس رو گل بارون میکنن …”امشب خیلی جاها گل اینجای روضه که میشه گل میریزن،اما بگم کربلا چی شد؟ جای گل هر چقدر تیغ به بازوش زدند گفت یا فاطمه و نیزه به پهلوش زدند ▪️بقیه اش بمونه ابی عبدالله از این ازدحام ، از این حمله دسته جمعی بلافاصله خودشو رسوند؛ مهلت نمیداد، چون میدونست اینجا اگه یه لحظه تعلل کنه بدنو قطعه قطعه میکنن،به میمنه و میسره شمشیر میزد بلکه دور بدن قاسمُ خلوت کنن،حمیدبن مسلم میگه من اونجا بودم تا گردوخاک فروکش کرد،تو همون گردوغبار دیدم حسین اومده بالا سر قاسم”فوقع صدره علی صدره،این سینه اش رو گذاشت رو سینه قاسم،اما دیدن این یتیم داره پاهاشو رو زمین میکشه… آاای حسین … هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔹بچه وقتی گرسنه یا تشنه میشه، اول زار می زنه، زار می زنه، بعد یواش یواش بی حال میشه، فقط لب هاش رو تکون میده، چه خبر بود میان خیمه ی ابی عبدالله؟ 🔸کودک شیرخواره رو دست به دست می دادند، هر کی میگفت: من آرومش میکنم، دختر بچه ها می گرفتند، می گفتند: بدین من آرومش میکنم، همهمه و گریه ای افتاد.. ▪️صدای گریه چون بلند شد ابی عبدالله برگشت(بی بی جان مگه نگفتم آروم گریه کنید.این کیه صدای غربتش می آد؟ این کیه بی یار شده، یاور می خواد؟) ▪️گفت :وقتی صدای هل من ناصر ینصرنی تو رو شنید از گهواره خودش رو انداخت پایین، یعنی بابا من هستم. شرح های زیادی برای همین بغل گرفتن حسین گفتند. قنداقه رو داد دست ابی عبدالله، اومد وارد میدان شد، تا اومد با مردم حرف بزنه، نامردی کردند، هنوز کلام امام تمام نشده، یه وقت دید علی یه حرکتی کرد، دست و پاش هم که به قنداقه بسته بود، نگاه کرد دید سر به پوست بدن آویزان شده...حسین... با چه رو خیمه برم این سر آویزان را چه کنم مشکل این حنجر خون ریزان را به سفیدی گلوی تو کسی رحم نکرد رسم کوفی است بگیرند هدف مهمان را پسرم دست و پایی زدی و باز تبسم کردی پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را گریه بر معجر عمه نرود از یادم وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را سند مستند کربلا حنجر توست بُرد مظلومی تو آبروی عدوان را یا حسین... هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به این غبار، نگاهی که آفتاب شود بسوز قلبِ مرا، کز غمت مُذابّ شود به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند کُلُّهُم نورٌ واحِدٌ ، چه امیرالمؤمنین رو یاد کنیم چه امام زمان رو به این غبار، نگاهی که آفتاب شود بسوز قلبِ مرا، کز غمت مُذابّ شود دوباره رویِ تو را آسمانِ جمعه ندید کدام جمعه، جمالِ تو ماهتاب شود؟ برای آمدنت، شب به شب دعا کردم اما آقا جان دعای من کافی نیست، قربونت برم اشاره کن به دعایم که مستجاب شود زمان به خاطرِ ما دیر دیر می گذرد برایِ خاطرِ تو کاش پُر شتاب شود امیر گریه، مرا هم صحابه­ی خود کن که آسمانِ نگاهم پر از سحاب شود من آمدم که سلامِ مرا جواب دهی سلام می کنم و وای اگر جواب شود اگر اجازه دهی روضه خوان شوم امشب که قلبِ سوخته ات بیشتر کباب شود برایِ کودکِ خود آب خواست امّا حیف همین دلیل بر این شد، حسین(ع) آب شود بگویم از شررِ خنده های حرمله ای که پاسخ ِ شرر گریه ­ی رباب شود و شیر خواره پس از این ز نیزه خواهد دید که دستِ مادر ِاو بسته در طناب شود 🔹شب علی اصغر ِ، باب الحوائج ِ، بزرگ های دین ما، مراجع دین ما، مراجع عظام، مخصوصاً مثل همچین شبی حاجاتشون رو در خونه ی خدا می بردند 🔸مرحوم آیت الله حق شناس میگن هر موقع گره به کارش می اُفتاد، می گفتند: چه روضه ای بخونیم؟ می گفت: روضه ی شیر خواره ی حسین. هرکی گره به کارش داره بسم الله. امشب قراره پا روضه های رباب بشینیم،بسوزیم، ناله بزنیم. خونابِ غم به سینه­ ی مادر نمی رسید این تیرِ غیظ کرده اگر سر نمی رسید کدوم تیر؟ دستِ کمی ز نیزه ­ی ابنِ اَنَس نداشت بَد می بُرید، کاش که تا پَر نمی رسید یک قطره هم ز مهریه­ ی مادرِ حسین یعنی به کامِ تشنه­ ی اصغر نمی رسید؟(شاعر: محمدبیابانی) ▪️اوج روضه رو می خوام برات بخونم: وقتی بچه رو روی دست گرفت، از هر طرف بچه رو بلند می کرد، سر رو شونه می اُفتاد، دیگه جون در بدن نمونده، اوج روضه، غیرتی ها، ارباب شما، مولای شما، کسی که همه ی عالم تو این دنیا، هرکسی تو این دنیا و اون دنیا هرکسی کاری داشته باشه، باید منّت این آقا رو بکشه... رو به دشمن ایستاد، صدا زد: منّوا عَلَینا بر ما منّت بذارید. لالایی، لالایی ▪️ارباب ما بچه رو روی دست گرفت، منّوا عَلَینا بر ما منت بذارید، خودتون علی رو بگیرید سیراب کنید وضع لشکر به هم ریخت، یه عده از سپاه ابن سعد، پیر مردها، گفتند: حسین راست میگه، آخه ما که با شیر خواره جنگ نداریم، دید الان تفرقه تو سپاهش می اُفته ▪️یه نگاه به حرمله کرد، چرا جوابش رو نمیدی؟ گفت: امیر بابا رو بزنم یا بچه رو؟ گفت: حالا وقت داری برا اینکه بابا رو بزنی، بذار این بابا در فراق بچه اش بسوزه، اگه بچه رو بزنی بابا هم میمیره. کاری کردند ابی عبدالله یه چند لحظه دیگه نمی دونست چیکار کنه... ▪️ فقط بچه رو زیر عبا گرفت، هی یه قدم می آد سمت میدان، دوباره برمیگرده سمت خیمه ها. حسین... خیلی نداشت فاصله تا خیمه ها پدر می رفت هر چه باز به آخر نمی رسید کاری نداشت غیرِ خجالت کشیدنش زیرِ عبا سرش که به پیکر نمی رسید می مُرد در تحیُّرِ این داغِ دلخراش زینب اگر به دادِ برادر نمی رسید اول خواهر از خیمه دوید بیرون، چیزی نشده عزیز دلم، فدا سرت حسین جان، بچه های من فدا سرت، علی اکبر فدا سرت، علی اصغر هم فدا سرت، خودش بی تابی می کرد، تا صدای هل من ناصر تو رو شنید، خودش رو از گهواره بیرون انداخت. جز خنده هایِ سرخِ لب و چشمِ نیمه باز تسکین بر آتشِ دلِ خواهر نمی رسید نبضِ پدر شماری معکوس می گرفت نه، این گلو به بستنِ معجر نمی رسید تیرِ سه شعبه جایِ همه سهم برده بود چیزی به چشمِ حسرتِ لشکر نمی رسید حالا یه موقعی خانم رباب داره این بیت رو میگه، داره گلایه میکنه: دیدن یه گوشه ای بغض کرده رباب.. حقّی نداشت پشتِ حرم جستجو کند ای کاش دستِ نیزه به اصغر نمی رسید بچه ام رو در آوردی از خاک.. 😭 راحت به یک اشاره جدا می شد از بدن این کار پس به منّتِ خنجر نمی رسید گذشت تا موقعی که یه بار دیگه مادر با بچه روبرو شد، تا حالا کنار گهواره می نشست، تکون میداد با علی اصغر، حالا رو ناقه ی عریان نشسته سر علی اصغر بالای نیزه، صدا زد: قندِ عسل به خنده لبت باز کرده ای در رقصِ باد دلبری آغاز کرده ای با جبرئیلِ نیزه به معراج رفته ای کوچکترین پیمبرم اعجاز کرده ای این روزها برای خودت اکبری شدی مادر مرا چقدر سرافراز کرده ای آغوشِ من برایِ تو بهتر ز نیزه نیست؟ بالا نشسته ای و به من ناز کرده ای آرامش تو بُغضِ مرا سرخ می کند سوز دلم به ناخن غم ساز کرده ای بر دستِ بینِ سلسله ام غصه خورده ای همدردیت هر آینه ابراز کرده ای در بُهت برده ای همگان را که با سه پر در آسمانِ قافله پرواز کرده ای (شاعر:علیرضا شریف) https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998
ادامه روضه 👇👇 داره ابی عبدالله میاد سمت خیمه ها، یه وقت دیدن دختر حسین دوید تو خیمه.. بچه ها دست بابا خونی شده گمونم شیرخوراه قربونی شده عباشو طوری رو اصغر کشیده گمونم خیلی خجالت کشیده ▪️مختارنامه سنگ دل ترین دشمن رو بیرون کشید، گفت:بگو ببینم جایی شد دل تو هم به حال حسین بسوزه؟ گفت: اول بذار برات بگم امیر، من جزء کسانی بودم که هر جا حسین از پا نشست، هم دست زدم هم هلهله کردم، اما یه جا شد دل من هم به حالش سوخت، دیدم بچه رو زیر عبا پنهان کرده، سمت خیمه ها نمیاد ▪️نگاه کردم دیدم دم خیمه یه خانمی ایستاده، فهمیدم مادر این بچه است، حسین روش نمیشه سمت خیمه بره. گفت: بگو ببینم نانجیب، خلاصه آقای ما چیکار کرد؟ گفت:امیر دیدم اومد پشت خیمه ها رو خاک نشست، بچه رو روی خاک گذاشت، با سر شمشیر یه قبری رو کند، می خواست بی سر و صدا بچه رو دفن کنه، یه وقت خانم ها از خیمه بیرون اومدند حسین..... صدا ناله ات گره بخوره به ناله ی رباب امشب... حسین... اشک هاتو روی دست بگیر، دستت رو بالا ببر، بدم المظلوم اللهم عجل لولیک الفرج🙏 هشتک کانال حذف نشود ❌ https://eitaa.com/noaheh_khajehpoor_09173426998