AudioCutter_۱بازم یه خونه ای که شعله داره.mp3
1.94M
#واحد
#شهادت_امام_صادق
#شوال
شماره 1155
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
بازم یه خونه ای که شعله داره
یه مردی دست بسته بی قراره
به یاد مادری پهلو شکسته
به قلبش میزنه داغی شراره
تا که افتاد روی خاکا
به یاد غربت مولا
صدا زد مادرم زهرا
به یاد حیدر و زهرا دل عاشق
بزن ناله برای حضرت صادق
▪️امون ای دل امون ای دل امون ای دل
میون آتیش و دود بی عبا بود
بمیرم پیرمردی بی عصا بود
میون کوچه ها پای برهنه
به یاد روضه های کربلا بود
آقامون توو اون دل شب
دویده به پشت مرکب
با ذکر یا زینب زینب
دیگه اینجا نشد روی کسی نیلی
نبود زجر و سه ساله ای نخورد سیلی
▪️امون ای دل امون ای دل امون ای دل
اگر چه شد به آقامون جسارت
شکستن حرمتش رو با اهانت
درسته خیلی سخته اما دیگه
نرفت اهل و عیالش به اسارت
امون از مصیبت شام
امون از سنگ روی بام
امون از طعنه و دشنام
حرومی ها به زینب خیلی خندیدن
جلو چشماش به زیر نیزه رقصیدن
▪️حسین جانم حسین جانم حسین جانم
شاعر: ابوذر رئیس میرزایی
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
16.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
#یاد_شهدا
#شفاعت_مادرانه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
با ما بهترین ها را دریافت کنید 👇
@noaheh_khajehpoor_09173426998
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مقتل
#شهادت_امام_صادق
#شوال
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴
محمد بن ربیع از پدرش ربیع، که وزیر دربار منصور دوانقی بود، نقل می کند که؛
شبی منصور به من گفت :
أَنْتَ صِرِ السَّاعَةَ إِلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ(ع) فَأْتِنِي بِهِ عَلَى الْحَالِ الَّذِي تَجِدُهُ عَلَيْهِ لَا تُغَيِّرْ شَيْئاً مِمَّا عَلَيْه
هم اکنون پیش جعفر بن محمّد(ع) برو و او را در هر حالتى که بود، بدون اینکه بگذارى وضع خود را تغییر دهد، نزد من بیاور.
محمّد می گوید :
پدرم مرا خواست که از همه فرزندانش سختگیرتر و بى رحمتر بودم، و گفت :
برو پیش جعفر بن محمّد(ع) و بدون اینکه درب منزل او را بکوبی، از دیوار او بالا برو که لباس خود را تغییر ندهد، ناگهان بر او وارد شو و به همان حالتى که هست، او را نزد ما بیاور.
من وقتى رفتم، که چیزى از شب باقى نمانده بود، نردبان گذاشتم و از دیوار وارد خانه ایشان شدم، وقتى وارد اطاقش شدم، او مشغول نماز بود و پیراهنى بر تن داشت و حوله اى بر کمر بسته بود.
نمازش را که سلام داد، عرض کردم :
بفرمائید! امیرالمؤمنین شما را می خواهد!
ایشان فرمود : دَعْنِي أَدْعُو وَ أَلْبَسُ ثِيَابِي
بگذار لباسهایم را بپوشم.
گفتم: به من اجازه نداده اند!
فرمود :
فَأَدْخُلُ الْمُغْتَسَلَ فَأَطَّهَّرُ
اجازه بده بروم غسل کنم و خود را تمیز نمایم.
گفتم : غیر ممکن است وقت خود را نگیرید من نمی گذارم این وضع را کوچک ترین تغییرى بدهید.
فَأَخْرَجْتُهُ حَافِياً حَاسِراً فِي قَمِيصِهِ وَ مِنْدِيلِهِ وَ كَانَ قَدْ جَاوَزَ السَّبْعِينَفَلَمَّا مَضَى بَعْضُ الطَّرِيقِ ضَعُفَ الشَّيْخُ فَرَحِمْتُهُ فَقُلْتُ لَهُ ارْكَبْ فَرَكِبَ بَغْلَ شَاكِرِيٍ كَانَ مَعَنَا ثُمَّ صِرْنَا إِلَى الرَّبِيع
من ایشان را همان طور، سر و پاى برهنه با همان پیراهن و قطیفه اى که داشت ایشان را از خانه خارج کردم.
در حالی که سن او از هفتاد سال تجاوز می کرد.
مقدارى که پیاده رفت از راه رفتن باز ماند و سخت خسته شد، دلم به حال آن ایشان سوخت و عرض کردم سوار شو!
سوار قاطر یکى از همراهان من شد، تا اینکه نزد پدرم ربیع رسیدیم.
امام صادق(ع) داخل ایوان که رسید ایستاد و لبهایش، به دعائى که من نمی شنیدم، حرکت می کرد.
سپس او را وارد کردم و او مقابل منصور ایستاد.
منصور گفت :
جعفر! تو دست از حسد و ستمگرى خود و آشوب بر علیه بنى عباس بر نمی دارى؟
خداوند پیوسته تو را گرفتار شدت حسد و رنج می کند ولى به آروزى خود نخواهى رسید.
امام صادق فرمود :
به خدا سوگند از آنچه تو می گوئى من بى خبرم و چنین کارى نکرده ام!
منصور ساعتى سر به زیر انداخت و روى نمدى در طرف چپش بالشى قرار داشت، نشست و زیر آن نمد، شمشیرى دو سر پنهان کرده بود که نمایان گشت.
سپس منصور روى به امام صادق نموده و گفت :
اشتباه می کنى و خلاف می گوئى!
سپس پشتى را کنار زده و از پشت آن کیفى که محتوى نامه هائى بود خدمت امام انداخت و گفت :
این نامه هاى توست که براى خراسانیان نوشته ای و آنها را دعوت به بیعت با خویشتن کرده اى تا بیعت مرا بشکنند!
امام فرمود : به خدا قسم! من چنین کارى نکرده ام و این کار را صحیح نمی دانم!
منصور مجدد سر را به مدت کوتاهی به زیر انداخت.
وَ ضَرَبَ يَدَهُ إِلَى السَّيْفِ فَسَلَّ مِنْهُ مِقْدَارَ شِبْرٍ وَ أَخَذَ بِمَقْبِضِهِ فَقُلْتُ إِنَّا لِلَّهِ ذَهَبَ وَ اللهِ الرَّجُلُ ثُمَّ رَدَّ السَّيْفَ
سپس دست به دسته شمشیر گرفته و مقدار یک وجب آن را خارج کرد
با خود گفتم : الان این مرد را می کشد و آیه استرجاع خواندم، اما متوجه شدم که منصور، شمشیر را به جاى اول برگردانید و
سپس گفت :
جعفر! حیا نمی کنى از پیرى و نسبتى که با پیامبر(ص) دارى از دروغ گفتن و اختلاف بین مسلمانان می خواهى خون ریزى شود و آشوب به پا کنى؟
امام فرمود :
نه به خدا! آنچه را که می گوئى، من آن را انجام نداده ام! اینها نامه هاى من نیست و نه خط و نه مهر من بر روى آن است!
در این هنگام؛ منصور به شمشیر را بیشتر از قبل از غلاف خارج نمود.
این بار با خود گفتم که او جعفر بن محمد را کشت.
در کمال حیرت دیدم او مجدد شمیشیر را به غلاف برگرداند و عقب نشست.
و باز بعد از مدتی کوتاه، دیدم مجدد امام صادق را سرزنش می کرد و امام نیز عذر خواهى می نمود.
ثُمَّ انْتَضَى السَّيْفَ إِلَّا شَيْئاً يَسِيراً مِنْهُ
در این هنگام، منصور شمشیر را کشید و فقط مختصرى از آن در غلاف باقی ماند و من با خود گفتم، رفت که او را بکشد.
و باز شمشیر را در غلاف نمود.
پس از مدتی سر را به زیر انداخت و آنگاه سر را برداشته و گفت :
خیال میکنم تو راست میگوئى
سپس به من گفت
ربیع! جامه دان را بیاور
جامه دان را آوردم.
گفت : دست در آن کن و محاسن ایشان را معطر کن
من دست در داخل آن نمودم و محاسن امام(ع) که سفید بود عطر آگین نمودم بطورى که سیاه شد.
@noaheh_khajehpoor_09173426998
هشتک کانال حذف نشود ❌
مداحی آنلاین - با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند - مجتبی رمضانی.mp3
4.89M
#نوحه
#شهادت_امام_صادق
#شوال
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌴با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند
🌴در را که با فشار لگد وا نمیکنند
🎙 #مجتبی_رمضانی
👌بسیار دلنشین
@noaheh_khajehpoor_09173426998
هشتک کانال حذف نشود ❌
#مناجات
#امام_زمان
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
#شوال
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
تنها مقیم خاک غریبان ولی عصر
ای زائر دیار حبیبان ولی عصر
یک گوشه ی بقیع شده خیمه ی عزات
خاک بقیع، گِل شده از اشک ندبه هات
نه گنبدی ست تا که شود سایه ی سرت
نه گریه کن که لطمه زند پای منبرت
حرف از ضریح و مرمر پای مزار نیست
حق می دهم که چشم ترت را قرار نیست
با اشک ِشرم، از تو نوشته چنین قلم
قبر رئیس مذهب شیعه ست بی حرم
شیخ الائمه ای که هزاران بلا کشید
از کینه های دشمن ظالم شده شهید
از چه شده ست بی حرم و صحن و بارگاه
پیش مزار خاکی او روضه شد گناه
روضه برای حمله ی دشمن به خانه اش
شعله زدن به راز و نیاز شبانه اش
او را عدو بدون عبا برده با غضب
خیلی جفا کشیده از او نیمه های شب
او را کشانده روی زمین، خصم بی ادب
با ناسزای او شده هر لحظه جان به لب
در کوچه ها دویده و اشکش روان شده
با یاد داغ روز دوشنبه کمان شده
روز دوشنبه ای که به زهرا کتک زدند
بر زخم قلب حضرت حیدر نمک زدند
روز دوشنبه ای که حسن دید مادرش
افتاده بین کوچه و بشکسته یک پَرش
کم کم گریز روضه شده کوچه های شام
ناموس اهل بیت و گذر بین ازدحام
بودند عمه ها سپر سنگ بغض بام
سنگی رسید و نقش زمین شد سر امام
در بین کوچه قامت عمّه شده کمان
عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان
شاعر: علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@noaheh_khajehpoor_09173426998
هشتک کانال حذف نشود ❌
YEKNET.IR - zamine - shahadat imam sadegh - 1399.03.27 - vahid shokri.mp3
9.35M
#نوحه
#شهادت_امام_صادق
#شوال
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌴سیاهی ها میخونن دوباره مرثیه
🌴غربت این طایفه از قدیم ارثیه
🎙 #وحید_شکری
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
به کانال نوحوا علی الحسین بپیوندید 👇
@noaheh_khajehpoor_09173426998
هشتک کانال حذف نشود ❌
#روضه_صبحگاهی
#امام_حسین
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
🔹اون لحظه آخر زینب نگاه کرد به علقمه گفت داداش!
سپرديم به كه رفتي!؟
به دلغكان به كنيزان؟!.. 😭
سپرديم به دو صد چشم هيز نامحرم؟
به شمر خولي اخنس به حرمله به سنان؟.. 😭
▪️تا وقتی فاطمه بود روایت میگه : تو آبرو داشتی یه وقت اومد کنار عباس دست به کمر گرفت شروع کرد آروم آروم تیکههای بدنو جمع کردن صدا زد «:”یا اخی ما تُرید مِنّی ؟»
عباس به حسین گفت : داری چیکار میکنی داداش؟
(گفت دارم جمع و جورت میکنم ببرم زینب منتظره)
تا مشک تو تو آب زدی
موجای دریا شد آروم
تا رو به ساحل اومدی
بغضی نشست توی گلوم
همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم
رو لب گل کرد ناله های امن یجیبم
بلند شو بنگر که شمشیر ها رو کشیدن
آخه می دونن بدون تو من غریبم
ابا الفضل اباالفضل
▪️اما یا علی تاریخ دنیا یادش نمیره ؛ اون وقتی که فاطمه تو دفن کردی دیگه زانوهات رمق نداشت ! روایت میگه «هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ»
▪️آنچنان گریه میکرد زیر بغلای مولا رو گرفتن آقا رو آرومش کردن..
اما بمیرم واسه حسینت.. 😭
راوی میگه ؛ کسی نبود زیر بغلاشو بگیره دست روی یال و گردن اسب انداخته بود خودشو کشون کشون ، اومد کنار خیمه اینقدر اشکاش جاری بود با سرآستین چشاش رو پاک میکرد.
«لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِاللهِ»... 😭
@noaheh_khajehpoor_09173426998
هشتک کانال حذف نشود ❌
#روضه_صبحگاهی
#امام_حسین
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
می نویسم در اول سخنم
تا ابد کشته مرده ی تو منم
آنقدر یا حسین میگویم
بوی سیب تو میدهد دهنم
من اویسم که کربلا هستم
به هوای تو رفتم از قرنم
جگرم سوخته برای غمت
یک نگین حدید در یمنم
در زمین تو میخرند مرا
زردم اما بروی این چمنم
تو حسینی عزیز پنج تنی
من غلام عزیز پنج تنم
گِل من را ز مقتل آوردند
تربت کربلاست این بدنم
شیر مادر حرام من باشد
بی تو گر یک نفس، نفس بزنم
من تورا دیده ام خدا دیدم
دیدمت بیخیال "لا" و "لن"م
بیشتر با من غریب بجوش
ای حسین من سفارش حسنم
کاش مارا برهنه خاک کنند
شرمسارم حسین از کفنم
زیر سم ها به فکر من بودی
کشت من را غم کمر شکنم
شاعر : #سید_پوریا_هاشمی
▪️به خدا لحظه لحظهاش روضه است ، هر صحنه یه گریزه ، دیدید مادر رو بیقرار بود ، مثل مجنونا میچرخید.
▪️گفت سر سفره بودیم بچههام گرسنه بودن ، نذاشتن نون بخوریم بچههام گرسنه و تشنه کشته شدن.
▪️دیدید دست اون بچه رو ، تصور کن بچهای که قطعهای نون دستش بود ، تصور کن علی اصغر اون لحظه تیر و دست گرفته. می گه عجیبتر از همه اونا ، پدره بچههاشو تو دوتا پلاستیک جمع کرده بود با چه رویی برگرده خونه ، دیدید حیرون میچرخید... 😭
آی حسین
این همون روضهای که فرمود کاش می بودید می دیدید «كَيْفَ اِسْتَسْقي لِطِفْلي فَاَبوا اَن يّرْحَمُوني» بهم رحم نکردن!..😭
قربونت بریم چقدر خجالت کشیدی آقا
میگفت رحم بر پسر کشتهام کنید..
گفت جنگ با رومیها که شد ، از هم غنیمتی میگرفتند با مسلمونا ، گفت از یه خونهای بچهای رو غنیمتی بردند مادر بیتابی میکرد ، اینقد ضجه میزد به رومیا خبر رسید گفتن بچه رو برگردونید ، مادرش تحمل نداره..
▪️داریم میریم به سمت روضه حضرت علی اصغر آقا جان ، بمیرم واسه غربتت نوهٔ امیرالمومنین می شناختن کی بودی آقا زدن!
▪️روایت مقتل «فتح الطفل عینه »
چشاشو باز کرد تیرُ که خورد «فنظر الی ابیه»
یه نگاه به بابا کرد و « و تبسم» شروع کرد خندیدن
@noaheh_khajehpoor_09173426998
هشتک کانال حذف نشود ❌
#فضائل
#حضرت_معصومه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🟢 شفای مرد فلج
🔸نقل میکنند در زمان مرجعیت مرحوم آیت اللَّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری، شخصی بود که بسیاری از مردم قم او را دیده بودند، قسمت پایین بدنش کم حس و فلج بود، بهطوری که توانایی حرکت نداشت و هنگام راه رفتن پای خود را روی زمین میکشید، وی از اهالی قفقاز بود، برای شفای پای خود به مشهد رفته بود ولی نتیجهای نگرفته بود، به قم آمده و به حضرت معصومه علیهاالسلام رو آورده بود تا شفا بگیرد.
🔹در یکی از شبهای ماه رمضان بود که صدای نقاره خانه بلند شد،*علت را پرسیدند، گفتند حضرت معصومه علیهاالسلام شخصی را که در پا عاجز بود شفا داد، بعد معلوم شد که او همان شخص قفقازی است، وقتی او را دیدند مثل این که اصلاً درد پا در او نبوده است و خودش میگفت: دیگر دردی در بدن و پای خود احساس نمیکنم.
*سابقاً در قم نقارهخانه بود که اکنون در مشهد هست، طبق معمول آن زمان هرگاه کرامتی از حضرت معصومه علیهاالسلام دیده میشد، نقاره خانه را به صدا در میآوردند تا مردم را از حادثه مهم خبر دهند و هماکنون نیز این سنّت تجدید شده است.
📚منبع
زندگی حضرت معصومه علیهاالسلام، مهاجرانی، ص ۴۵
@noaheh_khajehpoor_09173426998
هشتک کانال حذف نشود ❌
پای دلمو سمت حرم کشیدم-شور.mp3
25.32M
#شور
#حضرت_عباس
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
پای دلمو سمت حرم کشیدم آقا
روو دست مرامت به خدا ندیدم آقا
امیدمو از غیر خودت بریدم آقا
سلطانِ کرم تویی و محتاج عطا من
دلتنگِ اذونِ حرم امام رضا من
حسرت به دلِ زیارتِ کرب و بلا من
جبران همه ی نداریام
یار شب بی قراریام
کاش بشه تا حرمت بیام ارباب
من آرزومه که فدات بشم
وصله ی نخ عبات بشم
خاکِ زیر قدمات بشم ارباب
عمریه فقط دنبال توام
طردم نکنی من مال توام
▪️اربابم حسین اربابم حسین
من معتقدم هر که در این معرکه باشد
باید به رَهت هدیه کند هر چه که باشه
تا یار که را خواهد و میلش به که باشد
این سینه به عشق تو فقط در ضربان است
آن کس که پناهش تو شوی تحت امان است
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
زیر علمت امن ترین جای جهان است
ای راه رسیدنِ تا خدا
تاجِ سر همه اولیا
خاکِ حرمِ تو کیمیا ارباب
با گریه سینه میزنم برات
نوکر تواَم و بچه هات
کاشکی یه روزی بشم فدات ارباب
گریونِ غمِ گودال تواَم
طردم نکنی من مال تواَم
▪️اربابم حسین اربابم حسین
رسوا نشدم رو زدم هرجا به اباالفضل
دل داده خود حضرت زهرا به اباالفضل
عالم به علی نازد و مولا به اباالفضل
من حاجت خود را طلبیدم ز تو و بس
راضی نشو خواهش کنم از هرکس و ناکس
امشب تو نظر کن به من ای ساقی بی دست
جانم به قمرِ ابوتراب
نور بصرِ ابوتراب
ای تو ثمرِ ابوتراب عباس
من زنده شده ی دم توام
خاکِ زیر قدم توام
سینه زن علم توام عباس
من جیره خورِ هر سال توام
طردم نکنی من مال توام
امید حرم سقای حسین
دریای کرم سقای حسین
شاعر: محمد سلیمی
@noaheh_khajehpoor_09173426998
هشتک کانال حذف نشود ❌
دشتی.mp3
16.36M
#دشتی
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ز جور روزگاران چرخ گردون
🎤حاج حسن شیرازی
قدیمی سال ۱۳۷۵
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌
#روضه_صبحگاهی
#امام_حسن
#حضرت_رقیه
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن
دردی که گیسوان حسن را سپید کرد
مردک پست که عُمری نمک حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد
ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
همه امیدش بودم
پسر رشیدش بودم
اما نشد یارت شم
بهش نرسید فریادم
هر جوری بود وایسادم
ولی نشد یارت شم
به خودم اومدم دیدم
افتاده رو زمین مادر
رو دیوار جای خون مونده
رو صورت جای انگشتر
اون کوچهی لعنتی پیرم کرد
از زنده بودن دیگه سیرم کرد
تا آخر عمر زمین گیرم کرد
آه رو لب من، دیگه شد کوچه
کابوس شب من، دیگه شد کوچه
دلیل تب من، دیگه شد کوچه
▪️اما واسه امام حسن میدونم داغه تخریب قبور سخت تره یا داغ خرابه نشینی «آل الله»؟
شُرطه های مدینه بد بینن
دلشان سنگ و دست سنگینن
کارشان بی گناه زدن است
زائر بی پناه را زدن است
▪️ای روزگار دیدی زینبُ بردن خرابههای شام..
امام رضا فرمود: میخواستند عزیز خدا رو ذلیل کنند ناموس آل الله «أذَلَّ عَزيزَنا»
▪️امام سجاد فرمود : « شبا سرما ما رو اذیت میکرد و روز ها گرما، اینقدر که این بدنها و پوستها خشک شده بود خون جاری میشد... 😭
لکنت افتاده میان سخنم می بینی؟
اصلا انگار که یک پیر زنم میبینی؟
زخم های تن من میخ دری کم دارد
مثل زهرا شده وضع بدنم می بینی؟
نکند مثل من امروز تو سیلی خوردی؟
شده چشمان تو هم تار…منم! می بینی؟
کعب نی ها چه در این قائله گُل می کارند
لاله افتاده روی پیرهنم میبینی؟
با لبِ لب پرت اینبار مرا بوسه بزن…
▪️سوالم اینه تخریب قبور بقیع خرابهنشینی آل الله یا با چوب خیزران جسارت به لب ولی خدا !
واسه کدوم باید جون داد؟
▪️خودم دیدم نامرد با چوب خیزران به لبت میزد، بابای قاری قرآن من.. 😭
جای سالم تو اگر روی تنم می بینی
اونی که برید گلوتو
▪️دست کوچیکشو دراز کرد سر بابا رو به آغوش گرفت ، گفت بابا تا دیروز تو رقیه رو بغل میکردی ؛
بیا بغلم بابا ! نگاه کرد به بابا بالای نیز..
به عمه گفتم یک بغل بدهکاری... 😭
نمی گفت که من می میرم
پاهاتم که جا گذاشتی ، حالا من کجا بشینم
به دخترای شامی گفته بودم من پدر دارم
حیف شد شب آمدی خوابن دختر ها.. 😭
@noaheh_khajehpoor
هشتک کانال حذف نشود ❌